چرا پاکستان خوست و کنر را بمباردمان کرد؟

پاکستان لانه زنبورهای پشتون را می شوراند

نویسنده: بهادرا کومار

منبع : اندین پنچ لاین ۱۸ اپریل ۲۰۲۲

مترجم: رسول رحیم

یادداشت: این تحلیل ممکن است برای برخی ازما موارد حشو و زواید غیر خوش آیند داشته باشد، اما مهم ترین نقطه استدلال آن متمرکز به حملات اخیر پاکستان بر خوست و کنر است که بیانگر برهم خوردن روابط بین طالبان افغانستان و مقامات تصمیم گیرنده سیاست خارجی در اردوی پاکستان می باشد. آرزومندم دوستان گرامی و علاقه مند به سرنوشت افغانستان با دقت و خونسردی لازم به محتوای آن بیاندیشند.

چرا پاکستان خوست و کنر را بمباردمان کرد؟

پاکستان لانه زنبورهای پشتون را می شوراند

نویسنده: بهادرا کومار

منبع : اندین پنچ لاین ۱۸ اپریل ۲۰۲۲

مترجم: رسول رحیم

حملات هوایی روز شنبه پاکستان بر ولایت های شرقی کنر و خوست در افغانستان که منتج به کشته شدن ده ها تن شد، شاید در نگاه اول یک واکنش نا سنجیده در قبال آن حمله یک روز پیش در وزیرستان شمالی باشد که در نتیجه آن هفت سرباز پاکستانی کشته شدند. اما در آنچه اتفاق افتاده است، تا اندازه یی اقدام عمدی وجود دارد.

رهبری نظامی پاکستان می داند که ازچنین کشتار بی بند وبار هیچ چیز ملموسی به دست نخواهد آورد، اما این حملات دارای آن نیروی بالقوه ای می باشد که در سطوح غیر قابل پیش بینی تاثیر بگذارد.

اما، چنان که پیش بینی می شد، حکومت موقت طالبان واکنش شدیدی در برابر آن نشان دادند. این در حقیقت یک رد تحقیر آمیز طالبان توسط مرشدان سابق شان می باشد. هاله افتخار شکست دادن یک ابرقدرت زمانی محو می گردد که معلوم شود حکومت طالبان قادر به دفاع از شهروندان اش در برابر حمله خارجی نمی باشد.

این برای حکومت طالبان که برای کسب شناسایی بین المللی کارزاری را به راه انداخته است، یک شکست به شمار می رود. درحالی که اوضاع به خوبی پیش می رفت واخیرا روسیه با برخی از دولت های دیگر منطقه اعتبار نامه نامزدان طالبان را برای سرپرستی سفارت خانه های افغانستان در پایتخت های شان قبول کردند، و این امر با وجودی که یک درجه پایین تر از به رسمیت شناختن رسمی می باشد، اما یک شناسایی بالفعل(دو فکتو) شمرده می شود.

به عین ترتیب، تحرکی که اخیرا در نشست وزیرهای خارجه کشورهای همسایه افغانستان در شهر تونشی چین به وجود آمده بود، معروض به یک شکست شد. از قضا چین سخت کار نموده بود تا چنین تحرکی را ایجاد نماید و روسیه با توجه به بحران اوکرایین کاملا همنوا بود تا تاکید صورت گیرد که دولت های منطقه باید ابتکار ترتیب یک طرح برای تعیین جهت یک راه برای حکومت طالبان را در دست گیرند.اما همه این ها را «برادر آهنین» چین (اصطلاحی که چینی ها در مورد پاکستان به کار می برند.م) با یک حمله باطل گردانید. بیجنگ در مورد حملات روز شنبه پاکستان (به افغانستان) که تخطی آشکار بر حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان می باشد، سکوت اختیار نموده است.

این بخش اخیر(حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان.م) مهم است، زیرا چیزی است که در انطباق با آن اصولی می باشد که گفته است از افغانستان برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی اش کمک می کند. در واقع، شی جین پنگ رییس جمهورچین اخیرا در ۳۱ مارچ در پیام خاص اش عنوانی دیپلومات های ارشد کشورهای همسایه افغانستان تاکید نمود که افغانستان« به یک نقطه نهایت مهم انتقال از هرج و مرج به نظم » رسیده است. او گفت:

«افغانستان یک همسایه مشترک و شریک همه کشورهای شرکت کننده است و ما جماعتی را با آینده مشترک تشکیل می دهیم که با همان کوه و رود خانه هایی که باهم بالا و پایین می آیند،با همدیگر پیوند خورده است.چین همیشه به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی افغانستان احترام گذاشته و متعهد به حمایت از پیگیری صلح، ثبات وانکشاف افغانستان است.»

البته بیجنگ با توجه به ایالات متحد امریکا، چنین جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است. اکنون حملات پاکستان یک سابقه ایجاد کرده است. به راستی چه چیزی بعد از این مانع از انجام عملیات نظامی آمریکا در افغانستان می شود؟ در ذهن بجوا خطور نکرده بود که افغانستان در تلاش است تا حاکمیت خود را بازیابد و یک ضربه کوتاه و تیز در این مرحله می تواند جراحات مرگباری ایجاد کند.

اما پس از آن، در این تردیدی وجود ندارد که بجوا خونسردانه ارزیابی نموده باشد که واشنگتن نسبت به تنبیه طالبان همدلی نشان خواهد داد. در حقیقت با این اقدام او نشان داد که اردوی پاکستان دیگر کدام دلواپسی عاطفی در مورد طالبان ندارد و روابط همزیستی آن ها در طول چندین دهه مهم نیست.

بسیار امکان دارد پاکستان به اردوگاه غرب در حال نزدیک تر شدن باشد، حتی هنگامی که کشورهای منطقه به رهبری چین و روسیه در حال از بین بردن استثنا گرایی غربی و تعامل سازنده با طالبان در یک پروسه قوی منطقوی می باشند.(به هر صورت، کاخ سفید در آخرین لحظات تصمیم گرفت تا خود را از اعلامیه مشترک چین، روسیه و پاکستان یا به اصطلاح ترویکای توسعه یافته در تونشی، جدا سازد).

این یک بازی بسیار پر مخاطره است، زیرا وانگ یی رسما در کابل به رهبری حکومت طالبان پیشنهادی در مورد توسعه دهلیز یا کاریدور اقتصادی چین و پاکستان به افغانستان داده است و ملا عبدالغنی برادر معاون رییس الوزرای طالبان در واقع از آن استقبال نموده است.

با نگاهی به گذشته، در ماه اکتوبر بجوا لوی درستیز پاکستان، با برکناری دگرجنرال فیض حمید رییس «آی اس آی» ( که در زمینه بر مقاومت عمران خان نخست وزیر غالب شد) یک لحظه تعیین کننده را در مرتب گردانیدن دوباره معادله بین مرکز فرماندهی اردو در راولپندی و طالبان رقم زد. جنرال فیض حمید از حسن تفاهم و اعتماد طالبان و رهبری شان برخوردار بود. به طور موجز طالبان دقیقا آن اجبارات سنگین ـ شخصی، سیاسی و جیوپولتیکی ـ در عقب قاطعیت بجوا برای تبدیلی رییس «آی اس آی»را درک کرده بودند که حتی منجر به خطر رویارویی با عمران خان شود.

از تبدیلی جنرال فیض حمید به اینسو دیگر اوضاع بین طالبان و راولپندی هرگزمانند گذشته نبوده است. همین که نفوذ عمران خان شروع به افول نمود طالبان که به سیاست بیزانسی پاکستان(منظور از سیاست های پیچیده و مبهم است.م) پی برده بودند، نتیجه گیری مناسب نمودند.اکنون می توان رجوع و پیشنهاد های طالبان به قدرت های اروپایی ، ایالات متحد امریکا ، هند و غیره را بهتر درک نمود. افغان ها به صورت غریزه وی می خواهند فشارهای پاکستان را متعادل گردانند. اما در این مورد طالبان محاسبه غلط کردند، زیرا بجوا دست کم برای یک دوران کوتاه مدت برای واشنگتن مفید تر بود.

افکار عمومی افغانستان حملات پاکستان را محکوم کرده است، به شمول آن هایی که بسیار مورد بدبینی طالبان قرار دارند و موسوم به جبهه مقاومت ملی می باشند. جبهه مقاومت ملی از گروه های مقاومت ضد طالبان تشکیل گردیده است که عمدتا از تاسیسات امنیتی رژیم سابق کابل می آیند. جبهه مقاومت ملی به طالبان نیز ضربه می زند.

درحالی که جبهه مقاومت ملی حملات پاکستان را به شدت تقبیح می کند، اعلامیه جبهه متحد ملی همچنان می گوید:« با تقبیح این تجاوز و حملات کور نیروهای پاکستان، از نظرما رژیم اشغالگر طالبان عامل اصلی تجاوز خارجی به افغانستان است. ما روی انهدام اشغالگران و گروه های نیابتی در افغانستان تاکید می نماییم.«

بیگانگی بین اردوی پاکستان و طالبان، جبهه مقاومت ملی را در یک دوراهی قرار می دهد، زیرا دلیل اصلی آن این است که طالبان فقط یک نماینده آی اس آی با دستور کاری برای نشان دادن قدرت پاکستان در افغانستان هستند. این دلیل، درست در زمانی که گفته می شود جبهه مقاومت ملی در حال آماده شدن برای راه اندازی جنگ چریکی خود در افغانستان از پایگاه هایش در تاجیکستان است، با واقعیت نمی خواند.

مجله امریکایی «فارن پالیسی»» که وابسته «واشنگتن پست» است، اخیرا گزارش داده است که قرار است جنگ چریکی در تابستان به راه افتد. گزارش های روسی نیز مشعر اند که فرستادگان غربی بی سر وصدا از تاجیکستان دیدار می نمایند تا کارهای انجام نیافته شان را تکمیل کنند. تناقض در آن است که اکنون بجوا و عبدالله صالح(امرالله صالح.م) رهبر جبهه مقاومت ملی(؟!) دو همبستری شده اند که از حمایت ایالات متحد امریکا برخوردار هستند!

با این همه، تصمیم بجوا قطع نظر از جنبه نمایشی و رسانه یی آن خطرناک است. امید است بجوا از گام منطقی بعدی که عبارت از تجزیه طالبان است، خود داری کند. این چیزی است که امریکایی ها را خشنود می سازد، اما به ناسیونالیسم قومی پشتنون دامن می زند.این موضوع نهایت حساس است و آن هم در برهه ای که در محاسبه قدرت در خود پاکستان، نخبگان پنجابی به طور سنگینی مسلط اند. موج عظیم حمایت از عمران خان در بین پشتون ها، از بزرگی اجتماعات اعتراضی در پیشاور و کراچی معلوم است.

تا یک آینده قابل پیش بینی طالبان نیز یا به دلیل ناتوانی و یا عدم تمایل شان برای تقسیم قدرت در جهت تشکیل یک حکومت «فراگیر»از ناسیونالیسم قومی استفاده خواهند کرد. به هرتقدیر این خود را در تندروشدن و پیکارجویی بیشتر تحریک طالبان پاکستان نشان خواهد داد. طالبانن افغان در این شرایط اضطراری که به دنبال تغییر رژیم در پاکستان به حمایت امریکا به وجود آمده است، حتی اگر بخواهند تحریک طالبان پاکستان را مهار کنند ، لنگ خواهند شد.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد