نگاهی برکتاب ؛
« جنگ های داخلی افغانستان » اثر جنرال سید عبدالقدوس سید
کتاب جنگ های داخلی افغانستان دهه هفتاد خورشیدی اثر گرانبهای محترم سید عبدالقدوس سید را که محصول چند دهه کار، تلاش، تدقیق و پژوهش شان میباشد با علاقمندی مفرط خواندم. این اثر عالی و گرانبها که ایئنهی قد نمای از جنگ های وحشیانه و تمدن سوزانه باند گروپ های تنظیمی و ملیشه ها در سال های ۱۳۷۱ ــ ۱۳۷۵ خ در شهر کابل و ولایات کشورمی باشد در چهل و دو فصل و ۷۴۴ صفحه با قطع و صحافت زیبا در سال ۲۰۲۲ از چاپ برامد.
جلد دوم این اثر ارزشمند که بخش های از کشتار، ویرانی، به اتش کشیدن، چور و چپاول دارایی های عامه و مردم و تخریب زیربنا های اقتصادی کشور و انحلال قوای مسلح و فروش سلاح و مهمات جنگی ان به سازمان جاسوسی پاکستان همانقدر درداور و استخوان سوز است که شاید تاریخ چند هزار ساله کشور چنین جنایات و ادم سوزی ها را بخاطر نداشته باشد .
کتاب دوم این اثر گرانبها که بیشتر به رویکار امدن حکومت برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود اختصاص یافته و از هر سطر و کلمه ان زجه و ناله انسان بی گناه و بی پناه این وطن بلند است نشان میدهد که سران تنظیم های جهادگر زیر نام جهاد در راه خدا بر فرق انسان این وطن چگونه اتش و خمپاره می ریزند و هوس به قدرت رسیدن و حکومت کردن بر ویرانه ها و گورستان های کشور پایانی ندارد.
نویسنده که در یک جا چشم دید ها و یافته های خود را از جنگ ویرانگر در این دهه بیان میدارد در جای دیگر خاطرات تلخ شاهدان عینی را با مهارت و شیوه های ریالستیک بروی صفحات کتاب می ریزد. او که نظامی حرفوی و پژوهش گر ماهر و با تجربه است با شیوه های عالی ادبی به ترسیم و تعبیر میدان های جنگ می پردازد که خواننده خود را در ان میدان ها می بیند وقدم به قدم با وی پیش می رود و در درک این غم بزرگ او را همراهی می کند.
عکس های اورده شده در کتاب بیانگر وحشت و دهشت جهادی و ویرانی های تمدن چند صد ساله است. انسان های در حال فرار از جنگ و نگاره های از سلاح بدستان با کلاه های طبقی نورستانی، وسایل و تخنیک نظامی که بر ویرانه ها خود نمایی می کند، بیانگر قساوت بی نظیر و سنگ دلی جنگ اوران جهاد پیشه میباشد.
بیان وقایع و ثبت رخداد ها در کتاب « جنگ های داخلی افغانستان » خیلی گیرا، روان و سلیس است که خواننده جوان را مشتاق خواندان و اشنایی بیشتر به انچه در وطن اش گذشته، می گرداند.
جنگ های تنظیمی دهه هفتاد نه تنها جنگ به خاطر بدست اوردن قدرت و سلطه تنظیم خاص بود، بلکه منافع بیگانه های دور ونزدیک را نیز تداعی می کرد. درصفحه ۳۴۹ از زبان جنرال اصف دلاور یکی از جنرالان توطیه گر و کودتاچی بر ضد پلان پنج فقرهیی ملل متحد امده است که به برهان الدین ربانی می گوید که پیشنهاد آتش بس رقیبش( گلبدین حکمتیار ) را نپذیرد تا او مجبور به اشتی شود. ولی ربانی میگوید « لوی درستیز صاحب من اختیار ندارم تحت فشار دوستان خارجی خویش هستم».
اقای سید در هر بخش از این کتاب از یغماگری ها، ذلت، پستی، غارت ، چور و چپاول ثروت های ملی و دفاعی و دارایی های شخصی شهروندان بوسیله فرماندهان جهادگر تحت عنوان غنیمت یاد کرده و در جای نوشته اند : « در دوره چهار ماهه حکومت ربانی که با ختم ان قدرت را رها نکرد و منبعث از ان تداوم جنگ های چهار و نیم ساله آن موسسات و زیر ساخت های اقتصادی، بانک ها،معادن موسسات تولیدی، کارخانه ها، فابریکه ها، گدام های ذخایر ستراتیژیک مواد مادی و ارتزاقی به یگانه نهاد های قابل تهاجم و مستحق غارت و چپاول تبدیل گردیده بودو در این دوره کارخانه های جنگلک، فابریکه حجاری و نجاری، ذخایر سیلوی مرکزی، گدام های مواد ارتزاقی در جوار قرغه و ثروتهای سرشار دفاعی در تمام قطعات نظامی به یغما برده شد. در این یغما گری سهم عمده را فرماندهان جنگ ها و اعضای ارشد تنظیم های مجاهدین نصیب گردیده بودند. »
تصویر جنگ های کابل و بالاخص کشتار بی رحمانه، قصاوت و سنگ دلی بی مانند مسلمان نما های جهاد پیشه در افشار لکه ننگ تاریخ به چهره عاملان و مجریان این فجایع می باشد که از ان در صفحات این کتاب بنام ( ژینو ساید ) نام برده شده است. در صفحه ۳۹۵ این کتاب می خوانیم ، « کشتار وقتل عام در افشار در ان شب و روز حادثه نیست که بتوان انرا به سادهگی توضیح داد این فاجعه را می توان زنجیری بی پایان خیانت و انتقامجویی و عظمت طلبی های نا مشروع و خونین تصور کرد. فاجعه افشار عروج جباریت طوفان خونریزی و ادمکشی را تبین می کند . »
باری من در جای خوانده بودم که بدون شجاعت ما نمی توانیم هیچ فضیلت دیگری را با ثبات انجام دهیم . متکی به همین اصل نویسنده در همه جا و در تمام وقایع از جنایت کاران جنگی که در جنگ های تنظیمی و داخلی بروی مردم شمشیر کشیده به انسان های بی گناه ترحم نکرده، خون ریخته، ویران کرده و اتش افروخته، نام می برد. او از تمام انهایکه کابل را به ویرانه تبدیل کرده و بعدا زیر بال B52 امریکایی یک بار دیگر وارد صحنه شده و باز هم دست شان به خون هزاران انسان الوده و میلیون های دالر از کمک های جامعه جهانی را بی شرمانه به جیب زدند و بار دوم در چپاول دارایی های ملی و شخصی دست بالا داشتند، نام می برد.
وی با شهامت و صداقت و پابندی به منافع علیایی وطن از تمام طرف های دخیل در توطیه به ناکامی کشاندن عملیهی صلح ملل متحد و جنگ های بعدی، مانند نبی اعظیمی معاون وزیر دفاع و قوماندان گارنیزیون کابل، اصف دلاور لوی درستیز، سید اعظم سعید قوماندان قطعات گارد جمهوری، نوالحق علومی و جنرال مومن قوماندان محافظ حیرتان و شمار دیگر از جنرالان و افسران که « تحلیف » نظامی را زیر پا کرده و خود را شرمنده و سرافگنده ساختند و هم چنان ازعبدالحمید محتاط معاون ریئس جمهور، محمود بریالی، عبدالوکیل وزیر خارجه، نجم الدین کاویانی، فرید مزدک، سیداکرام پیگیر، شفیق الله تودهای سابق رئیس شورای ولایتی لغمان، نعمت الله سابق والی کابل و شمار دیگر از عناصر وجدان فروخته و مزدور، بنام حلقه سیاسی حمایت گر کودتایی خزنده از شمال، نام می برد.
وقتی کتاب جنگ های داخلی را ورق می زنی در هر صفحه، پرگراف و سطر ان واقعیت های تلخ و ناگوار از جنگ، جنایت، ادمکشی و خشونت را می یابی که نویسنده با شجاعت و موشگافی خاص کاویده و بر ملا ساخته است. وی با جمع اوری اسناد و مدارک، مصاحبه با شاهدان عینی و چشم دیده های خود با زبان ساده وصریح و شیوه های ریالستیک وقایع را چنان بیان می دارد که خواننده او را در هر قدم تعقیب می کند وعطش خواندنش فروکش نمی نماید. وی در صفحه ۲۵۳ این کتاب اورده است : « با توجه بان جنایات بشری بوقوع پیوسته در جنگ های داخلی افغانستان سوگبار ترین فصل جنایات بشری را در قرن حاضر برجسته می کند که نمونه های ان قتل عام شهروندان هزاره در ۲۱ و ۲۲ ماه دلو سال ۱۳۷۱ خ افشار کابل توسط مجاهدین شورای نظار تحت فرمان احمدشاه مسعود و برهان الدین ربانی از جمعیت اسلامی ـ کشتار در شهر کهنه کابل در ماه جدی سال ۷۲ خ توسط مجاهدین حکمتیار و ملیشه های رشید دوستم و احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی، کشتار هزاره ها توسط مجاهدین عبدالرب رسول سیاف در تداوم جنگ های کابل در ساحه غرب کابل، کشتار پشتون ها و تاجک ها در طول جنگ بوسیله حزب وحدت و سپس قتل عام طالبان در مزارشریف در سال ۱۳۷۶ خ توسط ملیشه های دوستم و حزب وحدت و کشتار توسط طالب ها در مزار شریف ۱۳۷۶ خ و در نهایت قتل عام طالب ها توسط ملیشه های تحت امر رشید دوستم و جمعیت اسلامی در سال ۲۰۰۱ در کندز و دشت لیلی شبرغان به همدستی امریکایی ها . . . از جمله جرایم مشهود است که در ردیف جنایت علیه بشریت دسته بندی می شود.»
جنگ های دههی هفتاد خورشیدی میان باند گروپ های جهاد پیشه و ملیشه های دوستم یکی از خونبار ترین و خانمان سوز ترین جنگ ها در طول تاریخ کشور بوده که نماد از قصاوت، دهشت، بیرحمی، چپاول گری و دزدی، تجاوز های گروهی به ناموس و حیثیت مردم و استفاده ابزاری از دین و مذهب برای بدست اوردن و تامین منافع تنظیمی، تخریب، ویرانی و سوزاندن هستی و دارای های مردم و به یغما بردن دارایی های دولتی و فروش ان در بازار های پاکستان، تخطی های صریح و زیر پاگذاشتن حقوق و ازادی های انسانی، کشتار وحشیانه و دد منشانه، زیر پا گذاشتن حریم خانه و خانواده و بی حرمتی، تجاوز به حیثیت انسان های گیر مانده در صحنه های جنگ ؛ داغ ساختن تنور اختلافات قومی و مذهبی و رشد افراط گرایی که تا امروز هم جان هزاران مسلمان مومن را گرفته، کلبه و کاشانه هم وطنان بی گناه و بی پناه را به آتش می کشد.
واقعیت های مندرج در کتاب « جنگ های داخلی افغانستان » اثر نویسنده فرهیخته سیدعبدالقدوس سید، نتیجه پژوهش ها، تحقیقات، کاوش ها، مصاحبه ها با شاهدان عینی و چشم دید های خود شان از جنگ ویرانگر و خانمان برانداز است که به صورت بی طرفانه و دلسوزانه و بدور از اغراض و علایق شخصی با تسلسل منطقی به رشته تحریر درامده است. وی به صفت یک نظامی صاحب نظرو اگاه که در جریان کار نظامی و سیاسی تجارب فراوان اندوخته، چشم دیده های خود را از صحنه های جنگ چنان با مهارت و بکار برد سطح عالی فهم و ادبیات ریالستیک بیان میدارد که خواننده کتاب را به اشیاق مطالعه صفحات بعدی به صحنه های جنگ و وقایع دلخراش ان زمان می برد.
جهاد به تحریک بیگانه های ازمند و جنگ های تنظیمی در افغانستان صفحات سیاه تاریخ کشور را رقم زده است . بار جنایات گسترده باند گروپ های جهاد پیشه انقدر سنگین و طاقت فرسا است که هنوز بعد از دو دهه اشغال و ترویج دموکراسی به زور بمب افگن های B52 امریکایی، مردم و جامعه افغانی نتوانستند از زیر بار افراط گرایی اسلامی قد راست کند وروزنه امید به اینده و نجات از جنگ و مسلمان کشی را بروی نسل های فعلی و اینده کشور باز نماید. دزدی و چپاول دارایی های مردم توسط رهبران وقوماندانان باند گروپ های تنظیمی، زیر پا کردن حیثیت و وقار مردم، غربت، بی کاری، بی روزگاری، بی امنیتی و عدم مصوونیت جان و مال مردم، زمینه ساز ورود بی درد سر و بدون مقاومت برای طالبان گردید.
مطالعه کتاب « جنگ های داخلی افغانستان » دهه هفتاد خورشیدی برای جوانان و نو جوانان که جنگ های خونین و خانمان برانداز کابل را ندیده اند خیلی با ارزش و اموزنده است . اموزنده است زیرا وقایع، حوداث و رخداد های مضمحل کننده این دوران درس های اند که نه تاریخ و نه هم انسان متعهد این کشور انرا نباید به فراموشی بسپارد. اموزنده است و فراموش ناشدنی زیرا یکی از خونبار ترین جنگ ها و جنایات هول انگیز در این دهه در کابل قلب تپنده کشور به وقوع پیوسته است که شاید چنگیز و هلاکو هم چنین قصاوت و بی رحمی نکرده باشد.
ادبیات کتاب « جنگ های داخلی افغانستان » و بیان وقایع و ثبت رخداد ها خیلی گیرا و روان است که خواننده جوان را مشتاق خواندن بیشتر به انچه در وطن اش گذشته، می گرداند. زیبایی کلام منحصر به فرد ، اشتیاق خواننده را که در طی چهار دهه جنگ وجنایت زیر نام « دین » و « مذهب » وطن اش را به ویرانه تبدیل کرده ؛ ثروت های ملی را برباد داده ؛ به حیثیت و ناموس مسلمانان بی شرمانه تجاوز صورت گرفته ؛ امکانات درس و تحصیل و فراگیری علوم پیشرفته را نا ممکن گردانیده ؛ زنان را پشت چهار دیواری خانه زندانی نموده و کودکان را از نعمت تعلیم و سواد بی بهره ساخته است و جامعه را برای چند دهه از پیشرفت ، ترقی و تمدن به عقب رانده، تحریک می کند.
این کتاب نه تنها مجموعهی از پژوهش ها، تحقیقات، کاوش های موشگافانه، چشم دید ها و مصاحبه با شاهدان عینی است بلکه نزج و پایدار ساختن فرهنگ واقعیت نگری و جدا سازی « سره از ناسره » نیز می باشد. درعصر که بیماری ضعف حافظه و ملوث سازی قصدی و جعل کاری پددیده های تاریخی به مرض مزمن و همه گیر بدل شده است سچه نویسی و ثبت وقایع جنگی برای نسل های اینده ارزش و اهمیت سترگ دارد تا باشد ایندهگان بدانند که جنگ های چهار دههی اخیر زیر نام « دین » و « مذهب » چه بدبختی های را در پی داشته است. من امید دارم که کتاب « جنگ های داخلی افغانستان » اثر گرانبهای نویسنده گرانمایه جنرال سید عبدالقدوس سید زیب دست هر هموطن کتاب خوان ما گردد.
Bremen 04.04.2023