افغانستان قربانی جنگ سرد

یاموقعیت جیو استراتژ یکش بوده است ؟

این سرزمین کوهستانی محاط به خشکه جبرآ در تعاملات میان کشور ها کشانیده شده است وگرنه به حیث منطقه کمتر شامل شده در مناسبات میان امپراطوری ها به شکل تجرید شده درین گوشه اسیا باقی می ماند .

تاسیس امپراطوری هند برتانوی درحاشیه شرقی وجنوبی افغانستان ورقابت کشورهای اروپایی با انگلیس توجه کشورکشایان را به این سرزمین معطوف گردانید . اگر رقبای اروپایی انگلیس میخواستند ازمسیر خشکه به هند برسند باید همین سرزمین را که اخرین مقطع سرحدی با هند برتانوی بود عبور میکردند .

ناپلیون نماینده ای بدربار شاه زمان فرستاد تا توافق کند که عسکر فرانسه با قوتهای جنگی شاه یکجا شده برهند برتانوی حمله ور شوند اما شاه با ان موافقت نکرد ونماینده ناپلیون طی گدارشی نگاشت که عبور از منطقه کوهستانی فاقد راها وسرکها وپل هاومردم سخت جنگنده کار اسان نیست قوتهای فرانسه پیش از رسیدن به هنددرینجا خسته وزار شده توان مقابله با انگلیس راازدست میدهند .

در رقابت روسیه تزاری وهند برتانوی همین سرزمین پهنه عملی سازی پالیسی سه گانه انگلیس ( سیاست پیشروی ، سیاست سرحدات علمی وسیاست عقب نشینی ) بود . طبق سیاست پیشروی انگلیس باید تا کناره های امو شتافته اسیای میانه را هدف قرار میداد ، سیاست سرحدات علمی پیشروی انگلیس تا کوههای سلیمان را دربر میگرفت وسیاست عقب نشینی چنین بود که قوتهای انگلیس سواحل دریای سند را استحکام بندی کنند تا در برابر حملات احتمالی روسیه مقاومت صورت گیرد .

روسها برای جلوگیری از نفوذ انگلیس تا شمال سواحل امو تاختند ودرانجا متوقف گردیدند .

دو امیر افغانستان یکی امیر دوست محمد خان ودیگری امیر شیر علیخان دراوج این رقابت خواستند سلطنت شانرا با داشتن مناسبات باهردو امپراطوری مصئون سازند ، هردوامیر هئیت دپلماتیک ماسکو را به دربار پذیرفتند که باعث خشم انگلیس شد امیر دوست محمد تاب مقاومت نیاورد ه به انگلیس تسلیم ومقیم هند گردید اما امیر شیرعلیخان به امید کمک موهوم روسیه به مزار رفت ودر همانجا درگذشت .

روی همین رقابتها دولت انگلیس معاهداتی را بر شاهان افغانی تحمیل کرد که قطعاتی از خاک انرا بخود ملحق ساخته در ظرف ۵۵ سال پلان جدا سازی خاکها از افغانستان را تکمیل کرد ( معاهده ۱۸۳۸ میان شاه شجاع ، نماینده انگلیس ورنجیت سنگه ، معاهده ۱۸۵۵ جمرود میان امیر دوست محمد و سرجان لارنی حاکم انگلیس در لاهور ، معاهده ۱۸۷۹ گندمک میان امیر محمد یعقوب وجانب انگلیس ومعاهده ۱۸۹۳ دیورند میان امیر عبدالرحمن وسر تیمور دیورند .)

برطبق هر چهار معاهده سرزمینهایکه حالا به انطرف خط دیورند قرار دارد ازبدنه افغانستان جدا گردید .

با استرداد استقلال افغانستان مدت ده سال دولت انگلیس در پی توطئه ودسیسه بااجرای تبلیعات علیه دولت مستقل بود تا اینکه باعث سقوط ان شد ودستاورد های ده ساله کشور را در اتش اغتشاش سقوی ازبین برد .

جدا سازی پی در پی سرزمینها ونابود سازی دستاورد ده ساله رژیم امانی یکجا با قتل وکشتار امانیستهاوتحول طلبان واجرای دهها نوع بی ناموسی وتجاوز وکشتار علیه مردم کابل دران وقت قربانی های روشن در تاریخ کشور است که بران تحمیل گردیده است ، دران وقتها عامل کمونیسم وجود نداشت تا انگلستان بر اجرای این همچوجفاها در حق مردم افعانستان خودرا حق به جانب نشان میداد وعده ای از واقعه نگاران وتحلیلگران همه گناه ها را همانند امروز از دوش انگلیس برداشته بردوش جانب افغانی وروسی می انداخت.

رقابتهای روسیه وانگلیس به اثر معاهده ۱۹۰۷ میان دو کشور به پایان رسیده تقسیم مناطق نفوذ عملی شده بود اما انگلیس از سر افغانها دستبردار نشده تا چپه گردانی های اغتشاش سقوی دست از تخریب برنداشت.

با جانشینی امریکا برمسند استعمار جهانی ان کشور درمورد افغانستان روی همان خطی حرکت میکرد که انگلستان می نمود .

در جریان جنگ سرد ،عدم انسلاک به حیث یک جنبش جدید میان دو ابر قدرت ظاهر شد وافغانستان عضو ان گردید ، امریکا از سر سخت ترین مخالفان این جنبش بود وانرا بد اخلاقی تعریف میکرد . سردار محمد داود صدراعظم وقت افغانستان را که ازجمله شرکت کنندگان کنفرانس بلگراد این جنبش بود شهزاده سرخ خطاب میکرد .

در فضای ان وقت بادر نظر داشت بیداری روشنفکران افغانستان واگهی از تحولات جهان ، جنبش چپ در کشور سربلند کرد وح.د.خ.ا درمیان سائر تشکلات سیاسی وقت با پیشتازی بیشتر در مراکز علمی ، مکاتب وپوهنتون ، استفاده از تربیون پارلمان ونشرات اخباری نفوذ نمود .

این حزب مبارزه علیه هرنوع ستم ملی وطبقاتی راخط مشی خود اعلان کرد وتوانست بحیث یک جنبش مطرح در سطح منطقه شناخته شود .

در تغیر رژیم شاهی به جمهوری حزب امید تحولات بیشتر به نفع دموکراسی وبهبود زندگی مردم داشت وبه دفاع ازان برخاست وخوب دفاع کرد .

پاکستان ،امریکا وایران این تحول را همچون دوران تحول امانی زیر ضربات تبلیغاتی ، مداخلات نظامی وفشارهای دپلماتیک قرار دادند .

پاکستان برهان الدین ربانی ،گلبدین حکمتیار واحمد شاه مسعود را به جنگ علیه افغانستان گماشته اقدام به کودتاها کرد اما ناکام شد.

سیاست جمهوری افغانستان به این فشارها اهسته اهسته از مسیر پیش گرفته شده رو به انحراف گذاشت ، فشار بر نیروهای تحول طلب شدت گرفت تا حدیکه حزب برای گم کردن رد پای رژیم موقتآ خودرا منحل اعلان نمود اما عمال رژیم از تعمیل فشار تا سرحد پیشبنی امحای فزیکی رهبران ان دستبردار نبود .

تمام فعالیت های جنگی ، استخباراتی وسیاسی امریکا از طریق نظامیان پاکستان ورژیم شاهی ایران برای ان راه می افتید تا رژیم جمهوری را تضعیف نموده روابط انرا با ماسکو برهم بزنند .پاکستان لشکر ۵ هزار نفریرجنگی را توسط سه شخص ذکر شده دربالا تشکیل وانها به حملات آغاز کردند ، ایران با وعده دروغین دادن دو ملیارد دالر به افغانستان که انرا نداد داود خان را فریب داد ه مناسبات ان با ماسکو سرد گردید .

با به قدرت رسیدن ح.د.خ.ا. بر شدت عملیات امریکا وپاکستان افزوده شد وکمکهای مخفی امریکا به جنگجویان مقیم پاکستان آغاز گردید ، چند سناتور امریکایی گفتند امریکا باید انتقام سکست در ویتنام را ازروسها در افغانستان بگیرد .

امروز بسادازجهادی ها میگویند جنگ ما جهاد نبود جنگ میان امریکا وشوروی بود . وقتی امریکا ازان طرف ابحار با فاصله های هزاران کیلو متردردافغانستانومنافعش را اعلان میکرد غیر معمول بود که شوروی وقت ازان طرف دریای امو در سرحدات جنوبی اش چنین چیزی را ازنظر دور دارد .

چریان حوادث انوقت گذشت ، همان شوروی حامی ح .د.خ.ا. حامی جهادی ها شد ربانی وهیئتش را به ماسکو دعوت کرد وپذیرفت که دست از حمایت رژیم افغانستان بردارد واز امدن انها در قدرت حمایت کند . انها امدند حمایت شوروی را با خود داشتند ولی وطن خودرا ویران ومردم خودرا کشتند تا اینکه امریکا ومحتدینش کشوررا شغال نمودند و۲۰ سال است که دران خون میریزند .

حالا که سی سال از ختم جنگ سرد سپری میشود سیاست در مورد افغانستان تغیر نکرده خونین تر شده است .

قوتهای ناتو امریکا در زمان جنگ سرد به افغانستان پیاده نشده بود ، بمباردمانها توسط انها صورت نمیگرفت ، امریکا مادر بمب را پرتاب نمیکرد ورودرو با افغانها نمی جنگید ، درخانه های مردم داخل نمیشد اما حالا که جنگ سرد نیست امریکا ومتحدینش براین کشور مسلط شده اند ، اسباب ولوازم جنگی ، تبلیغی ، سیاسی واستخباراتی افغانی اش با او یکجا حکومت میکند . جنگ سرد چه شد ؟ رقابت دو سیستم متضاد جهانی در کجا ماند ؟ بقایای ح.د.خ.ا. در کجای قدرت است که هنوز این کشور ازقربانی دهی وقربانی شدن رهایی نمی یابد وازرسال ۱۸۳۸ ازبرش خاکهایش تا دوام حوادث جنگی جاری قربانی میدهد .

بسا چیزها تغیر کرده سبستم جهانی سوسیالیستی وجود ندارد ، امریکا یکه تاز میدان است، اما افکار جنگ سرد هنوز درنوشته ها وتحلیل های عده ای ته نشین مانده برای پرده پوشی اعمال جنگ افروزان داخلی وخارجی بکار گرفته میشود وبر بنیاد همان طرحهای کهنه سی سال قبل بارملامتی همه فجایع جاری را از دوش عاملین ان دور میسازند .

عده ای از وابستگان دیروز ح.د.خ.ا. هم با" مود " زمانه، لوکس نویسی و تظاهر به جدید خیالی به سی سال گذشته بر میگردند خود وحزب مربوطه را به باد اتهام های ناروا ونا وارد میگیرند .نمی اندیشند که این هم نوعی برائت دهی تجاوز ، جنگ ، اسغال ومصائب ناشی ازان میباشد .

افغانستان قربانی موقعیت جیو استراتژیک است وادامه هم میبابد که درکنار ان منابع طبیعی واستراژی های جدید امریکا بر شدت حالات می افزاید .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد