شاخ جنگی ملا عمر قــندهــاری و خلــیفه ابوبکــر بغــدادی در ســرزمــین بی صــاحــب مــا
انسان های ابتدایی که در مغاره های کوه ها مسکن گزیده و از طریق شکار حیونات زندگی بسر می بردند هم برای شکار حیونات وحشی و هم جهت مقابله در برابر قبایل دیگر به حمایت قبیله خویش نیاز مبرم داشتند که بدین ترتیب در طول تاریخ سنت های قبایلی در جوامع انسانی ایجاد شده از یکسو فرد را در مقابل تهدیدات بیرونی مورد حمایت قبیله قرار داده و از سویی دیگر آزادی های انفرادی و شخصی را از فرد سلب کرده و او را به مهره ای یا به حلقه زنجیر قبیله مبدل ساخته است.
بعد ها که فرهنگ انسانی به رشد و تکامل بهتر دست یافته و عقاید و باورمندی های مذهبی جاگزین سنت های قبیلوی گشت ادیان بزرگ چون مسحیت و اسلام که بیشتر با مقوله های ماورا الطبیعه مردم را به معنویت پرستی و دوری از رسوم و عنعات ابتدایی و قبیلوی دعوت کرد دیگر آهسته آهسته آفتاب سنت های قبایلی نزول کرده و گرایشات مدرن اجتماعی جاگزین آنها گردید.
خصوصا در عصر جدید و با روی کار آمدن مکاتب فکری نوین چون سوسیالیزم و مارکسیسم ، اکسستانسیالسیم و هومانیزم دیگر قبیله گرایی و سنت های قبیلوی آخرین رمق های حیات شان در روی کره زمین کشیده و به جز در افغانستان و چند کشور نگون بخت در قاره سیاه و دوسه قبیله در جنگل های آمازون دیکر درین کره خاکی اثری از قبیله و سنت های قبیلوی دیده نمی شود.
اما خیلی جالب و غیر قابل تصور وضع قبیله گرایی و پرستش سنت های قبیلوی در افغانستان است که از یکسو مردم تظاهر به مسلمان بودن و اعتقاد داشتن به دین اسلام را دارند ولی در خفا همه بت های قبیلوی را در آستین های چپن شان پنهان کرده و آن را عبادت و پرستش می کنند.
با وجود همه عیوب و نقایصی غیر قابل انکاری که قبیله گرایی با خود دارد اما اگر وجود آن مانع نفوذ و یا هجوم داعش در سرزمین ما گردد این را باید به فال نیک گرفت و گفت از بد بدترش توبه.
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی