بسیج عمومی مردم علیه طالبان - قاتلین مردم افغانستان
هلند نوامبر ۲۰۲۰
درهفته های اخیر، افغانستان خونین ترین روز های تاریخ خویش را در زیر سیطره ایالات متحدهّ امریکا که خود را (بزرگترین دیموکراسی جهان) نمایش میدهد سپری میکند. طالبان جویبار خون هموطنان بلاکشیدهٔ ما را فوران داده است. نه مکتب ماند، نه مدرسه، نه پوهنتون، نه سرک، نه جاده در همه جا خون هموطنان ما را بوسیله بمب، تفنگ و آتش جاری ساختند.هیچ نقطهٔ کشور از ترور، انتحار، وحشت و دهشت غیر انسانی این قاتلین مردم افغانستان مصئون نمانده است. مردم ما بیست سال قبل با خوشباوری تمام لشکر کشی امریکا علیه گروه تروریست، شریر، آدمکش بنام طالب نوکر پاکستان را که شرارت و خباست از سر وروی، کار و اعمال شان میبارید و مخالف تمدن، ترقی و همه انواع آزادی انسانها بودند پذیرفتند. به خیال اینکه امریکا واقعاً مصمم است تا علیه تروریسم مبارزه کند. در حالیکه در پشت پرده بازی دیگری در حال اجرا بوده و پاکستان در تبانی با امریکا به بهانهٔ عدم تحویلی رهبر القاعده بن لادن از جانب طالبان زمینه هجوم و لشکر کشی امریکا را مساعد ساخت در حالیکه بن لادن در ایبت آباد پاکستان درتحت حفاظت نظامیان پاکستانی در ساحهٔ بزرگترین پایگاه نظامی پاکستان که صد ها مشاور امریکایی روزانه در این پایگاه در رفت و آمد بود به زنده گی و شرارت پیشگی خویش مشغول بود.
با این لشکر کشی امریکا منطقه دستخوش تحولات ژرف گردید. چین، روسیه و ایران با آنکه حضور نظامی امریکا در افغانستان موقتاً تهدیداتی را علیه منافع شان در منطقه توجیه میکرد با این لشکرکشی مخالفت نکردند. زیرا این کشور ها بخوبی میدانستند که امریکا باردیگر چون ویتنام در باتلاق که خودش برای خویش در افغانستان آماده کرده است گیر میماند.
پاکستان، ایران، روسیه، چین، هندوستان و سایر کشور های دور و نزدیک به نحوی در این میان در تکاپوی منافع شان هستند و از وضعیت ایجاد شده و انکشافات آن در ورای منافع ملی شان بهره برداری میکنند و یا اگر منافع شان متصور نیست سیاست منفعل و انزوا اختیارمیکنند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا ادارهٔ دولت و مراجع حکومتی افغانستان در این میان هر روز بازنده بوده و با این همه مصیبت که پاکستان زیر نام طالبان بر مردم افغانستان آورده اند و روزانه ده ها و صد ها هموطن بیگناه ما را در کنار تا کنار کشور در مکتب، مدرسه، پوهنتون، عبادتگاه، شهر، بازار، سنگر دفاع از وطن و پوستهٔ حفاظت مردم و تأسیسات دولتی سر میبرند و خون میریزند هیچ اقدام تلافی جویانه نمیکند؟ چرا دولت در برابر این هیولای وحششت و در برابر پاکستان در حد دسترسی و امکانات خویش پالیسی معین وضع نمکند؟ چرا دولت تهدیدات و فشار هایی امریکا را دربارهٔ طالبان با مردم در میان نمیگذارد؟ ارگانهای ذیربط و رسانه های اجتماعی چرا به عوض نفرین وافشای اعمال طالبان دست به تبلیغات ضد دولتی میزنند؟ چرا هنوز هم ملا ها آزادانه در مدارس و مساجد طی خطابه ها مردم را به نفع طالب و پاکستان تحریک میکنند؟ چرا دولت با آنکه از توافقنامه طالبان – امریکا و رهایی هزاران زندانی طالب شدیداً و عمیقاً به خطر سقوط مواجه شده است، با شفافیت مردم را در جریان قرار نمیدهد و فرامین و دساتیرمشخص برای قوای مسلح افغانستان در برخورد شان با طالبان این نوکران پاکستان و امریکا صادر نمیکند. تا این نیرو ها با یک انگیزه در برابر دشمنان مردم افغانستان قرار گیرند؟ چرا در حالیکه مولانا عبدالباقی مسئول تحصیلات عالی طالبان طی اعلامیهٔ به صراحت ابراز میدارد که پوهنتون ها و همه مراجع علمی افغانستان مراکز بیدینی و الحاد است بناً به طالبان دستور داده است تا علیه این مراکز اقدام نظامی کنند، که در نتیجه همین کار را هم کردند، ولی هیچ یک از رسانه های اجتماعی در این باره تبصره نمیکنند؟ و دولت نیز این نکته را منحیث مهمترین سند ضد طالبان برای قتل عام محصلین بیگناه پوهنتون کابل برای مردم توضیح نمیدهد؟ طالبان و سخنگویان شان طی بسیاری از مصاحبه های مطبوعاتی و پیامهای شان پیوسته در پی فتوی ها بر اساس آیات قرآنی و احادیث اند تا قتل و کشتار مردم بیگناه ملکی ، شاگردان مکاتب، محصلین پوهنتون ها، استادان و امامان و متولیان عبادتگاه ها را توجیه کنند. دولت و گرداننده گان رسانه های اجتماعی هیچکدام در پیشگاه مردم این مسایل را قرار نمیدهند که این گروه وحشت و دهشت تنها برای کشتن مردم فکر میکند. اگر بالفرض حکومتی دیگری هم جانشین ادارهٔ موجود گردد بازهم آنها جزء کشتن مردم کاری دیگر ندارند زیرا آنها از جانب استخبارات پاکستان منحیث تروریستان و قاتلین مردم ما تعلیم، تربیه و تجهیز شده اند. چرا مجریان ومسئولین رسانه های اجتماعی که وظیفه سترگ اطلاع رسانی صادقانه را دارند به این کار مبادرت نمی ورزند و رو های سیاه این قاتلین مردم را افشا نمیکنند؟ در عوض انگشت انتقاد بطرف دولت نشانه گرفته میشود و طی میز های مدور و بحث های تلویزیونی بیشتر روی مسایل فرعی به بحث های غیر ضروری و در بسیاری حالات برعلیهٔ دولت میپردازند که جو حاکم نفرت علیه طالب را تحت شعاع قرار دهند. این چرا ها و هزاران چرا های دیگرِبی جواب که مردم را روز تا روز نسبت به دولت و حکام متردد ساخته و آنها را از کنار دولت بدور میسازد.
مردم از بابت این همه کشتار فرزندان شان به ستوه آمده اند و نهایت خشمگین اند. همهٔ مردم دولت را حافظ جان، مال و ناموس خویش میدانند. آنها خون بهای قتل عام فرزندان شان را از دولت مطالبه دارند. بسیار لازمی است تا دولت در این عرصه مسئولانه عمل کند. مجریان و سازماندهنده گان و همکاران این جانیان وحشی قتل عام ها را طی محاکم علنی در محضر مردم محکمه کنند. حتی جریان تحقیقات این جانیان را در معرض دید همگان قرار دهند.
امریکا بوسیلهٔ خلیلزاد و پومپیئودرهمکاری با پاکستان با فشار، ارعاب، خدعه و نیرنگ پروژه حاکمیت طالب در افغانستان را تقریباً به پایهٔ اکمال رسانیده است. آنها در گام نخست با ایجاد دفتر قطریک گروه تروریست را هویت کاذب بخشیده ومتعاقب آن باب مذاکرهٔ طولانی با این گروه را گشودند تا هر چه بیشتر آنها را در سرخط اخبار جهان قرار داده و برایشان نام نشانی تهیه دیدند. که بعد از هویت دهی و شناسایی بین المللی این گروه تبهکار وحشی با دور زدن دولت جمهوری اسلامی افغانستان توافقنامه نامنهاد را خلاف تمام موازین بین المللی امضاء وسعی بعمل آوردند تا به ذرایع گوناگون دولت افغانستان را تحت فشار قرار داد تا پنجهزار زندانی این گروه تروریست را از زندان رها کرده و با آزادی آنها جبهات نظامی این گروه تروریست را در سراسر افغانستان از لحاظ پرسونل و تجهیزات نظامی اکمال کردند و به این ترتیب در سراسر کشور ما جویبار خون را روان کرده اند، با این همه خلیل زاد آرام ننشسته در آخرین رشته تویت هایش دولت افغانستان را بیشرمانه تهدید میکند که «دروازه صلح برای همیشه باز نیست» این مداری بیشرمانه ادامه میدهد که « دولت و طالبان نباید از حمله به پوهنتون کابل سوء استفاده کنند» در حقیقت همه تویت هایش برعلیهٔ دولت افغانستان و غرض هویت بخشی و تشجیع طالبان بر طبق مانور های دیپلوماتیک و استخباراتی منتشر میگردد. این مداری وزارت خارجه امریکا پیوسته دولت افغانستان را با حملات وسیع سراسری طالبان و سقوط حتمی دولت تهدید میکند که اگر از مذاکره با طالبان خودداری کند. در حالیکه هم عامل جنگ درافغانستان امریکا و شرکای منطقوی اش میباشند و هم ذرایع و وسایل جنگ در دست خود شان و متحد منطقوی شان پاکستان است. ولی این مداری با این تویت ها و تلاشهای دیپلوماتیک اش از یکطرف دولت افغانستان را منزوی میسازد و از طرف دیگرهم پیمانان بین المللی امریکا و کشور هاییکه به نحوی در آرزوی افغانستان با ثبات میباشند در حالت تردد وسر درگمی قرار داده است. با تحلیل و تجزیه تویت ها و تلاشهای منطقوی و جهانی خلیل زاد دقیقاً به این نتیجه میتوان رسید که خلیل زاد بیشترحیثیت سخنگوی طالبان را داشته و در نقش سخنگوی طالبان ظاهر میگردد تا مامور وزارت خارجهٔ امریکا.
با وصف این همه پلانهای خصمانه خلیل زاد و وزارت خارجه امریکا همچنان از ورای بعضی یادداشت ها، کنفرانسها و فعل و انفعالات مسئولین نظامی امریکایی در افغانستان چنین بر می آید که آنها هم درجهٔ همکاری های نظامی شانرا در عملیات های نظامی تقلیل داده اند و حتی امنیت کاروان زرهی نیروهای امریکایی را که از ولایت وردک عازم کابل بودند طالبان بدوش داشتند، پس چه چیزی دولت را ملزم به همکاری با امریکا میکند؟ چرا هنوز هم دولت برای امریکایان که کاملاً از آنها رو گردانده چاپلوسی میکند؟ چرا دستگاه وزارت خارجه در همچو شرایط طرح های بدیل را در جهان جستجو و ارائه نمیکند؟ کشور ما با وصف موقعیت جیوپولیتیک و جیو استراتیژیک اش سر شاراز امکانات مادی برای بسیاری از کشور های که نقش بدیل را میتوانند احراز کنند دارد. حتی پاکستان را بوسیلهٔ دیپلوماسی فعال با چین که پروژه های بزرگ اقتصادی اش با یک افغانستان با ثبات گره خورده است میتوان تحت فشار قرارداد.
چرا دولت بر علیه آدمکشی ها، شرارت، خود کفانی ها، خونریزی ها و قتل عام طالبان مردم را در یکی از چهار راهی های شهر ها و ولایات جمع نمیکند وبسیج عمومی را برعلیه طالب و تمام حمایت کننده گان شان راه اندازی نمیکند. این کار از یکطرف مورال نیرو های مسلح کشور را بالا میبرد و از طرف دیگر پُشت دشمنان کشور و این قاتلان وحشی و حمایت کننده گانشان را به لرزه می آورد و در اینصورت جهانیان نیز در کنار این داعیهٔ برحق مردم ایستاده میشود.
در شرایط کنونی غیر از همین دستگاه نا کارهٔ دولت هیچ گزینهٔ بدیل را من نمی بینم ورنه این یاداشت را به آدرس ایشان مینوشتم. سیستم اداره، نظام قضایی و عدلی، مراجع قانونگذاری، تاسیسات جامعه مدنی و مکنونات شهروندی و آزادی های زنان در محدودهٔ دولت اسلامی افغانستان صرف نظر از شناسه و شاخص افراد شاغل برحال آن یگانه غنیمت و ما یحصل بیست سال جانفشانی مردم و اهل خبرهٔ این مملکت میباشد. بناً حفظ این همه دستآورد ها هر انسان وطندوست و با وجدان این مرز وبوم را ملزم میدارد تا برای حفظ این داشته ها در این بسیج عمومی شرکت کرده و به همین ترتیب بر علاوه شکستاندن کمر طالبان و حامیانش بالای اراکین دولت نیز تأثیر گزاری کرده و صف خدمتگاران اصیل ادارهٔ دولت، سازمانهای اجتماعی و شهرداری ها را از مفسدین جدا سازند. آنچه در این راستا از اهمیت فراوان برخوردار است نقش پیشآهنگی خبره گان، متنفذین، آگاهان امور، قلم بدستان، روشنفکران دینی، امامان مردم محور و وطندوست غیر وابسته به سلفی ها، پاکستان و اعراب، رهبری واعضای سازمانهای سیاسی غیر وابسته به خارجیان، استادان مکاتب و پوهنتون ها و در یک کلام همه آنهایی که توان بسیج عمومی مردم را دارند با تمام جدیت دست و آستین بالا بزنند و مردم را بر علیهٔ طالب و پاکستان بسیج سازند. جوانان و زنان میتوانند مهمترین نقش را در این میان برای حفظ این همه دستآورد ها و انکشاف آن تا دیموکراسی کامل ایفا کنند، در غیر آن شیرازهٔ دولت و تمام ارکان وابستهٔ آن که در بالا بصورت اختصار از آن نام بردم در پرتگاه سقوط و نابودی کامل برده شده است.