دگرگونی وضع در پاکستان و عوامل ان
از سالهای طولانی قدرت سیاسی پاکستان بین سه گروه دست بدست میشد ؛ پیپل پارتی بینظیر بوتو ، مسلم لیگ نواز گروپ یا همنظامی ها از طرق کودتا ، سائر احزاب با در نظر داشت منافع شان با یکی از دو حزب در ائتلاف می افتیدند و در صورت بروز ناهنجاری های ناشی از عدم تحقق اهداف ائتلاف یا تحریکات مقامات نظامی و یا عوامل بیرونی عمدتآ انگلیس ، امریکا و عربستان سعودی از صف ائتلاف خارج شده حزب حاکم را فاقد اکثریت نموده به مشکل رای عدم اعتماد مواجه میساخته اند .
پس از گذشت بیش از هفتاد سال تحریک انصاف عمران خان بهر حمایتی که بود در راس قدرت قرار گرفت و به طلسم رد وبدل شدن قدرت بین مسلم لیگ و پیپل پارتی برای مدت کوتاه غاور گردید .نسل جوان پاکستان که از هردو حزب رقیب خسته بودند در انتخابات به امید رهایی از تنگنای پیپل پارتی و مسلم لیگ جانب عمران خان را گرفتند . دوام حکومت عمران خان بنا بر عرف معمول سیاسی در ان کشور زمان تعین شده در قانون اساسی را تکمیل نکرد و به سقوط مواجه شد .
علل این وضع؛
عمران در زمان اقتدارش خواست تا در برخی سیاستهای بیش از هفتاد سال پاکستان تغیراتی به میان اورد و با این بازی سکوی دوام اقتدارش را در دور بعدی انتخابات حفظ کرده حمایت بیشتر نسل جوان را با خود داشته باشد ، او در سیاست خارجی چرخش به جانب اسیایی گرایی در نزدیکی فوق العاده با چین و آغاز روابط با فدراتیف روسیه ( دو رقیب غیر قابل تحمل برای امریکا ) را سرخط کارش قرار داد .
غربی ها در راس امریکا منتظر حالاتی بودند تا بتوانند با استفاده از تغیر وضع و به کار گیری ابزار سالهای طولانی ( استبلشپمنت نظامی ، استخبارات و احزاب سیاسی مورد حمایت و اعتماد ) اقدام به تعیر اوَضاع در پاکستان نمایند . این حالت مطلوب در صف بندی اخیر جهانی حمایت و تقبیح جنگ اوکراین بدست امد .
عمران خان در روز اول حمله نظامی روسیه بر اوکراین در قصر کرملن با پوتین ملاقات داشت ، نماینده دایمی پاکستان در ملل متحد به تائید از قطعنامه اجلاس عمومی ان موسسه علیه روسیه رای نداد ، عمران خان از حد غلام پا پیشتر نهاده گفت ما غلام غرب نیستیم که هرچه بگویند ما عمل کنیم . او دریکی از بیانیه هایش گفت سیاست خارجی پاکستان مستقل نیست باید این استقلال را حکومت وی حاصل کند ( منظورش ختم نقش بلند نظامی ها در تنظیم سیاست خارجی پاکستان است ) درین مورد استقلالیت سیاست خارجی هند را ستوده بود ، موصوف در مجامع بین المللی از معضله کشمیر انطوریکه یاد اوری میکرد نمی نمود .
تلاش داشت در امور افغانستان دست نظامی های پاکستان را کوتاه و نقش حکومت ملکی را اثر گذار تر سازد .
در حقیقت عمران خان سرش با دو صخره در جنگ انداخت یکی با امریکا و دیگری با نظامی های ممثل اصلی قدرت در پاکستان .
همینکه گفت ما غلام غرب نیستیم روز بعد تظاهرات وسیع احزاب سیاسی پاکستان زیر بهانه بلند بودن نرخها و نبود سیاست دقیق اقتصادی عمران خان راه افتید ، چند تن اعضای پارلمانی حزب خودش از وی رویگردان شدند ، احزاب دیگر هم تحریک باز گیری رای اعتماد علیه اورا در پارلمان آغاز کردند و او در اقلیت پارلمانی قرار گرفت ، پارلمان منحل شد و خودش نیز از پست مربوطه بر کنار گردید .
در همین حال و احوال زلمی خلیلزاد که فعلآ هیچ کاره است به پاکستان فرستاده شد ، در جریان ملاقاتهای وی با سران پاکستان دو حالت متفاوت رخ داد ، خلیلزاد گفتنی های منفی در مورد امارت اسلامی افغانستان داشت که بی پیوند با گفته های نظامیان امریکا در هفته های قبل نبود . قمر جاوید باجوه لوی درستیز پاکستان نیز گفتنی های جنرالهای امریکا در مورد خطر تروریسم در افغانستان را تکرار کرد گفت این خطر در افغانستان میتواند تا حد حادثه یازده سپتمبر انکشاف نماید لوی درستیز امریکا هم گفته بود که تروریستان بار دیگر میتوانند از افغانستان امریکا را هدف قرار دهند .
باجوه برای تلافی گفته های عمران خان در مورد اوکراین حمله روسیه علیه اوکراین را تقبح کرد .
موضعگیری دیگر در همین مجلس از جانب وزیر خارجه پاکستان صورت گرفت که او بدون تماس جدی با خطر تروریسم بر رهایی پولهای منجمد شده افغانستان از جانب امریکا فشار اورد در اصل او خطر توسعه تروریسم را با این سیاست امریکا پیوند زد .
بهانه های بیش از سی سال امریکا برای افغانستان بار دیگر از مسیر قوماندانی های نظامی پاکستان بسوی افغانستان در حرکت می افتد ( ترامپ در بیانیه ای روز قبلش گفت ما شاید به افغانستان بر گردیم ) .
عمران خان قبلآ سوالاتی را در مورد جنگ افغانستان مطرح کرده بود که ایا جنگ افغانستان هدف واقعی ضد شوروی داشت ، یا حمایت از جهاد بود و یا اینکه هدف دالری داشت ؟ فحوای سخن او هدف سوم بود .
بدین ترتیب سیاست متمایل به شرق پاکستان مایه نگرانی امریکا واقع شده با وسایل نرم افزار داخلی نه کودتا و عمل نظامی باعث سقوط حکومت عمران خان شد او هم حمایت غرب و هم حمایت نظامی های کشورش را از دست داد .
معلوم شود که در انتخابات اینده از دو سیاست مطروحه یکی سیاست عنعنوی و تکراری پیروی از انگلیس و امریکا و دیگری سیاست خلاف این عنعنه کدام یک موفق خواهد شد؟
این نکته نباید از نظر دور باشد که عمران خان را متهم به نمایندگی انگلیس هم مینمایند .