نگاه گذرا بر برخی مسایل و رویداد ها در کشور 

شعبه تبلیغات و مطالعات سیاسی وستراتیژیک حزب وطن

 

دراین روزها چه در عرصه کشورو چه درعرصه کار و فعالیت ما ( حزب وطن ) ، مسائلی مهمی در جریان است که خواهان بحث و تأمل بیشتر اند.

در سطح کشورمهمترین موضوع ، مذاکرات دوحه است . در این زمینه چنانکه به مشاهده میرسد ، موضع طالبان بطورروشن بر دو قایمه استوار است :

اولأ عدم انعطاف ، چنه زنی ولجاجت برای تحمیل نظریات خود درمذاکرات .

ثانیأ شدت و وسعت هرچه بیشتر جنگ و خشونت وخونریزی در کشوربمنظورکسب امتیازدرمیز مذاکره .

هرگاه وضع برهمین منوال ادامه یابد، محصلهء  این فرایند ، بجزراه حل از طریق فشارو اجبار چیزی دیگری نخواهد بود ، که نه سازنده ومطلوب است ، نه امیدوارکننده و حل کننده .

بازدهی و نتاییج مذاکرات نه تنها برای  کشور ما ؛ بلکه برای کشورهای همسایه  نیز درخوراهمیت جدّی است . ایران از همان آوان این پروسه را بازی موردی انتخابات ریاست جمهوری امریکا دانسته ، آن را بی ثمرو ناکارخوانده است . اما پاکستان به حد کافی دلگرم جریان آن بوده و اخیراٌ به فعالیت های جدیدی نیزمتوصل کردیده است .

اخیراٌ آقای گلبدین حکمتیارکه به دوستی پاکستان شهره است و هیچ سمت رسمی و دولتی ندارد، به دعوت رسمی پاکستان به آن کشور سفرنموده ، با مقامات بلند پایه دولتی آن کشور ملاقات ها و دید و وادید های داشته که در وسائل اطلاعات جمعی انعکاس یافته است .

این سفر سؤظن ها و سوالاتی متعددی را برانگیخته است :

آیا پاکستان با این عمل در صدد آن است تا وحدت درونی نیروها را صدمه زده ، باتقویت پراگنده گی و چندگانه گی برحکومت افغانستان ورییس جمهور اشرف غنی فشارواردنماید ؟

آیا از گلبدین بدیلی میسازد تا سخن ناشنو های طالب را گوشمالی دهد ؟ 

یا میخواهد کار حزب اسلامی گلبدین و طالبان را در راه مطلوب خود کوردینی و هماهنک سازد ؟ ویا کدام احتمال دیگر ؟ 

موضوع هرچه باشد ، آنچه روشن است این است که سیاست گذاران پاکستان ، بویژه نظامیان آن با امکانات دست داشته در افغانستان میخواهند فعالیت مهره ها و دوستان خود را در راه نیل به اهداف استراتیژیک خود ، سمت و سو داده ، هماهنگی آن رادر جهت سیاستهای ستراتیژیک خود تأمین نماید .

موضع گیری پاکستان درقبال مذاکرات دوحه ، به نتایج آن بستگی دارد . در یک برداشت کلی میتوان گفت هر قدر این مذاکرات در جهت برآورده شدن اهداف ستراتیژیک آنان سیر نماید ، پاکستان نقش تسهیل کننده و کمک کننده ایفا خواهد نمود و هر قدر از منافع شان فاصله گیرد ، به همان تناسب در نقش و رول مخرب ظاهر خواهد شد .

مذاکرات  دوحه دارای نقش اثر گذار بر حوادث و رویداد های بعدی کشور است  ازاینرو باید با دقت مراقب بود که این حرکت در کدام مسیر پی گیری میگردد

و اما در عرصه فعالیت ما ، این عرصه کدام است ؟ 

منظور از این عرصه محیطی است که عمدتاٌ از جاذبه سیاستها و شخصیت دوکتورنجیب الله متأثر است  . در این عرصه علاوه برحزب وطن ، طیف وسیعی از ساختارها ، حلقات ، گروه ها ، افراد و شخصیت های مستقل و هواخواهان دوکتورنجیب الله قراردارند که وجوهی تعلق متمایزی با این محیط دارند . این محیط نیروی باالقوه بزرگی از جوانان را در بطن خود دارد که اگر رهبری و رهنمائی درستی نصیب شان شود و حزب وطن و یا نیرو های سالم و وفادار به آرمان های شهیدنجیب الله بتواند پیوند های مستحکم با آنان ایجادنمایند، به یقین که به نیروی بزرگ سازنده اجتماعی مبدل خواهد گردید ولی اگر چنین رابطه تأمین نه شود ، استفاده جویان در کمین نشسته میتوانند  این پوتانسیل را در سمت تخریبی سوق داده از احساسات پاک آنان استفاده افزاری ، ذوقی و شخصی نمایند .

در این عرصه به سه مطلب اشاره های مختصر مینماییم :

ـ مصاحبه صدیق راهی ،

ـ چگونگی برگذاری بیست و چهارمین سالروز شهادت دوکتورنجیب الله در تالارخیمه لویه جرگه ،       ـ عکس العمل نیروهای راست افراطی در رأس حزب اسلامی گلبدین حکمتیار

ـ دوستان مستحضرند که از مدتی آقای صدیق راهی که چون و چراهای فراوانی در موردش وجود دارد ، در صحنه سیاسی فعال گردیده تا جاییکه در یکی از مصاحبه هایش به گونه لا قیدانه همه رفقای دوکتورنجیب الله را به جرم اینکه در طول ۲۸ سال حزب وطن را نه ساخته اند، نامرد خواند و مژده

داد که در پی حضور مبارک شان طوفانی در راه است که همه این نابکاران را از سر راه خواهد روفت ، حزب واحد وطن را ایجاد خواهدکرد و همه چیز سربراه خواهد شد

چه بهترچنین میشد ! ٬٬ کس چه داند که در این گرد سواری باشد ،، کاش ناجی ای از این طوفان برون می آمد تا همه ما قدومش را خجسته دانسته به او لبیک ثم لبیک میگفتیم ولی متاًسفانه شک و تردید نیرومند وجود دارد  :

ترسم نه رسی به کعبه ای اعرابی – این راه که  میروی به ترکستان است

-         با برآمد احساساتی وزننده اقای صدیق راهی ، ساختار ها و رفقای شهید نجیب الله آزرده خاطر گردیدند ولی با آنهم با فراخ دلی و دوراندیشی ، این برخورد اورا به دیده اغماض نگریسته و در تقابل قرارنگرفتند . مشوره ما این است که اگر آقای صدیق راهی نمیتواند به وجاهت شهیدنجیب الله بیافزاید ، بسیار دلسوزانه خواهد بود که از صدمه زدن به آن خودداری نماید

- مورد دیگر برگزاری بیست و چارمین سالروز شهادت دوکتورنجیب الله بود : تعدادی از جوانان بااحساس برای برگزاری بیست و چارمین سالروز شهادت او توانستند امر استفاده از خیمه لویه جرگه را از مقام ریاست جمهوری بدست آورند . این امر زمینه برگزاری با شکوه و شرکت بخش وسیع از مردم  را درین مراسم میسر نموده میتوانست ، یک فضای وسیع و مثبت همکاری و تشریک مساعی ایجادگردید . برای مدیریت بهتر این جریان ، کمیسیونی ایجاد شد که متشکل از نمایندگان بخش های مختلف بود. در بین جوانان و طرفداران دوکتورنجیب الله فضای فوق العاده و روحیه پر از شوق وشور ایجادگردیده ، آمادگی وسیع برای بزرگداشت مطلوب گرفته شد . ولی با دریغ در نتیجه واکنش هستریک گلبدین حکمتیاروهم کیشان اش و عدم وفا به عهد مقام ریاست جمهوری ، از تدویر آن در روز معین جلوگیری به عمل آمد . درنتیجه با تاخیر و انقضای مناسبت برگزاری از یک جانب وبه مشاهده رسیدن قرائن و شواهد فراوان مبنی برتلاش برای استفاده ابزاری از نام و وجاهت دوکتورنجیب الله ، تشریک مساعی قبلی از بین رفت و سالروز مذکور نه آنطور که امید و آرزو بود ، بلکه بطور محدود در یکی از تالارهای هوتل انترکانتیننتال کابل برگذارگردید

  -اینکه یادبود دوکتورنجیب الله واکنش هستریک راست ترین نیروها ازجمله حزب اسلامی و رهبرآن گلبدین حکمتیار را برانگیخت از کسی پوشیده نیست . او با زیر پا گذاشتن تمام موازین دموکراتیک مندرجه در قانون اساسی و چشم پوشی از آزادی های مدنی و حق شهروندی تهدید نمود که با زور سرنیزه ، از تجلیل این روز ممانعت بعمل خواهد آورد ، و فتوای محاصره ارگ ، پارلمان و خیمه لویه جرگه را صادر نموده ، دستور داد تا چماق داران و بدمعاشان مسلح به کوچه و بازار بریزند و مانع تدویر جلسه گردند . این شیوه برخورد برای حزبی که خود را صاحب نام و نشان دانسته ، از اصول و علی الظاهر از داشتن ظرفیت زنده گی مدنی حرف میزند ، زیبنده نبود . این روش نشان داد که ادعای این ها مبنی بر اینکه به اصول دموکراتیک و مدنی ، اصل آزادی و رعایت حقوق شهروندی گردن می نهند و با روحیه همکاری و همدیگرپذیری حاضرند با دیگران زنده گی مشترک صلح آمیز داشته باشند ، جز ادعای کاذب و ریاکارانه چیزی دیگری نیست . تا حال تصور میشد که روش قشری این آقایان به علت شرایط دشوار و سپری کردن زنده گی منزوی آنها بوده و به مرور زمان با روش همزیستی متحدانه خو خواهند گرفت ، ولی معلوم گردید این برداشت اشتباه محض است. تنگ نظری و کوتاه بینی به سرشت ثانوی آنها تبدیل گردیده و اگر ناممکن نباشد دشوار است از آنان توقع صلح ، مدارا ، همدیگرپذیری و همزیستی داشت . آرزوی فراخ دلی و وسعت نظر از آنها خطا است ، خطای بزرگ وعظیم

مورد دیگر بحث  دریافت پاسخ  به این سوال است که آیا طرح حزب وطن در مورد تامین وحدت بربنیاد ساختارعملاٌ موجود حزب وطن یک طرح خودخواهانه و غیرمعقول  است؟ 

قبل از انکه این سوال پاسخ داده شود ، اولاٌ باید دید این طرح بر چه مقدماتی متکی است و زمینه و پایه استدلالی آن کدام است ؟ برای روشن شدن و ساده کردن مطلب مثلی را در نظر میگیریم و فرض مینماییم جمعی از یاران همسو وهم فکر خواهان اعمار قصر شکوهمندی اند و به ضرورت اعمار آن همه توافق دارند ، بعد از تلاش های معین و با سپری شدن زمان نسبتاٌ طولانی این آرزو برآورده نمیشود . تعدادی از این جمع سعی مینماید و به این نتیجه میرسند که بجای انتظار اعمار قصرمطلوب به مصلحت است از امکانات موجود استفاده نموده ، دست به کار اعمارساختمانی میزنند که با آنکه به حد مطلوب مرغوب و شکوهمند نیست ولی حداقل پناهگاه مناسبی برای زیستن به شمار میرود . به اینگونه این جمع واحد به دو گروپ تقسیم میشوند : گروپ الف که دست به اعمار ساختمان زده و گروپ ب که خواهان همان قصر مطلوب است . ولی گروپ الف باوجود داشتن ساختمان مختصر از تلاش برای قصر بازنمی ایستد و با گروپ ب متحدانه در راه اعمار قصر سعی و تلاش می نماید ولی با وجود آن این تلاش ها بطور پی در پی به ناکامی می انجامد . گروپ الف برای اینکه توجه اش به ساختمان خود ، باعث تضعیف کار در راه اعمار قصرنه شود ، از حفظ و مراقبت خانه خود دست برمیدارد و در نتیجه نه تنها قصر مطلوب را به دست نمی آورد بلکه در و کلکین و دروازه خانه خود را هم صدمه میزند . در چنین وضعی و با چنین پیشینه و زمینه بعد از اینکه تلاش های مکرر اعمارقصر به نتیجه نمی رسد ، اگر گروپ الف به جمع و جور دوباره ساختمان موجود و طرح این مطلب به دیگران که همه مشترکاٌ ساختمان موجود را وسعت داده ، دامنه اعمار آن را توسعه بخشیده و ظرفیت پذیرش آن را بالابرند ، آیا این طرح ، طرح خودخواهانه و غیرعاقلانه است ؟ به نظر ما این طرح معقول و منطقی بوده و تشریک مساعی را برپایه امکانات واقعی موجود مطرح می کند نه مفروض و تمامیت گرا .  

میتوان این مطلب را بگونه دیگری بیان کرد : هرگا مفروضات مثال را پایه استدلال قراردهیم ، دوگزینه در پیشرو داریم

1- بازسازی ساختمان (قصر)     2- بهسازی ساختمان عملاٌ موجود 

هرگاه بازسازی ساختمان (قصر) که همان توقعات مطلوب را تأمین کند ، در صورتیکه صرفاٌ ذهنی و ارمانی نبوده بلکه عملی ، ممکن و قابل اجرا باشد ، تکیه بر بهسازی ساختمان محدود ، خودمحوری و خودخواهی است و باید از آن دست کشید . به همین منوال اگر اعمارقصر ارمانی و در وضع موجود غیر عملی و ذهنی باشد و علاوه برین تجارب و تلاش های متعدد در این زمینه به ناکامی انجامیده باشد ، دست کشیدن از بهسازی و وسعت ظرفیت ساختمان عملاٌ موجود ، چشم پوشی از امکانات موجود و ذهنیگری است  . اما باید توجه داشت و تاکید نمود ، هرگاه امکان عملی ، لازمی و کافی اعمار قصر مطلوب و بازسازی فراهم شود ، اصل تکیه بر بهسازی و جازدن در ساختمان کهنه منتفی میگردد . با آنکه بازسازی را نباید فراموش کرد آنچه شرایط حاضر دیکته می کند بهسازی است

نکته اخیر

آینده نزدیک یا نه چندان دورکشورما چگونه خواهد بود ؟ 

تعاملات جاری به کجا می انجامد ؟ نتایج و فراورده های این جریان چه خواهد بود ؟ تناسب بین دست آوردها و از دست رفته ها چگونه است ؟ در این داد و گرفت چه را حاصل و چه را از دست میدهیم ؟ سود و زیان را بربنیاد کدام ملاکی و چه میزانی محاسبه می کنیم وده ها سوال دیگر

این که کی یا کی ها به این سوالات با دقت و صحت میتوانند  پاسخ ارایه دارند نمیتوان پیش از پیش  آدرس داد ولی با استمداد عقل و تفکر و تجربه میتوان حدس و گمانه زنی نمود

از این منظر پروسه ایکه در دوحه آغازگردیده از دو حالت خالی نیست ، یا این مذاکرات بی نتیجه پایان یافته و پیامد آن تداوم خونریزی ، ویرانی و استمرار جنگ طولانی و فرسایشی خواهد بود که پایانش پیدا نیست . یا این تلاش ثمر میدهد ، غنچه های امید می شگوفد و ما وارد داد و گرفت می شویم . چیزی را از دست می دهیم و چیزی را حاصل میداریم . بنیادی ترین چیزی را که میخواهیم حاصل نماییم صلح و ختم جنگ است . صلح ایکه عمق آن باعزت بودن و پایه دار بودن و سطح آن همه گیر بودن و سراسری بودن است . به هر اندازه ایکه این ابعاد کامل باشد ، صلح هم از کمال بهره مند خواهد بود و هر قدر کاستی و قصور در این ابعاد دیده شود متناسب به آن از کمال صلح کاسته خواهد شد

صلح یگانه کالای است که از طالب میتوان خرید ، طالب به جز اینکه پنجه از ماشه سلاح بردارد هیچ متاعی دیگری برای مبادله ندارد . با آنکه ختم جنگ و تامین صلح کاملاٌ در اختیار طالبان نیست ، زیرا  فکتور های از کشور ما گرفته  تا منطقه و جهان را شامل میشود در صحنه فعال اند اما اگر صلح حتی در حد مقدور طالبان هم حاصل شود میمون و مبارک است . مگر با دست کشیدن از جنگ و خشونت و تامین صلح مقدور ، طالبان چیز های فراوانی به دست می آورند . بخشی از نظام موجود که در نتیجه کار و تلاش های ملی و بین المللی شکل گرفته ، با همه ابعادش جز« غنیمت » آنان خواهد شد . آقایون در بالاترین مقامات تصمیم گیری جا خواهند گرفت و سعی خواهند نمود نظام موجود را درکل بازبینی و مطابق ذوق و سلیقه خود سرو صورت دهد و به امرو نهی بپردازند ، اینباربا امرو نهی با پشتوانه داخلی و بیرونی

در چنین وضعی به احتمال قریب به یقین قبض و بسط گسترده ای نه تنها در سطح نظام سیاسی بلکه در سطح تمام جامعه صورت خواهد گرفت . همه ارزش ها ، نورم ها ، آزادی های دموکراتیک و مدنی ، حقوق زنان و اقلیت ها ، هنر ، تعلیم و تربیه ، حقوق شهروندی ، حقوق بشر ...خلاصه همه بخش های زنده گی به شمول عرصه شخصی و خصوصی مورد بازنگری قرار خواهد گرفت و از فلتر و غربال تعبیر های تنگ نظرانه و قشری گذرانده خواهد شد . همزمان احکام ، اصول و به اصطلاح ارزش های را بمثابه حقایق بی چون و چرا که تابع زمان و مکان نبوده و تفسیر های تنگ نظرانه قشری و فرقه ای را بسط و گسترش خواهند داد و با الگوی چماق بدستان امرباالمعروف و نهی عن المنکر سعی خواهند نمود آنرا بر مردم تحمیل نمایند

اینکه پروسه قبض و بسط برای چه مدتی ، به کدام شدت و وسعت پیش خواهد رفت ، به تناسب و آرایش قوا در نظام و جامعه ارتباط دارد ، ولی با یقین کامل در صف آرائی های جدید دو صف با برجستگی تمام عرض اندام خواهد نمود

1- صف جمهوریت ، آزادی های دموکراتیک و مدنی ، حقوق بشر و ارزش های انسانی

2- صف قبض و بسط ، تعبیر های تنگ نظرانه قشری و فرقه ای ، مخالف حقوق بشر و ارزش های پذیرفته شده ای بشری

در چنین فضائی مردم ما چه خواسته باشند چه نخواسته باشند اجباراٌ در یکی از این صفوف اخذ موضع خواهند نمود . حزب وطن نیز بطور طبیعی در صف اول جا خوش خواهد گرفت ، و در کنار سایر وطندوستان و ترقی خواهان علیه هر نوع عقب گرائی و رجعت به موازین قرون وسطائی بطور قاطعانه مبارزه خواهد نمود

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد