توطئه های انگلیس بر ضد زمانشاه وازدست رفتن خراسان

قسمت اول

در میان ۲۴ پسر تیمورشاه درانی، زمان شاه تنها کسی بود که میخواست قدم بر جای پای جد خود احمدشاه درانی بگذارد ودهلی را فتح کند، به همین علت او پس از گرفتن زمام قدرت در سال۱۷۹۳ ، سپاهی بسرکردگی سردار پاینده خان برای سرکوبی برادرش همایون که در قندهاراعلام پادشاهی کرده بود فرستاد. پاینده خان درنزدیکی قندهار با سپاه همایون روبرو شد وقبل از آغاز جنگ با سرکرده سپاه همایون وارد گفتگوشد واو را بطرفداری زمان شاه تشویق نمود، درنتیجه سرکرده لشکرهمایون به نیروهای سردارپاینده خان پیوست وبدون آنکه جنگی رخ دهد،وارد قندهار شد وبزرگان قندهار را به اطاعت از زمانشاه تشویق نمود.سردار پاینده خان قیصر پسرهفت سالۀ زمانشاه را بحیث والی قندهار منصوب کرد وعبدالله خان نورزی را به حیث مشاور ورهنمای او تعیین نمود.پس ازفرار همایون از قندهار، زمانشاه برای فتح دهلی از کابل بسوی پشاور حرکت نمود، اما در پشاور مطلع شد که برادرش همایون با کمک خان بلوچستان دوباره قندهار را متصرف شده وقیصرپسرهفت سالۀ شاه زمان را بزندان انداخته است. شاه زمان بزودی خود را بکابل رسانید وبه استقامت قندهار حرکت کرد.این بار دوم بود که قندهار با سرانگشت تدبیر سردارپاینده خان از دست همایون خارج گردید وهمایون دوباره بسوی بلوچستان فرارنمود، اما از طرف سپاهیان زمانشاه تعقیب و دستگیرواز بینائی محروم شد ودر وبالاحصارکابل زندانی گردید و زمانشاه مجدداً بعزم فتح دهلی بسوی پشاوربراه افتاد. شهزاده محمود والی هرات که به اقتضای زمان از زمانشاه اطاعت کرده بود، همینکه شاه زمان به پشاور رسید، دست بشورش زد وآهنگ تصرف قندهار نمود. شاه زمان هم در رأس سپاه ۱۵ هزارنفری به مقابل او شتافت . هردو برادر درناحیه گرشک دراین طرف رودهلمند باهم روبرو شدند وپس از نبردی سخت که نزدیک بود شاه زمان شکست بخورد،فتح نصیب شاه زمان شد. محمود از میدان گریخت وسالم خود را به هرات رسانید. شاه پس از فرستادن نیرویی برای تصرف فراه، خود به قندهار برگشت واز آنجا عازم پشاور شد. [1]

از راپور غلام سرور برای کمپنی هندشرقی معلوم میگردد که انگلیس ها درسال ۱۷۹۳، یکی از جواسیس خود بنام غلام سرور را به قندهار اعزام کرده بودند تا در بارۀ وضعیت مالی وعايداتی و استحکامات نظامی و تشبثات سیاسی زمانشاه بغرض حمله برهند، راپوری برای کمپنی هند شرقی تهیه کند. غلام سرور، این راپورتهيه کرد وآنرا در بدل مبلغ ۴۵۰۰ روپيه بدسترس کمپنی هند شرقی گذاشت. براساس این راپور در سالهای ۱۷۹۳-۱۷۹۴ ميلادی سالانه ۶۷ لک روپيه در خزانه شاه زمان تحويل می‌شد.[2] راپورمی گوید که در شروع سلطنت شاه زمان مصارف عمومی دولتی در حدود ۱۴۱ لک روپيه بود که از آنجمله فقط ۱/۴۶ لک روپيه آن از طريق خزانه پايتخت و ۶۷ فيصد آن از مدرک عوايد خزانه‌های ولايتی تمويل می‌گرديد. نظر به ارقام غلام سرور، در عصر شاه زمان از ۶۷ لک روپيه عوايد او سالانه ۲۱ لک روپيه آن ذخيره ميگرديد. [3]

پس ازمطالعه راپورغلام سرور بود که انگلیسها برای ناکامی و براندازی زمانشاه دست بکارشدند ویکی دیگراز جواسیس خود را در لباس پیر بنام "میا غلام محمد" به قندهار فرستادند واو در قندهار درزیارت خرقۀ شریف جابجاگردید وبه تخدیر زوار وعبادت کنندگان پرداخت. امکان دارد درهرات وکابل وجلال اباد ولاهور نیز جواسیس خود را فرستاده باشند تا دست به تحریکاتی علیه شاه زمان هنگام لشکرکشیهای او به هند بزنند. چنانکه بعداز سال۱۷۹۳ هرباری که شاه زمان بقصد هند لشکرکشی میکرد،یکی از برادرانش برضد او شورش میکردند وشاه زمان مجبورمیشد، راه رفته تا لاهور یا پشاو را با سرعت دوباره طی کند وشورش را خاموش نماید وباز برای حمله برهند آمادگی بگیرد.بدین سان شاه زمان درهشت سال سلطنت خود هفت باربرهند حمله نمود ولی همینکه تا لاهورمیرسید درپشت او شورشی از سوی برادرانش شهزاده همایون وشهزاده محمود ویا شاهان قاجاری ایران براه می افتاد و او مجبورمیشد راه رفته را با سرعت دوباره طی کند وغایله را خاموش نماید.

شوق وذوق زمانشاه برای فتح دهلی چنان هوش از سراو پرانده بود که درسال ۱۷۹۵ وقتی شاه ایران اقا محمد خان قاجار برخراسان حمله کردوخزانه دولتی را غارت نمود وشاهرخ والی افغانی را برای نشان دادن گنجینه هایش شکنجه وتیل داغ نمود وسپس او را کشت .شاه زمان درحالی که با ۳۰هزار لشکر آماده پیکار خود درهرات بود برای مقابله با شاه قاجارتعلل ورزید ، اما همینکه از زبان یک قاصد ایرانی شنیدکه شاه قاجار قصد برگشت به تهران را دارد (درحالی که هنوز شاه قاجار درخراسان بود) ، زمانشاه به لشکریان خود امر حرکت بعزم هندوستان داد.[4]حال آنکه سیاست مملکت داری ایحاب میکرد تا بدفاع‌از منافع افغانستان برخیزد و‌ زهرچشمی به ایران نشان بدهد ویا لا اقل تا مشهد برود و به دلجویی از مردمی بپردازد که مورد نهب وغارت شاه ایران وسپاهیانش قرارگرفته بودندو کسانی را که دشمن را درغارت ان ایالت یاری رسانده بودند گوشمالی بدهد.

زمانشاه باردیگر با لشکر سی هزارنفره خود بعزم فتخ دهلی از هرات حرکت کرد وبه قندهار رفت واز قندهار به کابل کشید وسپس بعزم دهلی از کابل به پشاورو از پشاوربدون کدام مانعی دراوایل ماه جنوری ۱۷۹۷وارد لاهورشد. هنوز سپاه زمانشاه درلاهورنفسی براحت نکشیده بودند که خبر شورش شهزاده محمود(والی هرات) بگوشش رسید. زمانشاه با اطلاع این خبر با عجله به قندهار برگشت ودرهفتم سپتمبر۱۷۹۷ از قندهار برای مقابله با شهزاده محمود حرکت کرد. مگرشهزاده محمود قبل از شروع جنگ با زمانشاه، شکست خورد و باپسرخود کامران به ایران گریخت. زمانشاه با سپاه خود وارد شهر شد ولی بجز دونفراز محرکین این غایله بیشتر کسی را نکشت. [5]

زمانشاه یک باردیگر بعزم فتح دهلی لشکرکشی خود را آغاز نمود ودر ۲۵ اکتوبر ۱۷۹۸از پشاور بجانب لاهور شتافت ومثل گذشته بدون مانعی وارد لاهورشد. این بارخوانین و زمینداران پنجاب نیز به دربار زمانشاه برای ادای احترام حاضر شدند که درآن جمله رنجیت سینگ نیز شامل بود.وزمانشاه رنجیت سینگ را بحیث حاکم پنجاب منصوب کرد.[7]

جوش و خروش مسلمانان هند براى پذيرائى از لشکرکشی زمانشاه بر هند یکجا با اين افواه که اوبا ناپلئون بمنظور فتح هند دست يکى کرده است، انگلیس ها را بخوف انداخت وبی درنگ دست به ديپلوماسى شديدی زدند. لارد ويسلى حاکم اعلى کمپنى در کلکته به نمايندۀ ايرانى الاصل خود مهدى خان ملقب به بهادرجنگ که نمايندۀ کمپنى در بوشهرایران بود،هدايت داد تا با دربار ایران تماس گرفته، شاه را بر ضد دولت افغانستان تحريک و به کمک پولی انگليس اميدوار کند. مهديخان با تحف وهدایایی بحضور شاه (فتح علیشاه) بار يافت و در ضمن مطالب ديگر اظهار داشت :

« زمانشاه که در لاهور است وبر شيعان آنجا ظلم ميکند، هزاران نفر شيعى از ظلم او بممالک کمپنى هند شرقى پناهنده شده اند، اگر پادشاه ايران بر افغانها حمله نمايد، ثواب جميل حاصل خواهد کرد. براى اينکار بهتر است محمودشاه (برادر زمانشاه) راکه در ايران پناهنده است با نيروى کمکى به افغانستان بفرستد تا بر برادرش غلبه نمايد و ستمگرى زمانشاه بر شيعان خاتمه يابد.» [8]

محمد علی موحد درکتاب خود(مبالغۀ مستعار) بروایت ازروضة الصفای ناصری (جلدنهم،صفحه ۳۶۰) در شرح ماموریت مهدی علی خان مینویسد:«ضمناً تمنا نمود که دولت علیه ایران را با دولت بهیۀ انگلیس موافقتی باشد که افاغنه قصد تسخیر هندوستان ننمایند وسپاه ایران شاه آن طایفه را فارغ وآسوده نگذارند که به فکر عزیمت هندوستان در افتند.»[9]

مولف می افزاید:« وظیفۀ اصلی مهدی علیخان دراین ماموریت دوچیز بود:اول کاری کند که سرحدات غربی افغانستان از سوی ایران مورد تهدید واقع شود تا زمانشاه را از سرازیر شدن در دشت هندوستان بازدارد. دوم آنکه مانع بسط وتوسعه نفوذ فرانسه در ایران گردد. مهدی علی خان درانجام هردو منظورموفق بود. کمپانی هند شرقی سالانه دو تا سه لک روپیه دراختیار او گذاشته بود تا به مصرف تأمین هزینه های قشون کشی به افغانستان برسد ولی وی چون دریافت که فتح علی شاه خود سودای فتح افغانستان را در سر می پروراند از افشای مقصود خود داری نمود وچنین وانمودکرد که صرفاً برای تهنیت جلوس همایونی به ایران آمده است. زیرا اگر نگرانی کمپنی از بابت زمانشاه برملا میشد، هزینۀ لشکرکشی به افغانستان به گردن کمپانی می افتاد. هدف دیگر ماموریت میرزامهدی علیخان نیز با صدور فرمانی از طرف شاه مبنی برممانعت از ورود فرانسوی به بنادر ایران برآورده شد.»[10]

محمدعلی موحد، زیرعنوان «تحریک ایران برای حمله به افغانستان» مینویسد:« موفقیت بزرگ دیگر میرزا مهدی علیخان در ماموریت تهران بود، به این تفصیل که در آن ایام زمانشاه افغان به پشت گرمی وعده های مساعدت راجه های هندی که از تسلط انگلیسی ها ناخشنود بودند به خیال فتح هندوستان افتاد. حکومت که از مقابله با جنگ جویان سلحشور افغانی در پنجاب ومعابر صعب العبور بین هندوستان وافغانستان بیمناک بود میرزا مهدی علی خان را چنانکه تاریخ منتظم ناصری در شرح وقایع سال 1214هجری آورده است« با تحف وهدیا به دربار معلا» فرستاد تا «سلطنت اعلیحضرت خاقان کشورستان را تهنیت وتبریک» گوید. این البته ظاهر امر بود، اما نیت واقعی میرزا وماموریت اصلی او تشویق وتحریک شاه ایران بود برای حمله به افغانستان ونیز چاره جوئی برای جلوگیری از دست یابی فرانسوی ها به بنادر ایران درخلیج فارس. حکومت هند به میرزا اختیار داده بود که در صورت موافقت شاه با حمله به افغانستان هزینۀ آن را برعهده بگیرد، لیکن میرزا که مزاج شاه را موافق مقصود خود یافت نیازی به تعهد مالی ندید. فتح علی شاه اگرچه از لشکرکشی وحمله مستقیم به افغانستان خودداری نمود لیکن همراه سپاه به خراسان رفت ومحمود شاه(شهزاده محمود) وفیروزشاه برادران زمان شاه را که به دربار ایران پناهنده شده بودند با دادن امداد وتجهیزات به افغانستان گسیل داشت. زمانشاه در آن زمان تا لاهور پیش رانده بودولی چون از حملۀ برادران وامداد وتقویت آنان از سوی ایران آگاهی یافت سودای فتح هندوستان را از سر بدر کرد وبه کشور خود بازگشت....» [12]

انگليس با چنین توطیه یی ، دولت فارس را برآن داشت تا براى زمانشاه که به لاهور رسيده بود، درخراسان مزاحمت خلق کند. فتح علی شاه قاجار که تحایف ووعده های انگلیس را در یافته بود، به اتفاق شهزاده محمود برادر زمانشاه بسوی خراسان لشکر کشید [اواخر۱۷۹۸].

(بقیه درقسمت دوم)

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد