خاطرات کاپیتان سمت، از بند کهک تاچهاربرجک

چندی قبل مقاله دربارۀ سردارکمالخان سنجرانی نوشته بودم ودرآن گفته بودم کمالخان در چهار برجک زندگی میکرده و سردار امام خان پسرعمش در محل بندر بود وباش داشت وبا همین تلقی وجودمقبرۀ کمالخان در نزدیک بندکمالخان برایم عجیب به نظرمی آمد


این موضوع ذهن مرا چندین روزبخود مشغول داشت تا اینکه دوباره سفرنامه «ایوان سمت» سکرترجنرال گولدسمید را مرورکردم. دراین سفرنامه(۱۱۲صفحه)، دربارۀ روستاهای بزرگ واقع درکنار رودخانه هلمند ازبند کهک(خوابگاه) تا چهاربرجک نکات مهمی ثبت شده که من قبلاً متوجه آن نشده بودم، این نکات برای دانستن فاصلۀ نقاط مذکوراز یک دیگر ونشانه های بندهای قدیمی بررود خانه هیرمند وهمچنان برای فهم جغرافیای تاریخی سیستان بسیارمهم است.

روستاهای واقع درکنار رودخانه هیرمند ونزدیک به بندهای اب عبارتند از: «دک دیله»(واقع در ۳۹ کیلومتری جنوب کهک)متصل بند «یکاب،یکاو»(که بمنظور آبیاری قلعه فتح احداث شده بود)، بندرکمالخان وقلعه کمالخان(واقع در ۱۹ کیلومتری جنوب شرق دک دیله) درکنارچپ رودخانه هلمند در درۀ ای بوسعت ۱۳ کیلومتر، و قلعه چهاربرجک (یاحسین اباد)(واقع در۱۶ کیلومتری جنوب شرقی بندرکمال خان) در سمت راست رودخانه که توسط سردار امامخان سنجرانی اعمارشده بود، وقلعه فتح (واقع در۴۰ کیلومتری شمال غرب چهاربرجک) و بندکهک واقع در۳۲ کیلومتری شمال قعله فتح و نکات دیگر دراین سفرنامه برای من تازه وآموزنده بود وشاید برای جوانان نیمروز نیزخالی از دلچسپی نباشد.

ازمطالعه سفرنامه ایوان سمت، معلومم گردید که سردارکمالخان سنجرانی در محل بندر کمالخان و سردارامام خان در (حسین آباد=چهاربرجک) اقامت داشتند،چیزیکه تا قبل از مرورمجدد سفرنامه سمت من عکس آنرا فکرمیکردم.

جنرال گولدسمید رئیس هیئت حکمیت در مسئله تقسیم سیستان درفبروری سال۱۸۷۲ همراه با سرکرتر خود ایوان سمیت(Euan Smith)، از بند کوهک(خوابگاه) تا بندر کمالخان وچهاربرجک سفرکرد تا معلومات حاصل کند که ایران تا کدام قسمت سیستان را در تصرف خود دارد وآیا رؤسای اقوام آن نواحی خود را تبعۀ دولت ایران میدانند یا افغانستان؟ سمت ضمن گزارش چشمدیدهای خود دراین سفروملاقات با سردارکمالخان وسردارامام خان ،شجره آنها را نیزثبت کرده است.

بقول سمت: «سردارکمالخان از بلوچهای سنجرانی وپسرعموی ابراهیم خان چخانسور وامام خان رودبار محسوب میشود.پدر بزرگ همه آنها جان بیگ است.سردارکمالخان ۸ پسر دارد که مهمترین آنها محمدعمرخان، محمدرضاخان، وسرفراز خان هستند.سلطه ونفوذ سردار کمالخان اساساً در بین بلوچهای کوچی مقیم سمت چپ رودخانه هلمند بین بندر کمالخان تا رودبار برقرار است. رودبار بین او وسردار امام خان تقسیم شده وهرکدام از آنها قلعه ای در رودبار دارند که یکی از وابستگان یا پسران خود را دراین قلعه ها مستقر کرده اند تا ناظر برتقسیم منصفانۀ عایدات زمین باشند. قدرت سردار کمالخان نسبت به سردار امام خان بیشتر است.

شجره جان بیگ را میتوان بصورت زیر بیان کرد: جان بیگ سه پسر به نامهای خان جانخان، اسلامخان ونواب خان داشته است. پسرخانجان خان همان ابراهیم خان است که چخانسور را در اختیار دارد. پسر اسلام خان به نام امام خان، حسین آباد [ چهاربرجک] را در دست دارد و بالاخره پسرنواب خان، همان سردار کمالخان است که در بندر مستقر است.»( دکترحسن احمدی، جغرافیای تاریخی سیستان، ص۲۲۸)

خاطرات کاپیتان سمت، از بند کهک تاچهاربرجک:

مطالعه خاطرات سه روزه سفر«ایوان سمت» سکرترجنرال کولدسمید(از ۱۹ تا۲۱ فبروی۱۸۷۲) ما را با موقعیت روستاهای مذکور بیشتر آشنا میکند.

«روز ۱۹ فبروری(۳۰بهمن) ساعت۹ صبح به سمت «دک دیله» راه افتادیم که در فاصله ۲۸ میلی (۴۵ کیلومتری) جنوب شرقی [کهک] قراداشت....دک دیله درکنار رودخانه هلمند وبسیارنزدیک به آن واقع بود.دک دیله نام خود را از کلمه سیستانی دک بمعنی کوه یا تپه گرفته است. درواقع یک تپۀ مرتفع رسی درکنارۀ چپ رودخانه قراردارد. خرابه های قلعه قدیمی در قلۀ وبالای تپه دیده میشود. این قلعه قدیمی معرف آن است که سالها قبل یکی از بندهای متعددی بر رودخانه زده بودند،درمجاورت این قلعه قرارداشته است. نام این بند، دیله یا بند یکاب بوده وآب قلعه فتح را تامین میکرده است. این بند از شاخچه های گز بهم بافته ولی بدون خاکریزی داخل آن، ساخته شده بود ودرنتیجه قسمت اعظم آب از لای شاخه های بند عبور میکرد. درحقیقت هدف از ساخت این بند؛ بالابردن سطح آب رودخانه بمنظور انحراف وگشتاندن آن به کانالهای آبیاری واقع در بالادست بند بوده است. گفته میشد که بنای این بند به دوران قدیم تعلق دارد، زیرامروز هم تمام علایم وآثار بند وکانالهای آبیای دربالادست آن از بین رفته اند.درساحل مقابل رودخانه (سمت راست)چند تپۀ مرتفع دیده می شدند که در بالای آنها مقبره های قدیمی وخرابه های وخرابه مدفون شده برجها ومنارهاقرار داشتند. خرابه های که در سفر روز اول بعد از بندکهک به ترتیب عبارتند از دم دوالی بصورت خرابه های مطلق در۱۸ میلی کهک،قلعه فتح اساسا بصورت مخروبه، مسجد وخرابه های بدون نام وقبرهای مخروبه مقابل دک دیله.( همان،ص۱۶۸، ۱۶۹ -۱۷۱)

روز۲۰فبروری(۱اسفند) به طرف بندر کمالخان درفاصله ۱۲ میلی(۱۹کیلومتر) جنوب شرق دک دیله راه افتادیم.راه بطول ۶میل ازداخل صحرائی نزدیک ساحل چپ رودخانه میگذشت وسپس ازکنار مجرای فعلی راه از داخل جنگلهای انبوه گز عبور میکرد ودوباره به سطح یک فلات کویری صعود میکرد و بعداز آن بتدریج نزول میکرد تا به اراضی زراعتی وقلعه کمالخان برسد.ما بعد ازطی فاصله کوتاهی با سرفراز خان پسرکمالخان برخوردیم.برادر سرفرازخان محمدرضاخان را در ضمن صرف صبحانه درنصیرآباد(زابل)همراه با امیر(علم خان امیرقاین )دیده بودیم.

قلعه کمال خان، حدود سه ربع میل(یک کیلومتر)ازکنارۀ چپ رودخانه هلمند فاصله داشت ودریک دره که ۸ میل(۱۳کیلومتر)عرض داشت قرارگرفته بود.نزدیک قلعه، بطرف رودخانه بصورت فشرده زراعت شده بود ومی گفتند وقتی که سطح آب بلندتر شود،تمام آن دره غرق اب میگردد.

دردوران ماقبل التاریخ،ظاهراً رودهلمند درجهت جنوب غربی به سمت دریاچه زره(گودزره)جریان داشته است.مسیرمذکوردرواقع محتوی جریانان سرریزه آبهای از داخل بند بزرگی بوده که توسط گشتاسپ[ظ:گرشاسپ] درملخان[واقع رودبار] احداث شده بود. این بند که آب را بدقت تقسیم میکرده،توسط شاهرخ پسرتیمور لنگ ویران شده است. هنوز باقی مانده های مجرا وکنارهای کانال یا رودخانه بزرگی که از محل این بند به ترکون،کُندر وحوضدار می رفته کاملاً هویداست. با ار بین رفتن بند «بولباخان» درزمانه های خیلی دور،کانال یا رودخانه مذکور هم خشک شد.

قلعه کمالخان دارای دیواری به شکل نامنظم بود ودرمرکز آن قصری مربعی وجود داشت که خانه سردار محسوب میشد. چندین کلبه گلی نیز دراطراف قصردیده میشدند. در بندرکمالخان بیش از چندخانه وجود نداشت.بخش اعظم آیادی(رعیت)سردارکمالخان بلوچهای توکی(طوقی )هستند که درچادر[غږدی] زندگی میکنند وبه دلیل چرای گله های شان و زراعت حاشیه رودخانه، عموماً متحرک (کوچی)میباشند.

سردارکمال خان عاید بگیر(معاش بگیر] دولت پرشیا(ایران) بوده وسالانه ۵۰۰تومان مواجب(معاش) میگیرد. درمقابل اطاعت از اوامرشاه ایران را پذیرفته ودستوراتی را که گاهاً ازطرف شاه صادر میشود، با عقاید ونظریات خود مخلوط وبه نحوی، انجام میدهد. سالیانه چند گوسفند وشترهم به عنوان تحفه یا مالیات پیش امیر (حاکم سیستان) می فرستد.وقتی ما به کمال خان رسیدیم،خبردادند که سردار مریض است.ابتدا شک بردیم که نکند مرض سردار هم از همان نوع بیماری فرمایشی باشد که به محض رسیدن میسیون، شیردلخان وشریف خان[ناروئی] را مبتلا کرده بود،ولی صبح روز بعد اواطلاع داد که میخواهد ژنرال[گولدسمید] را ببیند. سردارکمالخان پیرمردی بسیار خوش مشرب بود ولی در رأی وعقیده خود ثبات نداشت واز بیماری تنگی نفس(آسم) رنج می برد.او از مسایل مختلفی سخن گفت و وتاکید کرد که همه مناطق سیستان تا ملخان [واقع در رودبار]به شاه تعلق دارد....سردارکمالخان درمورد فریه(سیاح فرانسوی که درسال ۱۸۴۶ از سیستان دیدن کرده بود)چیزی نشنیده بود.سردارکمالخان گفت که در بندر بدلیل بادهای شدید درخت خرما رشد نمیکند و اگرچه رودخانه پرماهی است ولی بلوچها ماهیگیری بلد نیستند.

روز ۲۱فبروری(۲اسفند)ساعت ۸و۳۰ دقیقه صبح به سمت چهاربرجک راه افتادیم که بفاصله ۱۰ میل(۱۶کیلومتر) درسمت جنوب شرقی قرار داشت. چهاربرجک را «جای امام» یا «حسین آباد» نیز مینامند.جاده بطول۲ میل از داخل اراضی زراعتی میگذشت که درکنار رودخانه قرار داشتند. از یک گدار رودخانه عبورکرده وبه ساحل راست آن رفتیم. درکنار راست رودخانه توقف کرده صبحانه خوردیم و بلافاصله مجدداً براه افتادیم. مسیرجاده بطول ۶ میل (۱۰کیلومتر) از یک بیابان با پوشش سنگ وشن درشت میگذشت. قلعه خرابه کوچکی بنام قلعه میر[میرافضل] در طرف راست جاده قرار داشت. بعد از۶ میل ،جاده اندکی پائین آمده وارد زمین کم ارتفاعی گردید که بسترمتروکه رودخانه محسوب میشد وبصورت فشرده ای زراعت شده بود.اراضی زراعت شده بطول ۲میل (۳کیلومتر) بوده وتاپای دیوار قلعه امام خان می رسیدند. در فاصلۀ کمی از[قلعه ] شیرمحمدخان پسرسردارامامخان را دیدیم که جوانی تقریباً ۲۰ ساله وفوق العاده شبیه برادرش دوست محمدخان بود که اخیر الذکررا درنصیراباد دیده بودیم.پیرمردی که همراه خان جوان حرکت میکرد،از فرصت استفاده کرده وبه اطلاع ما رسانید که سردار امام خان با تمام نفرات ودار وندارش تعلق به شاه ایران دارند. مانند سردارکمالخان، سردارامامخان نیز جیره بگیردولت ایران بوده وسالانه ۵۰۰ تومان مواجب داشت. اما بعد از سفر پسرش دوست محمدخان به تهران،مقرری وی را سالانه به ۶۰۰ تومان افزایش داده بودند.»(ص۱۷۲)

اما جنرال گولدسمید،رئیس هیئت حکمیت سیستان، این تذکرات سکرترخود «ایوان سمیت » را مبنی برتابعیت سردارکمال خان وسردارامام خان سنجرانی از دولت ایران، باورنکرده وآنرا مورد اعتبار ندانسته است وبه همین علت درگزارش حکمیت خود زیرعنوان «تصرف (تقسیم)» مینویسدکه :«اما راجع به سیستانی فرعی[نیمروز] کمالخان وامام خان سنجرانی رؤسای بلوچ که درکنار رودهیرمند سکنی دارند، به تبعیت واطاعت افغانستان اعتراف دارند.دراین صورت به عقیده من این قسمت را نمیتوان گفت مانند قضیه سیستان اصلی است ....»( محمود محمود ،تاریخ سیاسی ایران وانگلیس در قرن نوزدهم، (جلد۳،صفحات ۷۵۳- ۷۷۱)

این تذکر جنرال گولد سمید موید قول منست که درمقاله قبلی گفته بودم:« در دوران بحرانی حکومت امیرشیرعلیخان (از۱۸۶۳ -۱۸۶۸)که دولت ایران قشونهایی ازخراسان وکرمان برای تصرف سیستان اعزام کرد وسیستان تا قلعه فتح را اشغال کرده بود، سرداران سنجرانی بلوچ با وجود تهدید وتطمیع از سوی قشون ایران، خود را تابع امیرافغانستان شمردند

سمت میگوید:« قلعه امام خان، دارای سه اسم مختلف است که قبلاً به آنها اشاره شد[یعنی جای امام ،حسین اباد وچهاربرجک).قلعه دارای دیوارهای گلی بوده ویک ضلع از دیوار بلافاصله بعد از خاک ریز راست رودخانه واقع است وحدود ۳۰ فوت(۱۰متر) ارتفاع دارد. در فصل بهار، سرریز اب هلمند، اراضی هردو طرف رودخانه را غرقاب میکند ولی درزمان بازدید ما آب بسیار پائین بود. بعد از ظهر آنروز سرداراماخان و پسرش به ملاقات ژنرال گلدسمید آمدند.سردار از پسرعمویش کمالخان جوانتر بود ومانند وی خوش مشرب وخوش برخورد به نظر می آمد واطلاعات کلی زیادی داشت. او نیز از بیماری (آسم) رنج می برد. سردار امامخان درضمن صحبت میگفت که تمام سرزمینهای بین اینجا[چهاربرجک] تا رودباروخود رودبار جزو قلمرو شاه ایران است.»(ص۱۷۲)

سمت درجای دیگری میگویدکه، قلعه فعلی حسین آباد توسط خود سردار (امامخان) حدود۲۰ سال قبل (۱۸۵۲)ساخته شده است.(ص۱۷۸)

روز۲۴ فبروری(۵اسفند) درساعت ۶ و۳۰ دقیقه صبح بطرف قلعه فتح راه افتادیم تا به کهک برگردیم. ساعت ۱۱ ونیم شب به قلعه فتح واقع در ۲۵میلی(۴۰کیلومتری) شمال چهار برجک رسیدیم. سمت میگوید قشون ایرانی این قلعه را اشغال کرده بودند وبما اجازه ندادند تا ازارگ قلعه دیدارکنیم.سمت درباره خرابه های قلعه فتح ووسعت آن شرحی نوشته است.(ص ۱۷۹-۱۸۱) سمت میگوید: روز۲۵ فبروری (۶اسفند)از قلعه فتح بعزم کوهک واقع در۲۰ میلی(۳۲ کیلومتری) شمال قلعه فتح راه افتادیم.» (ص۱۸۳)

دراینجا قابل تذکرمیدانم که مرور مجدد منابع ومدارک برای صحت وسقم مسایل تحقیقی وتاریخی خالی از مفاد نیست ومیتواند چیزهای را که باراول مطالعه به نظر کم اهمیت جلوه نموده،بار دوم پراهمیت تر جلوه کند ومورد بحث های تازه گردد.

خلاصه کلام:

خلاصه کلام اینکه ایوان سمت سکرترگولد سمید از بندرکمالحان و قلعه کمالخان یادکرده نه از بند کمالخان.

کمالخان در محل بندر زندگی میکرده ولی او کدام بندی بر رود هیلمند نساخته است.

ایوان سمت میگوید در محلی که امروز بنام بندرکمالحان یاد میشود بندی

بنام " بلباخان"وجود داشت که از.آنجا رودی بطرف غرب بسمت تراکو و کندر و حوضدارجریان داشته که امروز مردم محل از آن بنام رودبیابان و رامرود یاد می کنند.

نکته دیگر این است که بگویم وجود مقبره کمالخان در نزدیک بند کمالحان از امکان بدور نیست‌.

پایان ۲۸/ ۱۱/ ۲۰۲۰

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد