بن بست ها وپرسش ها

 

بن بست مذاکرات دوحه تا سرحد نا امیدی خلیلزاد ازان ، بگو مگو های تغیر حکومت ، تشدید جنگها وعملیات تروریستی ، عشوه گری های هستیم ومیرویم امریکایی ها یکجا با فضای رسانه ای ملهم ازین سر درگمی ها سوالاتی ایجاد کرده وباعث نگرانی کسانی شده است که دسترسی به سرچشمه های اصلی این بن بستها ندارند .

عصاره این بن بستها و پرسشها را در سیاست پاکستان جستجو باید کرد که در سلول های مغز طالبان وادمهای چون حکمتیار وغیره زرق کرده اند . عصاره این سیاست سقوط نظام موجود افغانستان است که وسیله انرا تشکیل حکومت موقت قرار داده اند .

۱- ایده تشکیل حکومت موقت ، عبوری یاسرپرست از کجا منشاء گرفته است ؟

این اندیشه زاده تفکر استراتژیستهای نظامی -- سیاسی پاکستان است که اولین بار از زبان عمران خان صدر اعظم ان کشور در مطبوعات اعلان گردید .

منظور ان مراجع در ابراز این نظر رسیدن به هدفیست که در طول چهل وهشت سال در مورد افغانستان نزدایشان وجود داشته است وان وسعت ساحه نفوذ سیاسی ، اقتصادی ، تجارتی ودر زمان ضرورت نظامی انهاست بسوی غرب کشور شان .

استراتژیستهای پاکستان بنابر جبر ساختمان اراضی که از لحاظ عمق جنگی در برابر سرزمین پهناور هندوستان کم عرض است ازسالها بدینسو در صدد لغزاندن ساحه شان بسوی افغانستان بوده اند وروی همین ملحوظ پیوسته در پی تضعیف حاکمیتهای بعد از تغیر رژیم شاهی به جمهوری الی اکنون بودند وهستند . دسته های وسایل تخریب را از درخت افغانستان برگزیدند وبرندگی ان را با زهر اب جنگی بنام جهاد ابداری کردند وتا کنون ازان کار میگیرند .

افغانستان ویران شده بار دیگر دارای حاکمیت و نظام سیاسی گردید ( اینکه خوب است یا بد ، وابسته است یا مستقل ) برای هر هموطن صاحب اندیشه سیاسی افتابی ونمایان است وهمه روزه روی ان بحث صورت میگیرد .

حالا که درجریان جنگهای بیست ساله مراجع تصمیمگیری خارجی در مورد افغانستان شیوه کار شان را تغیر میدهند و میخواهند انرا از طریق یک عملیه سیاسی بنام پروسه دوحه عملی سازند ، پاکستان خواهان سهم کلان در ین پروسه میباشد . بار بار مراجع پالیسی ساز پاکستان در مورد افغانستان گفته اند که از بازی جاری درین سرزمین خواهان امتیاز گیری در رقابت با هند هستند ونتیجه این رقابت را در حصول سهم بزرگ درحاکمیت افغانستان بدست می اورند .

اگر قرار باشد که طالبان سهیم قدرت شوند پاکستان با اعلان اینکه ما انهارااماده رفتن به میز مذاکره کرده ایم نقش ونفوذ گماشتگان رنگارنگش را در حاکمیت بعدی در ابعاد مختلف خواهان است یعنی طالب جمع مجاهد وجمع مدافعین سر سخت سیاست پاکستان در مورد افغانستان . تاکتیک ایجاد حکومت موقت یا هر نام دیگر بحیث بدیل حاکمیت موجود از یکطرف ضربه براین حاکمیت لرزان است و از جانب دیگر دور ساختن نقش کسانیست که نمیخواهند زیر سلطه و حاکمیت پاکستان قرار گیرند ، شاید چنین چهره هایی در حاکمیت باشند ، اما در بیرون از حاکمیت در میان سیاستگران ملی گرا ووطندوست ضدیت با سیاستهای پاکستان تا سرحد نفرت شدت دارد ومردم هم از نظامی هاوسیاستگران ان کشور که باعث بر بادی این ملک گردیده اند متنفر اند ، ازین رو پاکستان از دور نمای موجودیت نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی تشویش های به فرجام نارسیدن استراتژی هایش را در سر دارد ومیخواهد با تغییر نظام موجودد،از نظام طالبانی با برخی تغیرات ظاهری انچه در سر دارد بدست اورد . حکومت موقت یعنی سقوط نظام حاکم در افغانستان وکامیابی پاکستان در استراتژی های قبیح ان در مورد افغانستان .

۲-- حامیان تغیر نظام کیها اند ؟

حاجت به شرح وبسط بیشتر نیست ، پیروان خط فکری بنیاد گرایی وطالبی وبصورت مشخص آغای حکمتیار نماینده پروپاقرص پاکستان در تحقق این استراتژی اند. سفر اخیر وی به پاکستان وموضع قاطع در مورد تشکیل حکومت موقت نشانه گرفتن هدایات واطمینان هایست که در جریان بازدید ها وملاقاتها با مسئولین نظامی ، سیاسی واستخباراتی پاکستان بوی داده شده است . آغای حکمتیار وحزب مربوطه اش حاصل کار استخبارات پاکستان است ، عمق روابط ومناسباتش را سطح وفاداری اش به ان کشور نشان میدهد که در دفاع از پاکستان ، پاکستانی تر از سفیر ونماینده خاص ان کشور در افغانستان عمل میکند و میگوید در جنگهای افغانستان ، پاکستانی ها سهم ندارند‌ودر هلمند هیچ پاکستانی کشته نشده واین دروغ محض است و میگوید اگر کدام پاکستانی کشته شده به ما سند بدهید . چرا دولتی که زیر حاکمیت ان وبا مصارف وامنیت ان زندگی میکند به او سند بدهد تا به سفیر پاکستان ویا محمد صادق خان نماینده خاص ان در امور افغانستان ؟

عقبگرایان ، مخالفین تمدن وترقی ، وطنفروشان وجاسوسان وابسته به آی. اس آی. حامیان ایجاد حکومت موقت یا عبوری وسرپرست هستند . میتوان ماهیت و هدف از تشکیل ان حکومت را برویت همین اسباب ووسایل پیشبینی کرد .

۳-- عناصر متشکله حکومت موقت چه کسانی خواهند بود ؟

همین های اند که صاحبان قدرت نا مشروع در محلات اند ، در حکومت اند ، دارای روابط با مراجع استخباراتی اند وطی زمان موجودیت شان چپاولگر‌، ویرانگر ، جنگجو ، قاتل ، زورگو وزور کردار بوده اند جمع گروهی از برگشتگان امریکا زیر پوششهای مختلف . غیر ازین ها احزاب ملی گرا ، شخصیتهای ملی ، ترقیخواه، وطندوست ، طرفداران ایجاد حاکمیت ملی مقتدر ، هوا خواهان نجات افغانستان از جنگ وانواع اشغال ( امریکایی یا پاکستانی ) در حکومت موقت حضور نخواهند داشت اگر سهم نمایشی برای کسی ازین گروه داده شود در تصمیمگیری ها نمیتوانند اثر گذار باشند .

۴-- پس منطق تغیر نظام درچه است وقتی همین ها حکومت موقت ونظام بعدی انرا بسازند ؟

منطق ان در از میان برداشتن آزادی های دمو کراتیک ، حقوق زنان ، مطبوعات ازاد والغای قانون اساسی موجود میباشد تا با ایجاد خلای قدرت وطن را در گرداب های سالهای دهه نود ببرند وپس از یک دوره لا قیدی وبی قانونی جمیع ابزار ووسایل ترقی وتمدن را یکسره بروبند وبعد ازان باز به برقراری ارامش گورستانها بپردازند .

اما چنین پلانی در شرایط جدید کشور ساحه عملی ندارد بهتر است بیشتر ازین با چنین بد اندیشی ها خودرا بد نامتر نسازند .

۵-- نظام بعد از حکومت موقت از لحاظ ماهیت چه بوده میتواند ؟

نظام موجود محصول حادثه تروریستی یازده سپتمبر در امریکاست .انهایکه میگویند این نظام برامده از کدام پروسه دمو کراتیک است مردم را وایندگان را فریب میدهند . اگر ان حادثه رخ نمیداد این نظام هم حقیقت وجودی پیدا نمیکرد .

طالبان چه میگویند ؟ انهامیگویند رژیم جدید اسلامی ایجاد میکنیم . اساس مذاکرات را موافقتنامه میان خود وامریکا قرار میدهیم .

اول اسلام کهنه و نو را میتوان بدعت گفت ۱،۷ ملیارد نفوس مسلمان جهان اگر در پیشرفته ترین کشور جهان اند یا در عقب مانده ترین همان مناسک مذهبی را بجا میکنند که ۱۴۰۰ سال ازان میگذرد درینجا اسلام کهنه ونو چه معنی دارد ؟

دوم اساس قرار دادن موافقتنامه طالبان -- امریکا برای مذاکرات دوحه عامل مولودی میشود بنام حکومت جدید اسلامی که نه ماه قبل دراثر موافقه طالب وامریکا ابست شده بود .

اگر دولت موجود محصول حادثه چند ساعته تروریستی یازدهم سپتمبر است وطالبان والقاعده مسئول اجرای ان بودند ، دولت جدید اسلامی طالبانی هم حاصل یک روند تروریستی چندین ساله خونین بر بنیاد تفاهم امریکا وطالبان وهمکاری پاکستان میباشد هردو دولت در ماهیت ایجاد یکی بوده حامی و موجد ان همان امریکا میباشد ،پس این همه پایین وبالا دویدنها برای چه واین همه کشتار ها برویت کدام ارزش انسانی صورت میگیرد ؟ گویا امریکا بالا پوش کهنه اش را چپه وراسته میسازد ورنگ بازی دیگری را در پیش میگیرد .

طالبان برای تشکیل دولت جدید اسلامی تعهداتی را به امریکا سپرده اند که در سند مخفی ضمیموی جا داده شده است ویقینآ که خطر ناکتر از امارت طالبانی بوده میتواند .

از گفته های ترامپ وتحلیلهای برخی صاحب نظران بر می اید که دولت طالبانی بعد از حکومت موقت زیر نام تفاهم مشترک بین الافغانی جانشین تغیراتی میگردد که طی ۲۰ سال صورت گرفته است وطالبان ۲۰ سال علیه ان جنگیده اند .

تشویش سیاستگران اعم از دولتی وآزاد از تشکیل دولت موقت با عبور از مسیر اسلام اباد درست است زیرا امریکا نظام بعد از حکومت موقت را به پاکستان می سپارد تا مصارفش کمتر وتلفاتش خاتمه یابد واز حَضور نطامی بد نام کننده جنگی نجات یابد .

در بدل این نیابت پاکستان را کمک وتقویت میکند تا افغانستان را اداره کند .

این سیاست امریکا قطعآ منطق تحققی ندارد .امریکا که بااین قوت جنگی ومصارف پولی با داشتن گوش به فرمانهای تحصیلکرده و قوماندانان پر قدرت داخلی ومحلی نتوانست از عهده اداره این کشور بدر اید پاکستان منفور مردم این سرزمین ودشمن تاریخی این مرزوبوم به هیچوجه ازعهده این نیابت بیرون نخواهد شد .

در نتیجه ؛ طرح حکومت موقت پاکستانی ، برایند ان یک نظام طالبانی ، مبلغین ان پروسه نفرت شدگان مردم ، عناصر متشکله همین هایکه تا حال هستند ، تشکیل حاکمیت افراطی مذهبی توام با خطرات جنگهای منطقوی داخلی وپیامد ناگوارتر ناشی از ادامه جنگها پس مزیت ان در چه خواهد بود جز هوسهای رسیدن به قدرت و ارمان پاکستان در تحقق استراتژی هایش ؟

مصلحت ان است تا تفاهم میان طرفین جنگ صورت گیرد در حاکمیت شریک شوند وبا شرکت در انتخابات موقف شانرا در نظام تثبیت نمایند .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد