حکومت مؤقت یا پیروزی خصم؟
هلند، جنوری ۲۰۲۱
همانطوریکه در نوشته های قبلی زیر عناوین «بلأخره خلیل زاد از بخشهای مستور توافقنامهٔ خویش با طالبان پرده برداشت (جولای ۲۰۲۰)»، مذاکرات دوحه (سپتمبر۲۰۲۰) و سایر گزارشات در بارهٔ توافقنامه ضد افغانی امریکا – پاکستان (طالبان) تصریح کرده بودم که این توافقنامه دقیقاً غرض سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی افغانستان و واگزاری عنان ادارهٔ دولت بدست پاکستان به گروه تروریستی ساخته شدهٔ شان یعنی طالبان در دستور کار وزارت امور خارجه و دست اندر کاران امور افغانستان و جنوب آسیا در ادارهٔ حکومت امریکا قرار دارد.
بعد از سفر مؤرخ ۴ جنوری ۲۰۲۰ خلیل زاد شیاد به افغانستان که قبل از آن به پاکستان و قطر نیز رفته بود و ملاقات هایش با حلقات معین در داخل و خارج ازافغانستان خاصتاً با عبد الله عبد الله سر و صدا هایی ایجاد حکومت مؤقت یک بار دیگربالا گرفته است و صف آرایی هایی در میان موافقان و مخالفان ایجاد حکومت موقت درحال شکل گرفتن است.
با آنکه محمد نعیم سخنگوی طالبان در دفتر قطر در مصاحبه اش با رادیوی آزادی مؤرخ ۷ جنوری سالجاری خواست طالبان مبنی بر تشکیل حکومت مؤقت را رد کرده و متذکر شد که این مسئله از جانب طالبان درهیچ اجندایی برای مذاکرات(صلح) مطرح نگردیده است. زیرا طالبان اهداف غصب کامل قدرت را در سر دارند. اما از بیانات عمران خان صدراعظم پاکستان، جنرالان نظامی و رهبران برحال و گذشتهٔ ادارهٔ استخباران نظامی پاکستان ISI بوضوح استنباط میشود که پاکستان و امریکا متفقاً در پی بر اندازی حکومت موجود افغانستان به هر وسیلهٔ ممکن میباشند. هر دو تلاش دارند تا به هر نحوی که برایشان میسر و ممکن باشد شیرازهٔ حاکمیت را در کشور واژگون ساخته و در موجودیت هر نوع خلای قدرت، بی ثباتی، اغتشاش و هرج و مرج سیاسی و اجتماعی نیروی اهریمنی کاملاً آمادهٔ پاکستانی یعنی طالبان را که در داخل مرز های کشور و هم در کناره های مرزی آماده اند با یک یورش برق آسا به کمک مستقیم اردوی پاکستان و فرماندهی افسران پاکستانی همچو سال ۱۹۹۶ زمام امور را در کشور ما تصاحب کنند.
از تحلیل و ارزیابی وضعیت سیاسی – اجتماعی – نظامی کشور بخوبی بر می آید که به جزء از قوای مسلح قهرمان کشور تحت فرماندهی ادارهٔ دولت هیچ نیروی الترناتیف در کشور وجود ندارد تا در موجودیت خلای قدرت توانمندی ادارهٔ کشور را داشته و بیطرفانه زمام امور را در دست گرفته و ازمنافع ملی، سرحدات و نوامیس ملی کشور دفاع کند. زیرا اختلافات ذات البینی میان گروه ها و رهبران تنظیم های (جهادی) و سایر عناصر متشکلهٔ که در سی سال اخیر به زور سر نیزه خود را بر مردم تحمیل کرده بودند و در حقیقت همه غلامان و اجنتان بیگانگان خاصتاً پاکستان و ایران اند آنقدر عمیق و ریشه دار میباشد که هیچگاهی نمیتوانند روی تقسیم قدرت و ثروت به توافق برسند.
این پرواضح است که پاکستان در وجود طالبان خواهان برقراری سیستم مطلق العنان ضد مردمی و غصب همه حقوق و آزادی های مردم میباشند تا اهداف و استراتیژی های پاکستان را در منطقه اجرایی کرده که منافع عمومی مردم افغانستان در این میان هیچ جایگاهی ندارد. زیرا پاکستان در شرایط موجود بخوبی درک میکند که امریکا بنابر مشکلات اقتصادی و تقلیل مصارف نظامی قوایش را از افغانستان برون میکند و برای بازدارنده گی ومزاحمت در برابر میگا پلانهای چین در جنوب آسیا به وجود پاکستان نیازمند است این مسئله قرعه فال را بنام پاکستان رقم زده و سیر حوادث در همین راستا در حرکت است که متأسفانه عدهٔ آشوبگر کوتاه نگر در جمع غلام بچگان پاکستان و جواسیس سازمانهای استخبارات خارجی در کشور ما بدون درنظر داشت عواقب وخیم این طرح های ضدملی به تبلیغ ایجاد حکومت مؤقت موضع گرفته اند.
بر حکم مشخصه های منافع ملی اگر منافع ملی یا منافع همگانی در یک کشور زیانمند و یا نابود گردد، منافع تمام باشنده گان آنکشور اعم از همه کتگوری ها و لایه های اجتماعی زیانمند و نابود میگردد. این آقایون که امروز برای حفظ ثروت و منافع شان میخواهند با حربهٔ حکومت مؤقت داکتر اشرف غنی را از ارگ خارج سازنداگر کمی دقت بخرچ دهند بخوبی درمی یابند که به مجرد سرنگونی شیرازهٔ حاکمیت در کشور همهٔ هستی مردم وتمام داشته ها و هستی آنهایی که امروز در پی انتقام وحفظ سیطره و ثروت خویش اند نیز نابود و برباد میگردد و از همه مهمتر اینکه کشورما به خواست امریکا و پاکستان به مرکز ترویزم بین المللی مبدل گشته وهرکشور دیگر خاصتاً همسایگان غرض حفظ منافع خویش تا توان داشته باشند در این میان مداخله میکنند وابعاد این مداخلات کشور ما را به سوی یک جنگ تمام عیار داخلی به پیش خواهد برد.
که جنگ داخلی بصورت قطع امکان اتحاد نیرو ها و و تدوین یک اجماع ملی و بین المللی را مانع گشته و سیاست های خارجیان برای منافع شان آتش جنگ را همچنان مشتعل نگهمیدارد. که بهای همه این مداخلات، اغتشاش و جنگ داخلی را مردم بیچارهٔ ما با خون و جان شان میپردازند. تجارب سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ بما بخوبی نشان داد که همه محاسبات سیاسیون آنزمان هم در قبال حکومت مؤقت و هم در قبال استفاده از الترناتیف های پاکستانی برای مقابله با رقبای سیاسی – نظامی کاملاً غلط بوده و هیچ نتیجهٔ در ورا و محدودهٔ منافع ملی کشور ببار نمی آورد.
قابل یاد آوری میدانم که مراجع حکومتی، رهبران و کادر های موجود و مخلوع احزاب سیاسی، تحلیل گران، مسببین وشاهدان حوادث مرگبار سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ تجارب و چشمدید های خویش را از ناکامی پیش فرض ها، تصور نابخردانهٔ رهبران از انکشاف روند ها و جریانات آنزمان با مردم و تحلیل گران امروز در میان گزارند تا همه بخوبی درک کنند که ایجاد خلای قدرت و زیر نام حکومت مؤقت چه پلانهای خصمانه ضد افغانی در قبال نهفته دارد. نباید تحت تأثیر تبلیغات خصمانه دشمن قرار گرفت. دشمنان افغانستان اکنون تبلیغ میکنند که (اشرف غنی بخاطر حفظ چوکی و مقامش تأکید بر ادامهٔ جمهوریت دارد) اشرف غنی خواهی نخواهی بر طبق قانون اساسی و قانون انتخابات با ختم دورهٔ کاری اش زمام امور را به رئیس جمهور منتخب تفویض میکند. یعنی اینکه آیندهٔ جمهوریت و ادامه کار داکتر اشرف غنی در قانون بصورت مشخص تعریف گردیده است. اما چون و چرای حکومت مؤقت کاملاً نامعلوم، تعریف ناشده بوده ودرموجودیت حکومت مؤقت کدام نیروی مطمئن قانونی برای دفاع از مردم، نوامیس ملی و هستی کشورتعریف نشده و هیچ ضمانتی در زمینه ثبات و استحکام و اداره کشور وجود ندارد. در باب حکومت مؤقت ما وهمهٔ ملت تنها همینقدر میدانیم که این زوزه همانند سایر پلانها و اقدامات خصمانه از جانب دشمنان قسم خوردهٔ کشور ما سرداده شده که در طول قریب نیم قرن اخیربرای تباهی، ویرانی، بی ثباتی وطن ما و قتل عام مردم ما اقدام کرده است.
از طرف دیگرعلم جامعه شناسی، اداره و تجربه بما می آموزد که با تقویت ادارهٔ دولت – ملت ونهادینه شدن شاخص های دیموکراسی و آزادی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با درنظرداشت سطح آگاهی مردم در انتخاب نماینده گان شان همهٔ مردم امکان و توانایی شراکت در قدرت و استفاده از ثروت ملی را دارا میگردند. این به این معنی است که از لحاظ داخلی صلح پایدار و انکشاف اقتصادی در درون یک دولت مقتدر،مستحکم و با ثبات نهفته است در مقیاس منطقه و جهان بعد از خروج عساکر امریکایی که ما آنرا به فال نیک میگیریم افغانستان نیازمند یک باز تعریف مشخص موجودیت اش در مناسبات منطقوی و بین المللی میباشد. برای این کارنیزافغانستان در گام نخست به یک دولت قدرتمند و با ثبات واز جانب دیگر به یک اجماع منطقوی در مناسبات پسا امریکایی نیازمند میباشد. اجماع منطقوی تنها از راه در نظر گیری تمام دیدگاه ها، مخاصمات و رقابت های منطقوی و پیشنهادات عملی برای برون رفت از این معضلات که در پرتو استراتیژی های ابر قدرت ها درقرن بیستم به شدت عمیق گردیده است بدست خواهد آمد.این روند کاریست دوامداردر وجود یک دولت با ثبات و مقتدر و مستلزم عناصر وطندوست، آگاه و دورنگر در اداره و رهبری آن، همچنان مستقیماً وابسته میباشد به سطح بیداری وآگاهی مردم .
پس ما میبینیم که تمام آزادی ها، صلح، قطع جنگ و مخاصمات وسایر چالشهای فراروی مردم و کشور ما در گرو یک دولت نیرمند میباشد. پس لازم می افتد تا به نیرو مندی نظام و ادارهٔ دولت کوشا باشیم.
همچنان تجربه به وضاحت و صراحت به همهٔ ما نشان داده است که در وجود مداخلهٔ خارجی و حکومت مطلق العنان پاکستانی (طالبی) مردم حتی برای تنفس شان هم به اجازهٔ جرنیل، کرنیل و میجر پاکستانی را که بنام طالب حکومت را در دست میداشته باشد نیازمند میباشند.
هموطنان عزیز روند دولت سازی وراهکار های استحکام دولت در شرایط مداخله و موجودیت عناصر مداخله در درون کشور بسیاربسیار پیچیده و مغلق اند که متأثر ازعوامل و فکتور های گوناگون میباشد، نباید حوصله مندی و متانت را از دست داد و تسلیم خصم شد، اگر ما امروز این مسئله را درک نکنیم ومانند سایر فرصت های از دست رفته تحت شعار های حکومت مؤقت، دورهٔ انتقالی و مخالفت های سیستم بر اندازآنرا از دست بدهیم تاریخ و مردم کشور ما را نخواهد بخشید. ما رسالت داریم از یکطرف مردم خویش را ازپلان ها و عواقب پلانهای دشمن آگاه سازیم و از جانب دیگرآنها را به مکلفیت ها و وظایف شان منحیث اتباع کشوردر برابر مادر وطن در چنین اوضاع خطیر متوچه سازیم.