همه تهدید به جنگ داخلی میکنند
دولت جدید افغانستان طی حدود چهارماه تشکیل ان در تنگنای فشار دو گانه جهانی قرار گرفته است ، غرب و امریکا بصورت دوامدار بر فشارهای سیاسی ، تبلیغاتی و اقتصادی پرداخته حمایه گران شرقی دولت چون روسیه ، چین ، پاکستان و قسمآ ایران با بازی کج دار ومریز با اینکه موقف صریح مخالف رژیم ندارند تهدید به جنگ داخلی میکنند . منجمله شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان در پیش در امد کنفرانس کشورهای اسلامی در اسلام اباد در مورد افغانستان سخن از جنگ داخلی زد . این بیانیه در حقیقت تهدید به افغانستان نه بلکه هوشدار به جهان است که اگر رژیم را حمایت نکنند ، کمکهای مالی وبشری نه نمایند ، انرا برسمیت نشناسند کشور دربحرانهای اقتصادی ، اجتماعی ، بحرانات بانکی فرو رفته باعث اوجوگیری نا رضائیتی مردم ودر نهایت توسل به قوه قهریه و جنگ داخلی میگردد ، او از بحران مهاجرت های ناشی ازین جنگ اخطار داده جهان را تهدید به توسعه بی سابقه مهاجرت نمود .
سوال اینجاست که پاکستان میتواند دایه شیرین تر از مادر برای افغانها باشد ؟
اگر سردمداران پاکستان شب وروز و چپ وراست دم از غمخواری با افغانها بزنند هیچ افغان اگاه از تاریخ تاسیس تا اکنون پاکستان نمیتواند به این غمخواری باور کند ، زیراانها ویرانی ملک شانرا با بربادی قوای مسلح بحیث حامی سرزمین و ناموس شان از یاد نمی برند و خوب میدانند که در استراتژی پاکستان چیزی جز بربادی افغانستان وجود ندارد .
پیشگویی جنگ داخلی افغانستان توسط قریشی بزعم خودش تهدید جهان به بحرانات ناشی ازان بوده میخواهد پس از چهار ماه لابیگری بی نتیجه به سیاست تخویف و تهدید بپردازد ، این بلند پروازی پاکستان قطعآ با حالت موجود و وضعیت افغانها تطابق نمیکند ، گرچه دست استخبارات خارجی در طول چهار دهه اخیر به شدت در امور افغانستان دراز شده است و میتواند با اغواگری وایجاد تشنجات و ماجراجویی توسط اجنتان شان عمل کرده این بار بحران اجتماعی ومالی و اقتصادی را مایه تبلیغاتی قرار دهد اما حوادث چهل ساله شیمه هر نوع عکس العمل قهری و مسلحانه را از مردمگرفته است ، مردم جنگ و اثرات انرا با گوشت وپوست و استخوان خود وزن وفرزند خود درک کرده است که دیگر حاضر به باز کشایی صفحه جدید جنگی در کشور نمیباشد ولو که خارجی ها به این اتش پطرول بریزند ، انها نتیجه ای بدست نمی اورند چنانچه در طول بیست نیاوردند .
فقر ، گرسنگی ، بی خانگی ، مهاجرتها، بی دوایی ، بیکاری ودهها مصیبت دیگر در حق مردم بیداد میکند ، پاکستان و کشور های شریر و بدنیت نسبت به افغانستان نباید ازین عوامل برای پیشبرد اهداف خود شان استفاده جویی کنند .
اهل خبره ، تحلیلگران و اگاهان امور بین المللی در تحلیل هایشان در تلویزیونها ، رادیوها و نوشتار ها همه بر تغیر موقف حاکمیت جدید تاکید میورزند و پیوسته میگویند باید حالت مشروعیت متکی بر قانونیت و رضائیت مردم به میان اید ، معیارهای انکار ناپذیر جهانی در امور دولتداری رعایت گردد تا شرایط برای برسمیت شناسی اماده شده جامعه افغانی از بحران خطر ناک آغاز شده نجات یابد در غیر ان وضعیت موجود بهترین زمینه ها را برای پیشبرد کار استخبارات بیرونی اماده کرده خطرات جدی و حوادث غیر قابل پیشبینی را میتواند بر مردم تحمیل کند و سالهای سال مردم در زیر چنگال های خونین بازیگران جهانی و منطقوی رنج بکشند و روی خوبی را نه بینند .
چهار ماه توقف در امور اداری ، تعلیمی وتربیتی ، تولید و کار برای یک کشور پسا جنگ مدت کمی نیست در حالیکه پیشرفت وجود ندارد عقبروی به شدت محسوس است . بالاخره این ملت بیچاره وجنگ زده اعم از زن ومرد وطفل وجوان حق خوردن ، زندگی کردن ، درس خواندن ، صحتمند بودن را دارد یانه ؟ چرا با پا فشاری روی اصول یک روند فکری این حق طبیعی از مردم گرفته شود ؟ حال مردم و وضع کشور مقتضی انست تا در سیاستهای پیش گرفته شده بخصوص سیاست های ضیق دوره جنگی خاتمه داده شده دولت داری بر حد اقل معیارهای معاصر جهان با اشتراک وسیع و فعال همه طیفهای اجتماعی ، قومی ومذهبی کشور نه در وجود یک تنظیم بلکه در وجود خط مشی های متنوع و کثرت گرا عیار گردد . این به معنی عقبگرد به حکومت های فساد زده و عاملان مزدور انها نمیباشد .