دو پیشنهاد خدمت جناب امرالله صالح

 

جناب معاون اول رییس جمهور و عهده دار تامین امنیت کابل ،

 

از مدتیست اذهان عامه در جامعه افغانی، بالخصوص در میان چیز فهمان آن، با ملاحظه موضعگیری های ملی و سازنده شما، در جهت تایید و پشتیبانی تان انکشاف کرده می روند. با همین نظر خوش بینانه نسبت به اظهارات و اقدامات عملی جناب شما، اجازه می خواهم بدون مقدمه چینی ها و رفتن به کبرا و صغرا، دو پیشنهاد عاجل را خدمت آن بزرگوار پیشکش نمایم:

۱- در حالی که دست استخبارات منطقه و جهان بدون شک در تمام حوادث تروریستی مشهود است و خود شما به مثابه کاردان این عرصه بهتر از هر کسی کنه مسایل را درک می کنید، ایادی آن سازمان های استخباراتی را بایست در خود محل و در حمله اخیر بر پوهنتون کابل، در خود پوهنتون نیز جستجو کرد.

از مدت هاست که دانشگاه های افغانستان، و در درجه اول پوهنتون های کابل و ننگرهار، به لانه های خطرناک تروریزم مبدل شده اند. اکثر سازمان های دهشت افگن، و در مقام اول، طالبان، داعش، حزب التحریر و شبکه حقانی،لانه های پر قدرتی را در صفوف استادان و شاگردان ایجاد کرده اند. این امر نه تنها از لحاظ پی آمدهای تروریستی شبیه آنچه دیروز به وقوع پیوست قابل اندیشه است بلکه خطر بزرگ تر آن در پی آمدهای تربیتی نسل های بالنده کشور، که چهار چشمه منتظر باروری های مثبت و سازنده شان برای آینده کشوریم، دیده می شود.

توجه به این مسأله نهایت حیاتی باید از ابتدا و سالها پیش به عمل می آمد، که سوگمندانه تغافل بزرگی در زمینه صورت گرفته است. سعدی گوید سر چشمه را توان گرفتن به بیل  /  چو پر شد نتوان گرفتن به پیل. گرچه دیر شده ولی با انتظاری که از لیاقت و صلاحیت شما برده می شود امیدوار می گردیم در مهار این خصم در کمین نشسته، اقدامات مدبرانه یی روی دست خواهید گرفت.

۲- پیشنهاد دوم من به صلاحیت ها و مسوولیت های گسترده تر شما در سطح کشور، به مثابه معاون نخست رییس جمهور، مربوط می شود:

شما که همیشه در متن حوادث و انکشاف های چندین دهه اخیر افغانستان فعالانه حضور داشته و از تمام کیف و کان آن آگاهی تمام دارید، بدون شک درهم برهمی یک پارچه گی ملی و سوء استفاده چند فروخته شده به اجنبی را از تنوع قومی، زبانی و مذهبی نیز، که سلاح بران در دست دشمنان کشور است، از نظر دور نداشته اید.

این پدیده شوم، از زمان حضور شوروی و بعداً در زمان «جهاد» از سوی پاکستان و ایران و به تعقیب آن از سوی امریکا به منظور تسهیل رسیدن شان به اهداف راهبردی و تاکتیکی شان، به شدت دامن زده شد. حکومت های ناتوان و بی اراده کشور یا نتوانستند، یا نخواستند و یا اجازه نیافتند گامی در جهت از میان برداشتن حفره های ایجادشده بردارند.

این بیماری، چنان پیشرفت کرده و واگیر شده است که حتا دانشمندان و روشنفکران کشور را نیز فرا گرفته است. شدت و حدت معضله هم به جایی رسیده که هویت ملی و یک پارچه گی سرزمین را نیز آشکارا و بدون ترس به سوال می برند. سوال برانگیز تر اینست تمام دستگاه های دولت، با تشکیلات عریض و طویل پولیس، څارنوالی و قضا، با نگاه بی تفاوت به آن می نگرند و در جلوگیری، پیگرد و تعقیب قضایی، بر بنیاد احکام صریح قانون اساسی و قوانین فرعی، حتا تمایلی نشان نمی دهند.

دولت نه تنها وظیفه تطبیق احکام قانون را از راه ممارست حاکمیت بر عهده دارد، بلکه وظیفه بالاتر و پر اهمیت تر دیگری را نیز بر دوش دارد که عبارت است از اتخاذ تمام تدابیر و اقدامات تهدابی و اساسی برای پر کردن فلاصله میان اقوام و اقشار مختلف جامعه.

کسان زیادی تصور می کنند که اکنون خیلی دیر شده و وصل دوباره این فصل از تصور بیرون است. اما من به کلی نظر دیگر دارم و آن اینکه مردم اصیل افغانستان از هم دور نیستند. این چند مفسد آله دست علنی بیرونی ها اند که با فراهم آوری زمینه چپاول و بیداد برای شماری بیپعرضه و لومپن، آنها را در حیطه حمایت خود و خود را در حیطه حمایت آنها قرار داده شعارهای جدایی طلبی و نفاق افگنی خود را بر زبان های آنها نیز می گذارند.

حکومت ها تا کنون نه در کولیکروم مکتب ها و پوهنتون ها به منظور ایجاد عشق به میهن و ملت واحد، توجه کرده اند و نه در گزینش معلمان و استادان. نه نهادهای اکادمیک به مطالعات، تحقیقات و گشایش علمی رمز یک پارچه گی پرداخته اند و نه وزارت های اطلاعات و فرهنگ، حج و اوقاف، معارف و تحصیلات عالی برنامه های موثر تبلیغی، تربیتی و علمی طرح و به اجرا گذاشته اند. رسانه ها، که سازنده گان اساسی ذهنیت جامعه اند، به جای کار سازنده، مصروف فاجعه آفرینی اند و با چشم سپیدی تمام، در مخالفت صریح با قوانین، اخلاق و ارزش های روشنگری، پلیدترین تبلیغات را در جهت از هم پاشی ملی و خدمت به دشمنان شرقی و غربی، به پیش می برند. این همه جنایت در زیر پرده آزادی بیان، و بی گمان زیر حمایت بیرونی ها، ارتکاب می گردد.

تلویزیون یک هنوز هم بعد از پخش یگان برنامه کوتاه تبلیغاتی امنیتی، صحی، محیط زیستی، ملی گرایانه و غیره، می نویسد:« آنچه دیدید یگ آگهی بازرگانی بود» و با این نوشته، مخالفت خود را با محتوای تبلیغ رشادت کوماندوها، دست آوردهای نیروهای امنیتی و یا برنامه های اقتصادی - اجتماعی، اعلام می دارد. سوگمندانه تر هم اینست که مالک این تلویزیون در این آخرین کابینه حکومت عضویت هم داشته است. پیش ازین شبکه های طلوع هم چنین کاری می کردند ولی از مدتهاست از آن دست برداشته اند.

این آرزو را هم در مخیله ام می پرورانم که شما توانایی آن را داشته باشید تا در تفاهم با رییس جمهور، در کنار پر کردن خلاهای ذکر شده، یک پیکار همگانی سرتاسری برای ایجاد رستاخیز یک پارچه شدن و به دور منافع سترگ ملی گرد آمدن، را در میان نسل جوان راه اندازید، تا باشد به همت نیروهای جوان یک پارچه، این ملت بد قسمت، راهی برای نجات از دستبرد بیگانه گان و آفت عقبگرایی، دریابد.

محک برای شخصیت پایا و رهبر یک ملت گردیدن، همین است که چه کسی می تواند بار دیگر ملت - دولت مستحکم را احیا و ماندگار بسازد.

از توجه شما محترم سپاسگزارم.

۱۳ میزان ۱۳۹۹۳ نومبر ۲۰۲۰

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد