افغانستان واسیای میانه

اثرات افسانه گسترده بازی بزرگ‌ در اسیای میانه در قبل و جریان جنگ سرد از سر زبانها افتید اما در نهان‌جانشین استعمار کهن ( امریکا) برای راه یابی به این جمهوریتها زیر پوششهای جهاد ، دموکراسی ، امحای تروریسم‌ و مقابله با بنیاد گرایی که هیچکدام انها باهم قابل امیزش نبود پرداخت اما در افغانستان بی نتیجه ماند. امریکا توانست با این افزار تروریسم و بنیاد گرایی را تا کناره های جنوب آمو دریا تقرب دهد و امروز به شکل و شمایل داعش انرا ارایش دهد ، امریکا در خفا برای این گروه بقدر کافی زمینه سازی کرده است ، اکنون نه تنها جمهوری های اسیای میانه بلکه کشور چین در صدر این گستردگی قرار داده شده است .

موقعیت خاص جغرافیایی افغانستان با داشتن ۹۶ کیلو متر سرحد با چین و ۲۳۸۰ کیلومتر با جمهوری های اسیای میانه از لحاظ جیو استراتژیک برای فعالیت های استخباراتی ، نفوذی و زمینه سازی ارسال گروپهای تروریستی و تخریبکار از اهمیت ویژه برای مراجع امریکایی برخوردار است . دراین میان بستر نظامی و سیاسی برای گستردگی اینگونه فعالیتها در چهل سال بی ثبات سازی و از جمله بیست سال ان برای ایجاد ، تقویت و بکار اندازی تروریسم‌امکانات خیلی با ارزش و زمینه های خوب قابلیت کاری را برای امریکا مهیا گردانیده است .نقطه ضربه برای بی ثبات سازی چین ، روسیه و متحدین جنوبی ان در همین گرهگاه استرا تژیک تمرکز داده شده است . جنگ ، شکست و باز گشت مجدد برای " کار های نا تمام امریکا بقول خلیلزاد " با تاکتیکهای نفاق افگنی ، مسلح ساز ی ، تبلیغات وسیع رادیویی و تلویزیونی ، احیای دو باره همدستانی که با شکست امریکا پراگنده شدند ، قدسیت بخشیدن به داعیه های نا مقدس شان همه معین کننده روال جاری نفوذ ، آغاز و گسترش بالفعل فعالیت های نظامی و استخباراتی درین گوشه اسیا میباشد

برای امریکا ویرانی یک کشور و معلول و کشته شدن سه ملیون انسان یک جامعه ، ذره ای ارزش نداشته برای رسیدن به اهدافش بدوام چنین جنایات میپردازد .

گشایش گره اساسی کار میان افغانستان و جمهوری های اسیای میانه و در قبال ان روسیه وچین با همنوایی استراتژیک انها در جهت حفظ همه ارزشهای مادی ومعنوی وحدود جغرافیایی شان نهفته میباشد ، این وجه مشترک منافع همه طرف ها بوده میتواند که در یک همکاری چند جانبه با حفظ اصول حسن همجواری و مناسبات بین المللی به ثمر برسد

درینجا اصل عمده تشریک مساعی نظامی، سیاسی ، استخباراتی و همکاری های اقتصادی بوده برای ناکام سازی پلانهای جاری و دور نمایی امریکا بائیست همه مساعی به جانب افغانستان معطوف گردد زیرا هدف امریکا در افغانستان پایگاه سازی تروریستی است که این کشور بیشتر از دیگران بار خسارات انرا بدوش میکشد . در جای که امریکا تمرکز استرا تژیک دارد باید انجا از حمایت استرا تژیک ذوالجوانب کشور های تحت این پلان بهره مند گردد .

تعاملات میان افغانستان وترکمنستان و ازبکستان روی همین اصول صورت میگیرد تا باعث کاهش خطرات حال وبعدی گردیده باشد . رئیس جمهور تاجکستان مرتکب یک خبط استرا تژیک شد که مقابله با خطر را صبغه تباری داد زیرا از اوضاع بر می اید که افراد مورد حمایت او پس از سفرش به فرانسه اکنون تمایل به چتر حمایوی داعش دارند ، داعشی که وسیله دست مراجع استخباراتی امریکا علیه همه جمهوری های اسیای میانه و چین است .

هرگونه هم عنانی مدعیان مقاومت با داعش چیزی جز همنوایی با پلانهای امریکا نمیباشد .

موقعیت جیو اکانومیک افغانستان چه از لحاظ معبر تجارتی و چه از لحاظ داشته های زیر زمینی و ابهای شیرین با نیروی جوان وارزان کار باید مورد توجه این همسایگان قرار داشته باشد و از امکانات متقابله بهره گیرند . بهبود و توسعه همکاری ها با این جمهوریتها امکانات فراخ تبادله فرا اورده های زراعتی و حاصلات باغداری را تا سرحد تاسیس دستگاه های پروسس میوه وجوس کشی مهیا میسازد .

امکانات اقتصادی ان جمهوری های برای افغانستان نهایت مثمر بوده میتواند ، تنها ذخایر گاز ترکمنستان به ۱۵۹ تریلیون فت مکعب و ذخیره نفت ان به ۳۲ ملیارد بیرل میرسد حاصل پروژه تابی برای افغانستان یکی از اقلام درشت بودجوی بوده میتواند .

امریکا درین مناطق بستر وسیعی را میگستراند تا بر خرابی اوضَاع ممد واقع شود ، مسئله انتقال هیرو ئین و تریاک در اوضاع بی نظم و فاقد حاکمیت از همجواری امو به انسو به اسانی صورت میگیرد بی جهت نیست که به یکی از قاچاقبران هیروئین در ملل متحد موقع سخنرانی زیر نام دفاع از دموکراسی وغیره در افغانستان دادند .

قاچاق هیروئین برای جمهوریتهای اسیای میانه مشکل کلان دیگر بوده میتواند که در شرایط سلطه منطقوی تروریستان عملی گردد

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد