به پیشواز سال نو تعلیمی و هشتم مارچ

آیا طالبان به راستی برای اسلام می جنگیدند؟

ما که از ابتدا از برخی دستاورد ها همچون ختم تجاوز و مسلم ساختن استقلال، حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از حرکت ها و تمایلات تجزیه طلبانه، پایان درگیری های مسلحانه و استقرار آرامش نسبی در کشور جنگ زده خویش استقبال کردیم، از همان آغاز تایید خود را از حاکمیت نو مشروط بر قانونیت، مراعات حقوق برابر شهروندی و عدالت برای همه زنان و مردان کشور و رهایی از تبعیت مستقیم و غیر مستقیم استخبارات و نظامیان پاکستان اعلان کرده، مشوره های مفصل و مسلسل که هم به نفع مردم و دولتداری بود و هم به نفع استحکام، تداوم و کسب مشروعیت ملی حاکمیت طالبان، برای شان، ارائه کردیم. امیدوار بودیم که روز تا روز با درک واقعیت های ملی و جهانی و با توجه به مشوره های نیروهای ملی و طندوست ترقی خواه، مواضع آنها به اعتدال گراید. اما از شوربختی ما، با گذشت هر روز، هفته و ماه، تغییرات معکوس و مایوس کننده در مواضع آنها نیرو گرفته با صدور فرمان های پی در پی باورهای دوران جهالت قبل از اسلام را قدم به قدم حضور بخشیده زنده گی را بر مردم بالخصوص بر زنان کشور تلخ و زمین زیر پای شان را داغان کردند.

در حالی که از قانونیت خبری نیست و تمام حقوق شهروندی زیر پا شده است، بیایید بنگریم این ممانعت زنان و دختران از کار و تحصیل علم با کدام شریعت برابر و به نفع کی است؟! آیا در قفس انداختن زنان به نام حجاب، با احکام اسلامی مطابقت دارد؟ آیا همان یک رهبر و چند تن مؤیدش مسلمان واقعی و بر تمام رموز اسلام آگاه اند و بقیه مردم و عالمان دین، در افغانستان و جهان همه نادان و از دین خدا بی خبر اند؟ آیا شمار قابل ملاحظه بزرگان خود طالبان، به شمول شماری از وزرای کابینه که با اتخاذ چنین تصامیم مخالف اند، غیر مسلمان و جاهل اند؟ این شمار، اگر از شرایط آماده شده از سوی پاکستان در زمانش استفاده کرده و امروز به راستی آن گونه که تظاهر می کنند با پاکستان فاصله گرفته باشند، از نظر آن بالا نشینان مردود اند؟

دراینجاست که این پرسش سر بالا می کند که آیا این گروه برای اسلام و ضد اشغال می رزمید و یا در خدمت بیگانه و پیاده کردن نیات شوم دشمنان تاریخی قرار داشته سالها خون ریخت تا نیاز دشمنان و آموزش های مولاناهای وابسته به استخبارات آی اس آی، را بر کرسی نشاند؟!

از آن جمله است همین فرهنگ ستیزی و دشمنی بازنان، که هم خواست بیگانه هاست و هم فرهنگ بدوی قبیله ای باز مانده از دوران جهالت پیش از اسلام. برای پرهیز از درازی کلام، تحریم آموزش بر دختران بالغ را به بررسی می گیریم:

در اطلاعیه منتشر شده از سوی طالبان در مورد آغاز سال نوتعلیمی، اشاره یی به بازگشایی در مکاتب و پوهنتون ها به روی دختران بالغ به عمل نیامده، که به خودی خود لجاجت و ادامه جهالت قبل از اسلام در شبه جزیره عرب را به نمایش می گذارد.

در حالی که نص صریح قرآن مبنی بر فرض بودن آموختن علم بر مرد و زن وجود دارد [طلب العلم فریضة علی کل مسلم (و مسلمة)]، کرسی نشینان، خلاف حکم واضح اللهی، یا آن را مباح می شمرند و یا به بهانه های رنگارگ گاهی لباس، گاهی حجاب، گاهی کوریکولم، گاهي کمبود معلمان زنانه، گاهی مشاکل حمل ونقل دختران از خانه تا مکتب و بالعکس و گاهی به نام مشکل عنعنات و مخالفت مردم، از پذیرش آن طفره می روند.

رغم عقب مانده گی روستاها و تسلط تفکر قبیله ای، دیدیم که از خوست و پکتیا تا اقصا نقاط بدخشان، غور و بادغیس تا نیمروز و حتا هلمند، مردم به شمول عالمان دین، خواستار گشودن درهای مکاتب به روی دختران گردیدند. بخش قابل ملاحظه یی از رهبران طالبان نیز در مخالفت با تصمیم رهبری بالایی شان قرار گرفتند. از جانب علمای اسلام از همه جهان صدا برامد که درها را به روی آموزش و تحصیل دختران باز کنید و برای زنان اجازه ی کار دهید.

این عمران خان صدراعظم پیشین پاکستان بود که باری نقاب از چهره درید و از جامعه جهانی خواست در موضوع زنان، به دلیل مشکل عنعنات مردم، از وارد کردن فشار بر طالبان دست بردارند. حکمروایان طالب نیز که از پیش، در موارد تعطیل کار و تحصیل زنان، به انحطاط فرهنگی بردن جامعه افغان و موارد مشابه اوامر پرورنده گان را تطبیق کرده بودند، اکنون که بهانه تراشی های دیگر یک به یک از سوی مردم و جامعه روشنفکری به صورت مستند و موثق رد شدند، بر همین «عنعنه ناپسند» ایستا مانده اند. حقیقت آنست که مخالفت با آموزش دختران و کار زنان عنعنه افغانی نیست و قبل از این، تاریخچه مختصر روشنگری، افتتاح مکاتب مردانه و زنانه، کار در مزارع و کارخانه ها را در ضمن یک مقالی پیشکش کرده بودم، و چندی قبل دانشمند محترم غفور لیوال در عین موضوع در یک مقاله جانانه در پاسخ به اظهارات شهباز شریف خلف عمران خان در سازمان ملل متحد، برایش دندان سالمی باقی نگذاشت.

طوری که یادآور شدم مدت درازی و حتا تا کنون بر مشکل ترانسپورت دختران تمرکز داشته اند. این بهانه را به دلیلی زیاد می پسندند که چندین دهه صلح آمیز به کار است تا به هر ده و قشلاق سرک تمدید شود و ترانسپورت منظم به کار افتد تا دختران را به مکاتب انتقال دهند. با این ترفند خود را مجاز می پندارند نیمی از نفوس کشور را از زنده گی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی محروم و در زیر تازیانه مرد محکوم به شکنجه جسمی و روانی گردانیده مجموع جامعه را روز تا روز در زیر بار محتسبان تاریک اندیش از زنده گی بیزار نمایند. آیا این ها که خود را عقل کل پنداشته اند همه دیگران را فاقد عقل و شعور می دانند و یا خود شان همان اند که از دیگران تصور دارند؟! در حدیث پیامبر اسلام آمده است که اطلبوالعلم ولو بالصین. آن حضرت می دانست که چین خیلی دور است و این را هم میدانست که در چین اعتقادات غیر اسلامی دارند. بناءً امر و توصیه طلب علوم به صورت عام بوده که حتا اگر در چین هم باشد. این توصیه متوجه مرد وزن بوده مشکل ترانسپورت تا آن دیار بعید نیز در میان نیست.

راستش اینست که این ها در مدارس پاکستان حرام دانستن آموزش و کار زنان، فرض دانستن تخریب آثار، تاریخ و فرهنگ در افغانستان و به قهقرا بردن آن به عصر حجر را در موازات با داوطلب شدن برای انتحار و قتل عام آموختانده شده اند و بنا بر آن تنها خود آنها مخالف مکتب، آموزش عصری و فرهنگ روشنگری اند، نه مردم افغانستان. اینها را نمی توان به جای جامعه افغانی به اشتباه گرفت. متأسفانه اکنون بلند پایه های تاریک اندیش و فرمانبردار استخبارات اجنبی (از آی اس آی تا سی آی ای) با استفاده از همین انقیادِ صفوف غُر می زنند و تهدید می کنند.

اینها باز کردن مکاتب را خواست امریکا تبلیغ می کنند نه از افغان ها. هر باری که از سخنگویان آنها دلیل بسته ماندن آموزشگاه ها بر روی دختران پرسیده می شود، با درمانده گی از ادامه کار برای مساعد ساختن زمینه بازگشایی سخن می زنند و پیوست با آن شناسایی شان از سوی جامعه جهانی را پیش می کشند. این امر نمایانگر آنست که برای حاکمان دست اول، خواست مردم و سرنوشت نسل جوان افغانستان پشیزی اهمیت ندارد و به قیمت قربانی بی رحمانه نسل جوان، صرف در پی شناسایی دیکتاتوری فردی با تحمیل انتقال جامعه به سوی تاریکی و وحشت، اند.

با بستن درهای پوهنتون ها بر روی دختران در چندی پیش( دسمبر ۲۰۲۲)، که یک قدم فراخ برای کشاندن جامعه به سوی تباهی و سیاهی بود و اعتراض هایی را در سطح ملی و جهانی همراه داشت، وزرای دفاع و داخله، یعقوب مجاهد و سراج الدین حقانی، با عجله به قندهار نزد پیشوای شان ملا هبت الله، شتافته متقاضی تجدید نظر بر آن تصمیم شدند ولی مایوسانه برگشتند. اکنون که بعد از دو سفر پی در پی دو هیئت عالی رتبه سازمان ملل متحد در سطح معاونان منشی عمومی، فشار و تهدیدها بر حاکمیت طالبان تشدید گردیده، با درک حساسیت موضوع، آن دو وزیر زبان به انتقادهای روشن گشوده اند. به گزارش اسپوتنیک به نقل از اطلاعات روز، « ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان با سرپرست‌ وزیران وزارت‌های دفاع، داخله، خارجه و مخابرات و تکنالوژی معلوماتی این گروه در قندهار دیدار کرده است. منابع در ولایت کندهار می‌گویند، که این سرپرست ‌وزیران به درخواست ملا هبت‌الله به قندهار سفر کرده و طرفین روی موضوعات مختلف، از جمله کاهش اختلافات داخلی، آموزش دختران، کار زنان و… بحث کرده‌اند.»

ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان به روز پنج‌شنبه، ۱۱ حوت در اعلامیه‌ای، نوشته است که این دیدار در حضور شماری از عالمان دین از کابل، قندهار، کاپیسا، بغلان، فاریاب، خوست و ننگرهار انجام شده است. وی جزئیات نشست را ارائه نکرده است.

از نگاه من این نشست با اهمیت بوده می تواند: یا نرمش را در پی خواهد داشت و یا با تهدید منتقدان را سر جای شان خواهد نشاند. متأسفانه در اطلاعیه آغاز سال تعلیمی حرفی و اشاره یی امیدوار کننده مشاهده نشده است.

و اما هتم مارچ

هشتم مارچ، که از سوی همه دولت ها و مردم در سراسر جهان بدون تفریق هویت، جنس، اعتقاد مذهبی و سیاسی، بزرگداشت می شود و به مبارزات و قربانی های زنان در راه احقاق حقوق شان ارج گذاشته می شود، با توجه به تفکر منحط مسلط در حاکمیت کشور، به یقین که رنگ و بویی نخواهد داشت و از تجلیل آن هم جلو خواهند گرفت مگر آنکه بالآخر به واقعیت ها و درستی ها تن دهند و از مرکب لجاجت فرود آیند.

اگر با تصور واهی ولی آرزومندی، عقل غلبه کند و حاکمان بپذ یرند که چار و ناچار باید درهای آموزشگاه ها را بر روی همه باز کنند و حق کار را به زنان بازگردانند، چه بهتر که هشتم مارچ را با اعلان اعاده همین حقوق بزرگداشت کنند و لکه ننگین دشمنی با دانش و زن را از پیشانی خود بزدایند. هر گامی به سوی روشنی، رضایت ملت را با خود دارد و با برداشتن گام های جسورانه ی پی در پی درهای مشروعیت ملی و جهانی گشوده شده می روند.

آیا حاکمیت طالبانی چنین خواهند کرد؟ آیا فرمانروایی دماغ های منجمد شده ادامه خواهد یافت؟

والله اعلم

۱۴ / ۱۲ / ۱۴۰۱

۰۵ / ۰۳ / ۲۰۲۳

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد