پرده پوشی بر حقیقتها و تحریف واقعیت عاشورا
مسلمانان خود را امت برتر خدا میدانند در حالی که این ادعا خلاف قرآن است ! هنگامی که ماهیت اعراب بنا به اشارات قرآنی مشخص میشود که : اعراب حق کشترین مردمانند که به پوشاندنِ حقیقت ، دورویی و تفرقه انداختن ( مشتاقند ) ؛ حدود الهی را نمیشناسند. ۹۷ توبه و بیان آیات دیگر مانند ۶۰ اسرا - مهر تاییدی بر بازگشت مسلمانان به جاهلیت و بینشهای غیر اسلامی است... موضوع " انتم خیر امه اخرجت للناس" – شما بهترین امت هستی که از مردم خارج شدهاید – اولین بار به همراهان حضرت موسی ع گفته شد و آخرین بار به همراهان پیامبر اسلام ص گفته شد که در هر دو زمان مشروط به و وجود رسولی در میانشان با پایدار ماندن بر قوانین الهی بود و این مورد اقتباس به امروز نیست.
هنوز تمام قرآن نازل نشده بود که هشدار از غریب شدن دین اسلام و بازگشت افکارها و بینشهای دوران جاهلیت از طرف خدا و رسولش به همه داده شد! اما در دو دین دیگر ابراهیمی مانند یهود و مسیحیت نه تنها چنین اقراری نداشتنند بلکه برعکس ، مسیح مژدهی علنی شدن دینش و برکت یافتن ایمانداران و در آسایش زندگی کردن در کنار هم میدهد. و در آیهی اول سورهی اسرا در شب معراج خداوند ملل برکت یافته در اطراف مسجدالاقصی را به پیامبر بازگو میکند: "پاک و منزّه است آن (خدایى) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصایی که پیرامونش را برکت داده بودیم شبانه بُرد، تا از نشانههاى – آرامش و آسایش حاصل شده از دین - خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست (اسرا ۱). بعد از این شبروی ، پیامبر ص جغرافیای منطقه را به خوبی میشناخت و من قول ابن عباس در کتاب ' الصحیح من السیره ج ۱ ص ۲۶۹-۲۷۰' را میپذیرم که شبرویی – واقعهی معراج – یک سال و نیم بعد از بعثت روی داده است که نمونهی انتخاب حبشه و شناخت از نجاشی برای هجرت دادن مسلمانان برای حفظ جانشان ، بر اساس آگاهی داشتن رسول الله ص از جغرافیای حساس منطقه بوده است.
پیامبر ص بارها به زیر پا گذاشتن حدود الهی و غریب شدن دین اسلام اشاره کرده است از جمله حدیث معروف : " بدأ الإسلام غريباً وسيعود كما بدأ غريباً ،... " ۱ - دین اسلام در ابتدا غریب بود و به زودی به همان صورت اول (غریب) خواهد شد... –
جامی ، نورالدین عبدالرحمن در کتاب الفوائد الضیائیة جلد ۲ صفحه ۲۲۸ میگوید : " سین " حرف استقبالی است که زمان مضارع مثبت را به آیندهی نزدیک اختصاص میدهد . پس " سین " در سیعود به معنای ' بزودی بر میگردد ' است . بر این استناد بعد از نیم سده دین اسلام غریب شد
پیامبرص وقتی ماهیت عربها را شناخت تمام تلاش خود را کرد که دعوت به اسلام به اعراب ختم نشود و ملتهای دیگر را به اسلام فرا خواند تا واقعیت دین اسلام بدون تحریف بماند و از غربت رهایی یابد اما متاسفانه ملتهای دیگر اسلام را نپذیرفتند...
بعد از رحلت پیامبر ص بزرگترین مصیبت برای مسلمانان وجود کوفه بعنوان پادگان نظامی مسلمانان بود زیرا این پادگان با جذب افراد شرور در میان اعراب با جوسازی برتری عرب بر عجم رونق گرفته بود. وقتی انصراف از خلافت ، خلیفهی پنجم راشدین - امام حسن نوهی رسول الله- بعد از چهار دهه از هجرت صورت گرفت مردم کوفه نگذاشتند که امام حسن ع و امام حسین ع در کوفه بمانند و آنها به ناچار به مدینه بازگشتند یعنی عملا کوفه در خدمت نژاد پرستهای نظامی عرب قرار گرفت و تغییر حکومت در عربستان در کودتاها و دست بدست شدن دارالامارهی کوفه بود... چنانچه در تاریخ بیهقی اشارهی جالبی به این موضوع دارد که شعبی می گوید: در قصر حکومتی کوفه نزد «عبدالملک مروان» خلیفه اموی نشسته بودم که سر بریده «مصعب بن زبیر» را آوردند و برابر او گذاشتند در این حال مضطرب و ناراحت شدم. خلیفه پرسید: چرا این قدر ناراحتی؟ گفتم: ماجرای شگفت انگیزی است، در همین جا نزد «عبیدالله بن زیاد» بودم دیدم که سر مبارک امام حسین (ع) را آوردند و پیش او گذاشتند و پس از مدتی در همین مکان خدمت «مختار بن ابی عبیده ثقفی» رسیدم دیدم که سر ابن زیاد را آوردند و مجدداً چندی نگذشت که در همین جا سر مختار را پیش مصعب دیدم و اکنون نیز سر مصعب را نزد تو می بینم....
شهر کوفه در سال ۱۷هجری در زمان خلیفهی دوم به امر سعدبن ابی وقاص فرمانده سپاه مسلمانان درآخرین حدود مرزی اعراب ساخته شد. این بزرگترین پادگان نظامی اعراب در مقابل پادگان جی اسپهان امپراتوری ایران بود .
چند سال بعد امام علی ع – در زمان خلافتش-مرکز خلافت از مدینه به کوفه انتقال داد تا چهرهی پادگانی کوفه به شهر تبدیل شود! و از وضعیت تهاجمی اعراب بکاهد. و از این آخرین شهر مرزی عربی با تمام مسلمانان در قلمرو اسلامی در ارتباط شد... برای شهرهای کورد زبان ، فرمانروایی از خودشان گذاشت و برای فارسی زبانان هم فرمانروایی از خودشان گذاشت ... از نزدیکان امام علی ع فقط سلمان فارسی اجازه یافت بعنوان حَکم به میان فارس زبانان برود... امام علی ع در جنگهای داخلی اعراب ، نه از نیروی فارس استفاده کرد و به کوردها هم اجازهی دخالت را نداد!... زیرا تغییر سرنوشت هر ملت را به خود آن ملت واگذار کرد...
[زمانی ابراهیم پسر مالک اشتر به موصل میرود و برای حمایت از مختار ثقفی کمک میخواهد آنها میگویند ما طبق امر امام علی ع اجازه دخالت نداریم! و ابراهیم را قانع میکنند که مختار ثقفی برای حکومت میجنگد و این کار امامان را انتقام جو معرفی میکند که بعدا ابراهیم پیش مصعب (داماد امام حسین) میآید و با او همراه میشود ...]
بعد از شهادت امام علی ع ، پسرش امام حسن ع با اجماع عموم مسلمانان به عنوان خلیفه پنجم انتخاب میشود ... ایشان همچون پدرش مخالف سروری اعراب بر عجم بودند ایشان از مخالفان حملهی اعراب به ایران و رم بودند و بهترین الگو را اسلام آوردن یمن عنوان میکردند که فقط تجار مسلمان باعث ایمان آوردن آنها شده بودند...
خانوادهی اعرابی که در جنگ ایران و رم شرکت کرده بودند همواره با بینش و دیدگاههای امام حسن ع در تضاد بودند ، از جمله عمر پسر سعد ابی وقاص و مختار ثقفی که پدرش در جنگ پل با ساسانیان کشته شد...
بارها پیامبر ص میفرمود " حسن منی من خَلقی و خُلقی " یعنی حسن از نظر خلقت مانند من است و عادات و منش او هم مانند من است که ذات این سخن تائید بزرگی برای درست خواندن دیدگاههای ایشان بود... اما اکثر مسلمانان با امام حسن مخالفت کردند و سعی در حذف رفتارها و دیدگاهها او کردند که عاقبت موفق هم شدند زیرا هیچ کتابی در مورد دیدگاههای ایشان نداریم!...
امام حسن ع نهی بر تقدس سازی بزرگان داشت و در این راستا اقدامات عملی هم انجام داد . برای نمونه ، بعد از شهادت امام علی ع ، برای دفن پیکر امام علی سه تابوت ساخت و هر سه را به سه بیابان ناآشنا و دور از دسترس اعراب برای خاکسپاری روان ساخت که قرنها بعد مردم دو جای دفن یکی در مزارشریف و دیگری در نجف یافتند و بر آن بارگاه و شهر ساختند! (مالک اشتر و ویس قرنی را هم گمنام برای تدفین به چند نقطه! روان ساختند ... همهی این اقدامات برای جلوگیری از تقدس بخشیدن بود تا حرم و حرم سازی در کار نباشد. که از قدیم تا به امروز دولتمردان برای پیشبرد سیاست خود ، دفاع از حرم را بهانهی پیشبرد هدف خود قرار دادهاند چنانچه امروز در سوریه و عربستان شاهدیم...
چون معضل پادگان کوفه ، بزرگترین چهرهی خشونتگرا و حقکش اعراب در لفافهی ترویج دین اسلام ، خود را پنهان کرده بود لذا مورخین حکومتی ، نارضایتی از دیدگاههای امام حسن – خلیفهی پنجم راشدین – را به موضوع معاویه گره میدادند تا چهرهی توحش و جنگی اعراب نژاد پرست را بپوشانند لذا پدیدهی " صلح با معاویه " را ساختند که صلح امام حسن ع هم در تاریخ حقیقت ندارد زیرا ایشان مخالف سروری معاویهی عرب زبان بر شامیها بود. آنچنان موضوع ساختگی صلح را بیان کردهاند که تفاوتهای فاحشی بین راویان تاریخ وجود دارد ... مثلا اهم مفاد صلح بر تابع سنت پیامبر بودن معاویه و قطع سب و فحش به امام علی است [طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۶۰؛ دینوری، الاخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۱۸]. آیا عقل اینها بعنوان مفاد صلح بین دو خلیفه را میپذیرد؟!
تمام این تلاشها بر این بود که پادگان کوفه چون نقطهی سرطانی و بدنامی اسلام بود مورد بررسی و کارشناسی قرار نگیرد... در واقعهی شهادت امام حسین ع تلاش بسیاری شده است که چهرهی کوفه محفوظ بماند زیرا اکثر صحابه مورد سوال و بازخواست قرار میگیرند !...
در تاریخ به دروغ ذکر کردهاند که کوفیان ۱۸ هزار نامه برای امام حسین روان کردند ، حجم ۱۸ هزار نامهی بر روی چرم باید بار چندین شتر باشد ! اما در هیچ جای تاریخ ذکر نکردهاند این نامهها توسط چه کسی آورده شد و در کجا به امام حسین تحویل دادند در مکه یا میانه راه؟! اصلا اهل کوفه چگونه از حرکت امام حسین مطلع شدند ؟ و اگر هیجده هزار بیعت وجود داشت چرا امام حسین ع مخفیانه مسلم بن عقیل به کوفه میفرستد؟! [ شبانه و مخفیانه وارد شدن مسلم بن عقیل تا کشته شدنش ، نه تنها دروغ بودن هیجده هزار بیعت را آشکار میکند بلکه وجود نفرت کوفیان از امام حسینع را میرساند...
موضوع جالب دیگر برای دروغ بودن موضوع دعوت کوفیان از امام حسین ، جغرافیای منطقه است .- دشت کربلا سرزمین کوردهاست - درواقع شهر کربلا ۹۶ کیلومتر بالاتر از کوفه به خارج از سرزمین اصلی اعراب است که بنا به روایت تاریخی امام حسین ع در منزلگاه "شراف " راهش را از راه کوفه کج میکند که از کوفه دور شود و چهار شبانه روز از کوفه دور شده بود ! (در روی نقشه این حقیقت بالا قرار داشتن کربلا از کوفه آشکار و عیان است ).
در ذهن خواننده این سوال پیش میآید که هدف امام حسین کجا بود و چرا مسلمانان و حاکمان آنرا تحریف میکنند ؟
در دین یهود بنا بر سنت الهی احیای دین بر مبنای نجات مردم از ظالم و افکار جاهلیت سه بار احیای دین انجام گرفت و هر سه بار بازگشت رسول از سرزمین ابراهیم خلیل ع بود ، زمانی موسی ع از ترس جانش به سرزمین ابراهیم پناه برد و برای ۱۵ سال در کنار شعیب پیامبر ماند. بعد با امر پروردگار به سوی حاکم ظالم که فرعون بود رفت – قرآن: برو به طرف فرعون که طغیان کرده است (نازعات ۱۷ و ۴۳ طه). هنگامی که داوود ع که جالوت را از پا در آورد با طالوت در تضاد فکری افتادند و قصد جان داوود شد که داوود ع شبانه فرار کرد و به سرزمین ابراهیم پناه برد ... در میان کوردها برای ۱۵ سال ماند ، ازدواج کرد و در آنجا به پیامبری مبعوث شد . در نبود او ، عربهای کنعانی با کشتن طالوت بر اورشلیم مسلط شده بودند و حاکمان عرب ظالمانه یهودیان را به بردگی گرفته بودند که خداوند به داوود ع امر میکند که مقابل طغیانگران بایستد و ایمانداران یکتاپرست را نجات دهد. آن هنگام داوود ع با لشکری از کوردها اورشلیم را محاصره میکند و فاتحانه وارد شهر میشود... پس پیامبر ص به دقت موضوع نجات بر سنت پیامبران یهود را ترسیم کرد وقتی فرمود : " ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه " - براستی حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است- . در حالی که جدا از اکثر صحابه امام علی و امام حسن هم در چنین مقام توصیفی بودند اما نکته اینجاست پیامبر ص مشخصاً نام امام حسین ع را میآورد [ زمان حرکت او را نقطهی خاموشی کعبه و غروب دین اسلام را ذکر میکند .]
تشبیه به چراغ و کشتی ؛ در واقع زمانی انسان نیاز به چراغ دارد که در تاریکی باشد و زمانی یک کشتی میتواند نجات دهنده باشد که در آن منطقه یک سونامی در حال وقوع باشد . پس دقیقا زمان حرکت امام حسین ع ، خاموشی اسلام در سرزمین حجاز بود و روش حرکت امام حسین (فرارش) تکرار سنت پیامبران یهود بود. وقتی امام حسین ع شروع به حرکت میکند ، حرکتش را موسی وار توصیف میکند. در شب از مدینه خارج میشود ... برای حرکت از مکه ( بعلت مسافت زیاد تا خارج شدن از سرزمین اعراب و رسیدن به ماورالنهر ) ماه محرم را برای سپر امنیتی خود انتخاب میکند که در قرآن خون ریختن درماه محرم حرام است و حتی تمام اعراب قبل از اسلام هم در محرم خون ریختن را حرام میدانستند...
هرچند امام حسین ع به سرزمین ابراهیم(سرزمین کوردها) وارد شده بودند و چهار شبانه روز از پادگان کوفه دور شده بود اما اعراب بادیه خبر حرکت امام حسین ع را به کوفه رسانده بودند که کوفیان با تعقیب امام ع در کربلا با دو شبانه روز و نیم تاختن به او رسیدند و چراغ هدایت را خاموش کردند و اسلام در چهرهای دیگر ظهوردادند...
بدبختانه آن هنگام کربلا یک دشت بود و از مناطق مسکونی غیر عربها دور بود. وقتی آب را بر ایشان بستند فرمود من به آن آب اولیترم – ارث پدری از ابراهیم ع به من است -...
پس از واقعهی کربلا در مدت زمان کوتاهی بنام خونخواهی اما در اصل قدرت طلبی قیامها و جنگهای خونینی در کوفه و اطراف کوفه روی داد که چند سال بعد از واقعهی کربلا ، واقعهی حره در مدینه به وقوع پیوست واقعه برخورد خشونتآمیز لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه با قیام مردم مدینه بود. در سال ۶۳ قمری مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی عامر علیه حکومت یزید بن معاویه قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله تمامی اصحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. که شیخ محی الدین ابن عربی در فتوحات مکی این جنایت را بسی عظیم ذکر میکند که نوامیس صحابه و پیامبر هم هتک حرمت شد که به تمام زنان و دختران تجاوز کردند ...
پرده پوشى بر حقيقت و اصل ماجراى هجرت و برداشت از آن به قيام حسينى در طول تاريخ فتنەهايى را تحت عنوان قيام و الگوبردارى از قيام حسينى در برداشته كه در اصل حقيقت قيام حسينى سنخيّت و اعتبار دينى و تاريخى ندارد و با اصل ماجرا در تضاد است كه فقط با انحراف و تحريف انديشمندان و توجيه و سود جويى علما و فقها چهرەاى ديگرى به خود گرفته است ، برای نمونه ، چهرەهای تفسيرگر و توجيەگر در انقلاب ٥٧ ايران كه اسلام گرايان با بهرەگيرى از تفكر و فرهنگ رايج شيعى در ايران قدرت سياسى و حاكميت را به انقياد خود درآوردند, میتوان دید:
دكتر على شريعتى مبارز و فعال مذهبى مشهور به معلم انقلاب و از نظريه پردازان " انقلاب اسلامى " است كه در نظريەى امت و امامت سر آغازى براى پیدايش نظريەى ولايت فقيه باز نمود . فرهنگ غالب انقلابيگرى کمونیست ها در دهەى چهل در ايران ، شريعتى انديشمند
مسلمان را وادار به پركردن خلاء اسوه و مبارز انقلابى در فرهنگ اسلامى نمود كه با جايگزينى حسين روشنگر به حسين انقلابى و هجرتش را به قيام ، او را در كنار ابوذر صحابى وفادار پيامبر اسلام و معترض در زمان حاكميت عثمان بن عفان خليفەى سوم قرار داد تا چهرەهايى انقلابى و عصيانگر از آنان بتراشد ، اين سخن از اوست كه مى گويد: اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی و.... و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا ...
رهبران تشريحگر و تدوينگر نظريەى ولايت فقيه در نظام جمهورى اسلامى ایران ، با تكيه بر اینگونه تفکرات ، قيام از هجرت امام حسين در كسب مشروعيت و توجيه حاكميت جمهورى اسلامى كه بيشترين استفاده را در پيشبرد اهداف سياسى و مذهبى خويش نمودند .
منابع و مآخذ:
تاريخ الامم و الملوك ج ٥ ؛ تاريخ ابن عساكر ج ١٤ ؛روضة الواعظين ابن اثير الكامل ج٣،٧ ؛ ابن العبرى تاريخ مختصر الدول ؛ الفتوح ج دوم.
ابن اعثم كوفى ؛ منتخب التواريخ خراسانى ؛ اخبار الطوال ج ٣ دينورى ،
ابوحنيفه احمد بن داوود ؛ تاريخ الرسل و الملوك جريرطبرى ج٣-٧ ؛ مروج الذهب و معادل الجوهر مسعودى ؛ تاريخ يعقوبى ج ٦
طاهره خدانظر