کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی
کاریزما چیست؟
آیا مسعود آدم کارزماتیک بود؟
کار یزما اصطلاح سیاسی درجامعه شناسی است وبا کیش شخصیت ارتباط دارد و افراد شورای نظار این اصطلاح را درمورد احمدشاه مسعود زیادبکار می برند.درسطور زیر معنا ومفهوم این اصطلاح بررسی میگردد تا دیده شود که این لباس با قد وقامت مسعود برابر است یا بزرگتر از قدوقامتش؟
در دانشنامهٔ ویکی پیدیای فارسی کاریزما به انسان جذاب وبا هیبت یا انسان برتر از آدمهای عادی تعریف شده است.واژه کاریزما برگرفته از خاریسمای یونانی به معنای جاذبهٔ ذاتی است که خود از خاریتاس به معنای متانت، جذابیت، برکت، و موهبت میآید. خاریسما در دوره باستان در دو معنا بکار میرفت: درمعنای اول به جاذبههای ظاهری یک نفر گفته میشد که خصلتی دنیوی و سکولار داشت، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت میکرد و امری اساطیری یا الاهیاتی بود. این کاربرد در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نزدیک به فر ایزدی یا شکوه آسمانی است.
داکتر اکرم عثمان درآخرین اثر تاریخی خود(افغانستان درصدسال اخیر) براین اصطلاح مکث کرده ومفهوم آنرا توصیح نموده مینویسد: «این اصطلاح درجامعه شناسی «ماکس وبر» حایزاهمیت فراوان است وپرده از ابهامات پیرامون نقش شخصیت وقدرت درمشرق زمین برمیدارد.«ماکس وبر» درکتاب معروفش(اقتصاد وجامعه) آنجاکه ازجامعه شناسی سیاسی بحث میکند،شرح مبسوطی دربارۀ انواع سیادت وسلطۀ سیاسی دارد که در آن برمبنای مشروعیت درساختار های مختلف دولتی اعم از شرقی و غربی، سنتی و معاصر، فئودالی و پاتریمونیال و«کاریزمایی» پرداخته است.
«وبر» با تکیه به ویژه گی های تن وهیکل برخی از شخصیت های اجتماعی و روانشناسی معتقد است که آنان از برکت قدرت جاذبۀ خارق العاده ای که دارند می توانند گروهی ازعوام رامفتون ومسحور خود ساخته به دگرگونی انقلابی دست بزند. او راز کلیدی اعجاز را درنوعی خصیصه وخصلتی می یابد که اصطلاحاً آنرا«کارزما»(Charisma)می نامند.
«ماکس وبر» اصافه میکندکه:«کیفیت استثنائی شخصی که به نظرمیرسد یک قدرت فوق طبیعی، فوق بشری ویا دست کم غیر عادی است که از برکت آن چنین مردی سرنوشت ساز جلوه میکند وبدین دلیل مریدان یا هوادارانی گرد او جمع میشوند.» (اکرم عثمان،بخش دوم،ص ۲۶-۲۷)
اما فراموش نبایدکرد که تبلیغات رسانه ای در ساخت وساز هیأت وهیبت چهره های کاریزماتیک نقش سازنده داشته اند.
مسعود چهرهٔ کاریزماتیک نبودچرا؟
با تعریفی که از دانشمند آلمانی ماکس وبر دربارهٔ کاریزما خواندیم وآنچه از دانشنامه ویکی پیدیای فارسی دانستیم آیا میتوان اصطلاح کاریزما را در مورد احمدشاه مسعود بکار برد ؟
مسعود نه بلحاظ فزیکی هیکلی جذاب داشت ونه بلحاظ معنوی کدام پیر ومرشدی نبود تا مریدانش او را تقدیس کنند ومورد ارادت مردم قرار بگیرد. نه کدام دانش وافکارفوق العاده یی داشت تا مردم را مجذوب خود کنداما تبلیغات رسانه های غربی از قبیل رادیوبی بی سی وصدای امریکا ورادیو۲۴ ساعته فرانسه در دوران تجاوز قشون سرخ بر افغانستان از او یک آدم استثنایی وفوق العاده دلیرومقاوم وهوشیار وتسلیم ناپذیر تصویرمیکردند که گویا یکانه مرد میدان در مقابله با قشون سرخ شوروی بوده است. درحالی که او آنچنانکه تبلیغ میشد نبود. خیلی قوماندانان جهادی دلیر تری ازاو وچود داشتند که رسانه های غربی از آنها چندان یاد نمیکردند. وقتی انسان سخنان وشیوهٔ بیان کلام مسعود را میشنود ،با حیرت درمی یابد که دانش وبینش مسعود درچنان سطح نازلی قرار دارد که هیچ فرقی با نخستین بیانیه بچۀ سقودر باغ مهمانخانه کابل در ۱۸ جنوری ۱۹۲۹ ندارد.
مصطفی عمرزی بخشی از سخنان احمدشاه مسعود را ازیوتیوب از کلیپ «سخنان ناشنیده مسعود » چنین بازنویسی کرده است :« همی اوزبک ها، آمدن در زمان ... کی و کی و کی و سلاجقه و هر یک در حدی رسیدن و سقوط کدن و به همی سلسله اقوام- مردم دگی [دیگری] بودن در جنوب افغانستان- پشتون ها،که ای مردمم دو- سه صد سال پیشتر، اصلاً نه فرهنگی داشتن، نه تمدنی داشتن، نه مدنیتی داشتن و بودن در هموجا و می بینین که همو خاصیت های خوده تا بالی [تا به حالا] حفظ کرده و میایه [می آید] همی مردم از جنوب شروع می کنن تا یک دفه [دفعه] دولتی را در این جه [جا] تشکیل میته [می دهد] و ای دولت دوام کرده تا به امروز.انشاء الله تشریح کردم! در این جه همقه [همین قدر] اکفتا می کنیم. ...از نقطه ی نظر اقوام، ترکیب ما و شماکه پشتون که آمدن یک قومی که از تمدن دورتر بودن، دو- سه صد سال پیش، آمدن آرام آرام با ضعفی که دگا[دیگران] در تمدن ها دارن، خود را تطبیق کردن و یک حکومت فامیلی، یک حکومت قبیله وی ره ده [در] افغانستان، تاسیس می کنن.»(کلپ صوتی ۲۹ دقیقه یی مسعود راازدقیقه ی ۱۳ ، بشنوید.)
http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/videos/ getmovie.jsp?vd=573
آنچه چهرهٔ کاریزماتیک رانفی میکند:
۱-قرارگرفتن درشبکه های استخباراتی:
کتاب"جنگ ارواح" نوشته ستیوکول امریکائی یکی از اسنادمهمی است که بخوبی صعف شخصیت مسعود را افشا میکند. براساس مدارک و شواهد این کتاب وکتابهای که از سوی رجال نظامی اتحاد شوروی سابق نوشته شده اند، همه گواه این امراند که احمدشاه مسعود، از روز ورود خود به پاکستان(۱۹۷۴) تا روز مرگ خود(۹سپتمبر۲۰۰۱)پیوسته درخدمت سازمانهای استخباراتی کشورهای پاکستان، روسیه، امریکا، فرانسه، انگلیس،هند وایران قرار داشته واز تمام سازمانهای جاسوسی این کشورها معاش وامتیازات نقدی وجنسی میگرفته است.این درحالی بود که ازثروتهای ملی مردم افغانستان یعنی از معادن زمرد ولاجورد کشور نیز به نفع شخصی سوء استفاده میکرده است، (به مقالات آقای داکتر میرعبدالرحیم عزیز، در افغان جرمن آنلاین زیر فایل احمدشاه مسعود رجوع شود)
وبراساس کتاب ریاستS،دومین اثر ستیو کول، احمدشاه مسعود برای ISI وCIA ودیگر کشورها جاسوسی میکرده است !
۲-غارت میراثهای فرهنګی کشور:
صبورالله سیاه سنگ، درمقاله یی افشاء میکندکه مسعود درهنگام وزارت دفاع اش، دست به غارت میراثهای فرهنگی کشور به ارزش ده ها میلیار دالر از موزیم ملی واقع دارالامان در سال ۱۹۹۲ زده بود.
سیاه سنگ به استنادگزارش JamesAstill،مینویسد که آمار ادارهء آموزش، آگاهي و فرهنگ سازمان ملل (UNESCO) نشان میدهد كه ارزش پولي آثار باستاني دزديده شده از افغانستان به سی ودومیلیارد دالر (000،000،000 32دالر)، و به اينگونه بالاتر از پول فروش مواد مخدر ميرسد. كارشناسان با آنكه در پيرامون بهاي ياد شده همباور نيستند، ميگويند عقربهء تاراج سنج [پس از سقوط طالبان]در اين كشور نشان ميدهد كه تهي شدن افغانستان از ارزشهاي فرهنگي چندان دور نخواهد بود. افغانستان در نقش گرهگاه هزاران سالۀ خاور و باختر گواه بهار و پاييز چندين مدنيت بوده است."[ کابل ناتهه- تاراج دامنه دار ودزدان دلیرتر- ترجمه صبورالله سیاه سنگ،نیز رجوع شود به مقاله مستند جنرال سید عبدالقدوس سید، درافغان جرمن آنلاین ونیز سایت دعوت نت، سپتمبر۲۰۱۰
تخریب نهادهای فرهنګی وعام المنفعه:
مسعود به خاطر کرکترجهادی خود و آموزشهای تخریب کارانه ایکه از سوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان (ISI) دیده بود درتخریب نهادهای فرهنگی واقتصادی افغانستان وویرانی پلها ومکاتب و پایه های برق برای شهرکابل ید طولایی داست و درقتل بیش از ۷۰ هزارمردم کابل وتخریب ۷۰ درصد خانه هاب رهایشی مردم کابل هیچ تفاوتی با ګلبدین حګمتیار ندارد.گلبدین را مردم کابل قصاب کابل لقب داده بودند،بنابرین هرلقبی که گلبدین مستحق آن باشد، مسعود هم مستحق همان لقب حواهد بود نه برتر از آن !
لقب قهرمان ملی بخشش امریکایی ها بخاطر خدمات اجنتوری وجاده صاف کن شورای نظار به سربازان امریکایی داده شد. درغیر آن اگر بهرکه بیشتر آدم کشته، وبیشتر خانه خراب کرده باشد، و یاهرکه بیشتر پل وپلچک وپایه های برق ومکاتب را تخریب کرده باشد،القاب قهرمانی ومارشالی داده شود،اکثرسران تنظیمهاوقوماندانان خون افشان جهادی خود را مستحق لقب قهرمانی میدانند؟!