محترم نعیم سلیمی
درموردچگونگی شکل گیری یک چشم انداز تاریخی
۳ سرطان ۱۴۰۳
درکتاب های درسی تاریخی اعم ازدانشگاه هاودانشکده هابرای ماگفته میشد که تمامی انکشافات وپیشرفت های تاریخی نتیجه کارروایی های شاهان،سلاطین،امپراتورهابوده واین باوربه شاگردان رشته تاریخ به گونه انتزاعی،مجردبدون پیوندارگانیگ رویدادهای تاریخی با یکدیگر چنین تلقین میگردید که گویا تاریخ محصول کارنامه های افراد بزرگ وایده های آنها میباشد که درآن توده های مردم نظاره گران وتماشاچیان غیرفعال کردارهای کاریزماتیک و تعین کننده قطعی این افراد اند وبس.اما در واقعیت امراین انسان هابه مثابه یک کتله بزرگ دستجمعی اند که تاریخ خودرامی سازند،مگر با تفاوت اینکه رویداد های تاریخی برمحورآرزوهای آدمی آنگونه که مطلوب نظر وعلاقمندیست شکل نمیگیرند .
به عبارت دیگری این پروسه ساختن وایجاد تاریخ تحت شرایط گزینش خودی هرفردی بطور جداگانه انجام نمی گیرد.شرایط موجودی که از قبل وجود داشته وازگذشته به حال منتقل گردیده بالای افراد جداگانه جامعه درین گزینش نقش اساسی وتعین کننده دارد.واز جانب دیگربا دنبال نمودن گزینش خودی [منفعت فردی ]انسان ها ناچار داخل یک مراوده وروابطی با یکدیگرمی گردند که خارج از اراده آنها قرار داشته وبه گونه مستقل عمل مینماید که آن را مناسبات تولیدی می نامند.انسان ها به درجات متفاوتی دارای اختیاروآزادیهای نسبی در زندگی میباشند،ولی به همه حال آنها به لحاظ موقف اقتصادی شان در جامعه ناگزبه اتخاذ تصامیمی اند که از حیطه کنترول آنها بیرون می باشد . به گونه مثال اگرشما مانند قسمت گسترده و بزرگ جامعه به بخشی از طبقه کارگر تعلق داشته باشید که ازثروت واسهام سرمایه گذاری ها محروم است وبا یک زندگی بخورونمیرروزگار خود را می گذراند ، در آنصورت شما مجبورید در برابر دستمزدی که حداقل معیشت زندگی را تامین می نماید، برای کارفرما،کار نمایید.شاید شما دارای انتخاب و گزینه اندکی باشید در مورد اینکه با در نظرداشت وضعیت پیرامونی تان برای کدام کارفرماکارمی نمایید، مگر شما بلاخره بازهم ناگزیرید تا نیرووتوان کاری خویش را به خاطر ابقای زندگی به یک کارفرمای سرمایه داربه فروش رسانید .
نکته مهم دیگر این است که روایت های تاریخی انسان هایی که از جهان درگذشته وبه ابدیت پیوسته اند مانند کابوسی است که بالای تفکر و دماغ انسان های زنده امروزین اثرمی گذارند .
لازم به یاد آوری است که حتی ذکاوتمند ترین،قاطع ترین وافراد بینهایت کارازماتیک ، عوامل کاملا آزادی درجریان گزینش خودی در تاریخ نمی باشند وکردارچنین دسته ازافرادمتاثر،متالم و محدود از شرایط مادی،روابط اجتماعی و قوانین اقتصادی عصروزمانی که این افراد درآن زندگی می کردند واکنون نیز زندگی مینمایند ،میباشد.مثل قطرات باران که در دامنه یک تپه مرتفع میبارد،هر فرد جداگانه یی آثار،علایم وردپل پای خود رادرمحیط پیرامونی گذاشته ومیگذارد.وبه اینگونه مجموعه این علایم وآثارجداگانه به نوبه خود یک چشم انداز تاریخی را بوجود می آورد که پیمانه آن دریک مسیر پیموده شده توسط ردپل پای هادرآینده تعریف وحکایت میگردد.هنگامیکه سیلاب هاو یا زمین لرزه های سیاسی بزرگ می توانند لاجرم کره خاکی ما را برای همیشه دگرگون سازند،به همین گونه درنهایت امردریک شرایط عادی مسیری که ماانسان ها به آن گام برمیداریم ذریعه توپوگرافی اجتماعی پیرامونی محدود و معین می گردد که خویشتن را در جریان آن دریافت مینماییم .به قول گلستان سعدی :
باران که درلطافت طبعش خلاف نیست**در باغ لاله رویدودر شوره بوم خس
در یک نتیجه گیری کلی کارکرد های اجتماعی رویداد های تاریخی قبلی تصامیم و مسوولیت های مخیرانسانی افراد جداگانه رادر حال و آینده محدود و مقید میسازد که این ادعا مصداق شخصیت های بزرگ درتاریخ نیز میباشد که نقش آنها رادر تاریخ در یک بحث جداگانه درآینده دنبال می نماییم .