تروریسم سر بالا کرده است از مردم قربانی میگیرد
حملات تروریستی جدا از جنگهای متعارف است ، در جنگهای متعارف صفوف و جبهات معلوم و اهداف معین میباشد ، درین نوع جنگها عمومآ اهداف نظامی طرفین تحت ضربات هوایی و زمینی قرار گرفته در جبهات جنگ افراد شامل در جنگ تلفات بر میدارند ، در جنگهای متعارف تخطی از قوانین جنگ که منع حمله بر غیر نظامیان و مراکز غیر نظامی است قابل باز پرس بوده در جمله جنایات جنگی حساب میشود و شاید از طریق محاکم قضائی به انها رسیدگی شود .
حملات تروریستی تابع هیچ نظم و قانون نیست ، تروریستها از هر طریقی که باشد برای بر افروزی خشم و هیجان عامه علیه نظام حاکم عمل میکنند مکاتب ، مراکز فرهنگی محلات تجمع مردم ، عبادتگاه ها ، ادارات دولتی و در مانگاها اهداف تروریستان میباشد زیرا با اجرای عمل تروریستی در چنین محلات غوغای مطبوعاتی بیشتر بلند شده باعث اشتهار قدرت تروریستان و ایجاد انزجار علیه دولتها میگردد ، حادثه یازده سپتمبر به هر شکلی که اجرا شد غوغای بزرگ جهانی برپا کرد که از ان زمان تا کنون دهها حادثه دیگر را در قبال داشت و باعث شد تا کشورهای عربی بخصوص سوریه و عراق و سر زمین افغانستان پامال جنگهای خونین گردد ، ابو جهل قهر و غضب امریکا پرده از چهره بر افگند و توانایی نظامی اش را به کار ببندد . دران حادثه سه هزار نفر کشته شد اما در جنگهای تجاوزی امریکا در افغانستان و شرق میانه تلفات جانی به ملیونها انسان و خسارات مالی به ملیاردها دالر میرسد ، امریکا زیر پوشش مبارزه با تروریسم انچه را در نهانخانه های استراتژی سازی اش سالها نگهداری میکرد بیرون کشید . اگر امریکا توانست در استراتژی های مطروحه از طریق جنگ و تجاوز چیزی بدست اورد همان حادثه باعث رسوایی بی سابقه و عامل شکستهایش منجمله در افغانستان شد و این رخ دیگر پیامد تروریسم است .
تروریسم ان نوع فعالیت جنگی است که با اجرای حادثه ای (نه به بزرگی جنگ متعارف ) میتواند چنان رعب و ترس ایجاد کند که جامعه را در وحشت همیشگی ناشی از خطر حملات مخفی در هر گوشه و بیشه دیگر نگهدارد . نمونه های حملات تروریستی چندین ساله در افغانستان در تاریخ تروریسم حمایت شده از جانب امریکا بر جستگی خاص دارد .
تروریسم روی اهداف سیاسی اجرا میشود و تروریستان میخواهند با ان جانب مقابل را دچار بی اعتباری ساخته اذهان عامه را بخود و توانمندی خود معطوف دارند .
انچه در مورد تروریسم ممد واقع میشود مطبوعات و شبکه های خبر رسانی است که با نشر تصاویر و اجرای مصاحبه ها اعمال تروریستان را ریکلام میکنند و در عین حال وحشت انان را نیز به نمایش میگذارند .
مبارزه با تروریسم کار ساده نیست ، اجرای عملیات سری و داشتن راپور های استخباراتی ، نفوذ در میان شبکه های تروریستی ،و پلان انحلال باندهای تروریستی با مصارف پول و عملیات نظامی را میطلبد .
انفجار های مسلسل خونین اخیر در افغانستان صبغه سیاسی داشته در مطبوعات مجازی و حقیق بخصوص مراجع امریکایی بهانه شد تا به تبلیغات فتنه انگیز حنگ و ایجاد تفرقه مذهبی شدت بخشند .
در ۴۳ سال گذشته تبلیغ کفر و اسلام ، تبلیغ اختلافات قومی و سمتی و زبانی توسط مراجع امریکایی عامل تشدید جنگ و فعالیت های تروریستی بود . حالا همان مراکز شرارت و تفرقه فعال شده اند تا اتش دیگری را زیر نامشعیه و سنی بر افروزند و جامعه را در تب و تاب جنگی دیگری گیر اندازند . گرچه علمای کرام اهل تشیع با مصاحبه ها و سخنرانی ها در رسانه ها برای خنثی سازی این تبلیغ فعال اند اما عده ای از مغرضین و سود جویان قومی و مذهبی و تنظیمی میخواهند از خون قربانیان تروریسم بهره برداری شخصی کنند .
تفرقه افگنی از هر مسیریکه بگذرد پیکر جامعه را ناتوان میسازد . این پدیده عمدتآ منشاء برون مرزی دارد که ایجاب میکند با ان مبارزه یکدست و متحد ملی صورت گرفته به همه واقعیتهای وجودی جامعه مجال سهمگیری درین امر سترگ ملی داده شود .
واقعیتهای موجود جامعه اینها اند :
-- امارت اسلامی .
-- احزاب سیاسی .
-- شخصیتهای مستقل ملی .
-- دانشمندان .
-- استادان پوهنتونها .
-- مطبوعات ازاد .
-- روحانیون مستقل از تنظیمها و امارت اسلامی.
-- جمیع خیراندیشان اعم از زنان و مردان .
در تبصره ها همه متفق القول اند که مسیر فعالیت واحد این واقعیتها در جهت استحکام وحدت ملی ، دفع و طرد دسایس بیرونی ، منع هر نوع خشونت علیه مردم ، مقابله با تروریسم و اندیشه های ادمکشی و ویرانگری با بیداری مردم برای تقویت روح ملی ووطندوستی میتواند گامهای سازنده و مثبت در جهت اساسگذاری یک جامعه فارغ از جنگ ، تروریسم و اختلافات قومی و مذهبی گردد . نیل به این مامول مقدس ملی در یک جامعه قانونمند متکی بر اساسات حقوقی و قانونی ممکن است زیرا انسجام فعالیت واقعیتهای موثر درین مسیر بدون داشتن وثیقه ملی قبول شده از جانب مردم ( قانون اساسی ) که دارای ارزشهای ملی و هماهنگ با مقتضیات زمان باشد میسر نمیباشد