جوهر اصلی مبارزه استقلال طلبی افغانها در برابراستعمار انگلیس
یکصدوسومین سالروز استقلال کشور خجسته باد .
تاریخ پر از ماجراهای افغانستان بخصوص طی ۱۵۰ سال اخیر مد وجذر های زیادی را در شط خون افغانها پشت سر گذشتانده است .
اولین لشکر کشی انگلیس در ۱۸۳۹ به افغانستان و اوردن شاه شجاع بحیث پادشاه با چنان خشم و نفرت مردم مواجه گردید که در ظرف چهار سال سه چهره اصلی ان امپراطوری هریک مکناتن سفیر انگلیس در کابل ، الکساندر برنس و شاه شجاع بدست افغانها کشته شدند ، در مسیر بازگشت بسوی پشاور در جگلدلک کابل لشکر ۱۶هزار نفری انگلیس محو گردید . این همه باعث برافروختن آتش غضب انگلیس شده در سال ۱۸۷۹ لندن لرد الن برو را بحیث حکمران جدید هند مقرر کرده اعلان نمود که " منافع انگلستان یعنی منافع افغانستان " اما جواب این شعار را در جنگ استقلال بدست اورد .
در سال ۱۸۴۱ مردم کابل علیه انگلیس قیام کردند .
برهم خوردن پروگرام اصلاحی امیر شیر علیخان به اثر تجاوز سال ۱۸۷۹ انگلیس ا ز عوامل دیگر انزجار مردمگردید .
پیشینه خشم مردم علیه انگلیس از انعقاد قراردادهای ظالمانهبا چهره های فراری یا امیران گوش به فرمان ، جدایی قسمت های بزرگخاک افغِانستان ، مظالم امیر عبدالرحمن خان ، رخوت امیر حبیب الله خان در برابر انگلیس و استبداد هردو علیه مردم باعث عکس العمل گروهی از روشنفکران وقت به شمول برخی علمای دین علیه سلطنت مطلق العنان و مطیع انگلیس گردیده نهضتی بنام" جان نثاران " اساس گذاشته شد . انکشاف این نهضت تا مشروطه خواهی و استقلاا طلبی رسید .
مشروطه خواهاناهداف ذیل را در نصب العین مرامی شان قرار داده بودند :
" بدست اوردن حقوق ملی و مشروطه ساختن رژیم تحت نظر نمایندگان ملت ، تامین حاکمیت ملی و قانون ، حسن تفاهم میان اقوام و قبایل غرض تحکیم وحدت ملی ، اصلاح ملت از راه صلح و اشتی نه دهشت افگنی و استعمال سلاح ، تاسیس شورای ملی ، تامین اصول مساوات و عدالت اجتماعی ، حصول استقلال و ازادی افغانستان ، گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دنیای خارج، بسط مدنیت جدید ، صنعت و اب وبرق " .
بدین ترتیب حصول استقلال و ازادی افغانستان با اهداف ترقی و پیشرفت کشور ضم گردید .
با تامین کلیدی ترین خواست یعنی حصول استقلال ، شاه جوان اعلیحضرتامان الله خان غازی شش اصل ذیل رادراولویت کاری اش قرار داد که ملهم از اصول مرامی مشروطه حواهان بود :
۱-- پیشرفت اقتصادی .
۲-- تعمیم معارف و سواد .
۳-- نهضت نسوان .
۴-- ترویج مطبوعات و نشرات .
۵-- قانونی سازی امور دولتی در وجود قانون اساسی و قوانین دیگر.
۶-- فعالیت سریع دپلماتیک برای برسمیت شناسی افغانستان .
این شش اصول همچون حلقات بهم پیوسته در حال اجرایی قرار داده شد .
شاه محصل استقلال خوب میدانست که تنها نیل به استقلال کافی نیست و نباید به مفاخر ان تکیه کرد بلکه باید پایه های انرابا به کار اندازی اصول شش گانه بالا استحکام بخشید و با استفاده از روح بزرگاین موفقیت ، ملت را در مسیر تحولات جدید مادی و معنوی سوق داد . قانونی سازی ، پلانهای انکشافی ، تعمیم معارف و نهضت زنان یکجا با دپلماسی فعال آغاز شد ، هیئت های اعزامیغرض برسمیت شناسی دولت ازاد افغانستان با موفقیت کار میکردند ، شخص شاه با سفر به کشور های پیشرفته جهان در معرفی افغانستان و جلب همکاریها برای پیشرفت و ترقی کشور نقش بزرگی بازی کرد، به جز امریکا کشورهای زیاد اسیایی و اروپایی دولت مستقل افغانسنان را برسمیت شناختند و وعده های کمک و همکاری برای ترقی اقتصادی ان دادند .
این تحرک به دماغ انگلیس خوش نمیخورد ، انگلستان میدانست که در صورت به ثمر رسیدن سیاستهای اتخاذ شده دور نمای استراتژی جهانی و منطقوی دچار اشفتگی های غیر قابل جبران برای ان امپراطوری استعماری میباشد .
انگلیسها با شیادیها و دستیاران شیادش انچه را شاه امان ا لله غازیدر پیش گرفته بود و میخواست الگوی جهان اسلام باشد دست به تحرکات مخالف علیه سر قافله این تحرک زده تکفیرش نمودند ، لاتی اش خواندند و جامعه روحانیت وابسته بخود را علیه او شوراندند ، سر قطار اوباشان و دزدان را بحیث جانشین ان شاه تحول طلب ، اگاه و وطندوست پرشور در نظر گرفتند و به قدرت رسانیدند . صفحه سیاه در تاریخ کشور برگردانیده شد ، ارمانهای بسر نارسیده به خاک جهل و تعصب یکسان گردید ، قوانین ملغا شد ، نهضت نسوان و مطبوعات سرکوب گردید ، دروازه های معارف برخ جوانان بسته شد و این سرزمین گیر افتاده در منجلاب بد بختی های ناشی از مداخلات استعمار و عوامل داخلی ان دچار ناکامی گردید .ان ارزو های انسانی و تاریخی بحیث یک حماسه نامراد با خون هزاران تحول طلب و ازادی خواه تا کنون ناکام مانده و به منزل نرسیده است ، حصول استقلال از همین ارزوهای پاک افغانها منشاء میگرفت . ارزو همین بود تا بارسیدن به استقلال ،افغانها بحیث یک ملت متمدن ، دارای امکانات زندگی مدرن با جایگاه شایسته در میان ملل جهان در کاروان ترقی و پیشرفت به حرکت افتد .
اگر در قرن نزده و اوایل قرن بیست استعمار بریتانیای کبیر با توطئه ها و دسایس تیر ارزوهای مردم افغانستان را به خاک زد در قرن بیست و اوایل قرن بیست و یک جانشین جهانی ان امریکا و منطقوی اش پاکستان با همان نیرنگهای شیطنت امیز و باهمان اقدامات ادمیت سوز در پیچ و خم سیاستبازی ها و تفتینها نگذاشت افغانستان در یکمسیر سالم از لحاظ اقتصادی و اجتماعی راه افتد .
هنوز هم گروهی از عقبگرایان و جمعی از مخالفان ترقی و تحول مانند برتانوی ها بطورعام ، نویسندگان غربی جانبداراستعمار ، پیروان خط فکری ملای لنگ، مورخین مدافع سیاست انگلیس و امریکا ، مخالفین تحول و دگرگونی ( در مجموع مرتجعین ) عده ای از سمتگرایانو قوم پرستان محلی از دیدگاه خودشان علیه تحولات عصر امانیه و شخصیت شاه امان الله ان راد مرد بزرگ تاریخ وطن موضعگیری مخالف داشته پیوسته و با تکرار مکررات توطئه امیز استعمار کهنه و نو یاوه می سرایند و خائنانه در یکموضع مشترکضد ترقی وتحول سنگر میگیرند .
روح ازادی خواهان ، تحول طلبان و شهدای این راه شاد باشد .
تاریخ حق را از باتل جدا گردنی است .