تعصب نه تنها کوردلی که حماقت هم بار می اورد
سال گذشته برای اولین بار بامیان را دیدم . بامیان ولایت زیبا با داشته های بزرگ تاریخی چون قلعه ضحاک ، شهر غلغله و قالبهای باقیمانده از بتهای ویران شده است.
مردم این ولایت خصلتهای ستودنی دارد ، مردم ارام ، مودب و خوش برخورد اند .دختران جوان بامیانی در فروشگاهها با شیرین زبانی و ادبیات زیبا صحبت میکنند و مشتریان را جلب مینمایند ، با وجود بیکاری گدایی گری در شهر دیده نمیشود .
هیچ وقت نخواسته ام با کدام کلمه زشت کسی را مخاطب سازم ولی مصاحبه ای را در تلویزیون افغانستان انترنیشنل در مورد حادثه تروریستی روز جمعه در بامیان که باعث قتل سه خارجی ، یک افغان و زخمی شدن ۴ تن دیگر گردید دیدم ، احمقی را دعوت کرده بودند که با لغت پردازی دانسته یا نا دانسته تروریسم را به عکس العمل مردم علیه حاکمیت طالبان تمثیل میکرد او اهل بامیان نبود وبه ملیت شریف هزاره تعلق نداشت .
تروریسم ضد مردم و منافع مردم است . ۴۵ سال روند سیاسی و دولتداری و عکس العمل های مخالف این روند نشان داد که قربانی اصلی تروریسم مردم افغانستان بوده است . انکه در جال تعصب گیر افتاده و در دیگ ایدیولوژیک تنگ نظرانه اش خیالات تعصب الود را می جوشاند انقدر دل کوفته تعصب شده که حتی تروریسم را نیز راه مبارزه و فشار بر حاکمیت موجود وانمود میسازد .
تروریسم کسی را به قدرت نمیرساند، هدف تروریسم وارد کردن ضربات انی است تا اخبار تبلیغاتی برای مطبوعات بار اورد ، امنیت را برهم زند . کشتن چهار فرد در بامیان و یا ادامه چنین عملیات در اینده چه تاثیری برای سقوط حاکمیت میتواند داشته باشد که عده ای از متعصبین کور دلیل و چند منفعت باخته پست و ذلیل بخواهد از ان طریق به هدف برسد و یا برای استقبال ازان کف بزند .
تروریسمی که از پاکستان یا هر کشور دیگر سر بکشد و اهداف ملکی را مورد حمله قرار دهد مورد تائید هیچ افغان صاحب وجدان وطندوستانه و مردم گرایانه قرار نمیگیرد ، جز وطنفروشان و مردم ستیزان متعهد به منافع بیگانه .
هموطنان اگاه باشند که پس از سه سال سر گیچی ناشی از شکست رژیم گذشته و حامیان غربی ان تروریسم به شکل و سیمای دیگر سر بلند میکند . همان بازماندگان تروریسم ۴۵ ساله باز مورد تفقد انگلیس و امریکا و پاکستان قرار گرفته اند و باز به افغان کشی و ویرانی وطن توظیف میگردند . شعار ظاهری بازهم اسلام است و اسلام افراطی تر از مجاهد و طالب ، وای بحال مردم اگر دشمنان داخلی و خارجی افغانستان داعش خراسان را برای جانشینی حاکمیت موجود پرورش دهند و وسیله قرار دهند . درین حاکمیت معایبی که پیوسته در مطبوعات داخل و خارج برجسته میشود وجود دارد . عدم برملا سازی این حقایق حمایت از بی قانونی ، تائید محدودیت بر زندگی سیاسی و اجتماعی زنان ، طرفداری از مسدود بودن مکاتب و پوهنتونها بروی دختران و دهها کمی دیگر است . اما نمیشود بخاطر چنین کمی ها خلاف منافع مر م به تروریسمگرائید و از اجرای ان ( آخ دل را بیرون کرد ) ، حمایت از هر پروسه و جریانیکه خلاف منافع مردم ، خلاف امنیت و متمایل به ایجاد بی ثباتی و تشنج باشد در وضعیت جاری منطقوی ، جهانی و کشوری خیانت به مردم است .
مشکل افغانستان با تحولاتیکه در جهان و منطقه جریان دارد انقدرها ساده نیست که با تعصب زدگی ، عقده کشایی و چسپیدن به منافع محدود شخصی ، سمتی ، زبانی و قومی ( از هر جانبی که باشد ) راه حل یابد .شعور جمعی برای ایجاد شرایط مساعد همه شمول از لحاظ ترکیبات اجتماعی ، قومی ، سمتی و جنسیتی ضروری است . در ۴۵ سال جنگ و تروریسم با رد وبدل شدن حاکمیتها هیچ مشکل افغانستان حل نگردید جز اینکه باعث عقده کشی ، انتقام جویی و مقام گیری گردد . در همه این تحولات و دگرگونی های منفی دست بیگانگان و نا اگاهی مردم دخیل بوده است .
بس است افغان کشی ، بس است بیگانه پرستی و بس است تبعیض و تعصب و تک گرایی . حاکمیت طالبان ، خیراندیشان خارج از حاکمیت ، مخالفینی که میتوانند به مشکل افغانستان مشکل دیگری را نیافزایند بائیست به تفاهم برسند . اولین پیامد این تفاهم باید خنثی سازی توطئه های دشمن بخصوص پاکستان باشد . وجوه مشترک در منافع مشترک ملی تمثیل میگردد نه در افتراق ها و شقاقها و عقده کشایی ها یا تک محوری ها چه از جانب حاکمان باشد یا دیگران .