مواضع ما :

از طالب تا " طالب "

پیوسته به گذشته

 

 قبل از اینکه به نتیجه گیری از بحث خود بپردازیم باید تسریع نمود که از طالب تا " طالب " به گفته مولانا جلال الدین بلخی "  فرق باشد از سفالین تا سفال " طالبی که فردایش ملا میشود از لحاظ مذهبی نیاز تمام مراحل چرخشی زنده گی یک مسلمان است ٬ بحث ما در مورد این طالب نبوده و نیست و اما فردی که ریش گذاشته و شاید چند کتابی دینی هم خوانده و از دریچه این یا ان سازمان استخباراتی بنام "طالب " وارد صفوف اسلام سیاسی میگردد ٬ جامعه را به عقب میکشد ٬ با علم٬ انسان و انسانیت میجنگد٬ بنیاد گرایی را ترویج میکند ٬ خدا ٬ اخرت و روحانیت را گذاشته و فقط  برای فریب خلق الله این نام را انتخاب نموده موضوع بحث ماست . یعنی که بحث ما روی یک قشر مذهبی نیست بلکه روی یک گروه منحرف سیاسی متمرکز است .

واکنون میتوان به این پرسش پاسخ داد که ایا میشود با " طالب " تشریک مساعی نمود ؟

طالب تا " طالب " است با تفکر طالبی که  "طالب " از ان نماینده گی مینماید نمیتوان تشریک مساعی نمود. مخصوصا در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اما این یک معادله ساده ریاضی نیست بلکه مجمو عه ی از کنش ها وواکنشهای پیچیده است که گروه حاکم طالب  در مرکز ان قر ار دارد. در چنین وضیعت موارد زیاد و حتی با اهمیت پیش میاید که منافع طالب به حیث سکاندار حاکمیت و منافع اکثریت مردم " منافع عامه که میشود به نحوی منافع ملیش خواند " در انطباق قرار میگیرد.  تایید و حمایت ازین منافع در عین حال میتواند به نفع طالب (حکومت ) نیز تمام گردد. بطور مثال تطبیق بخشهای از پلانهای پنجساله دوره سردار محمد داود مانند مدیریت ابها ٬ احداث شاهراه ها ٬ خطوط  اهن ویا قطع جنگ  ٬  ثبات سیاسی ٬ جلب سرمایه های خارجی....... از یکطرف اینها نیاز رشد اقتصادی و اجتماعی کشور و از طرف دیگرمسبب استمرار حاکمیت طالبیست. در مخالفت با طالب نمیشود به این منافع پشت پا زد و با حمایت ازین منافع نمیتوان از سودجویی حاکمیت طالبی از ان جلوگیری کرد. این حالت تا زمانی ادامه خواهد یافت که تحولی در دید " طالب " در رابطه به قدرت بوجود نیامده باشد ویا تغیر رژیم طالبی تحقق نیابد . تلاش برای تغیر از طریق فشار نظامی خواهی نخواهی به از سر گیری جنگ داخلی ( که خواست همسایه گان طماع و بدسرشت ماست ) می انجامد که سالهای زیاد کشور در اتش ان خواهد سوخت و تغیر حاکمیت موجود از درون هرچند محتمل ولی زمانبر خواهد بود.

بدور از امکان نیست که در نتیجه  فشار های سیاسی و اقتصادی بیرونی قشری از درون طالبان با تمایل هماهنگی با خواست جهانی تبارز نماید( چنین تمایلات هرچند ضعیف و ابتدایی ولی  هم اکنون  نیزقابل لمس است ) لذا بایست با ستراتیژی دو بعدی برای مقابله با این وضیعت اماده شد .

1: در صورت بروز چنین تمایل مرجح پنداشته میشود تا گرایش موصوف تشویق و ترغیب گردد ( هرچند که این شامل ستراتیژی تغیر نیست اما میتواند این پروسه را تسریع نماید)

2 :  قرار گرفتن کشور در مسیر رشد و انکشاف ضرورت تعویض رژیم طالبی را در صدر اهم مطالبات قرار میدهد. بسیار با اهمیت است تا این تغیربا استفاده از وسایل و شیوه های غیر نظامی و فشار متشکل  دوامدارو هدفمند به اشتراک وسیع توده های مردم عملی گردد.

 بسیار مهم است تا این ذهنیت در میان مردم تبلیغ و تفهیم گردد که برخی اقدامات عرصه های عمرانی و انکشافی رژیم طالبی که در تطابق با منافع و خواست عامه مردم قرار میگیرد از روی هدفمندی نه بلکه از روی ناگزیری رژیم طالبانی است.  اگر چنین نیست این هدفمندی و رعایت خواست مردم چرا در عرصه های اجتماعی ٬ حقوق وازادی های فردی و اجتماعی ٬ تعلیم و تربیه کار وبرابری حقوقی جنسیتی  تبارز نمی نماید؟

جبهه ضد طالبان یعنی چه  ؟

با توجه به ارایش نیرو ها مبارزه با گروه حاکم "طالبان " تنها در صورت  تشریک مساعی گسترده  نیرو های وطندوست و ترقیخواه و حمایت مردمی از انان ( زیر هرنامی با مسمی که به توافق میرسند ) میتواند موثر و قرین توفیق باشد ولی  با جبهه ضد طالبان نی . چرا ؟

1: جبهه ضد طالبا ن با توجه به ترکیب و خواست مدعیان ان " جبهه " هدف انتقال قدرت دولتی را به گروه های که در امتحان تاریخ از صفر هم قرضدار بر امدند مدنظر دارد و انهم با این امید و خواست که دستی از غیب بیرون اید و کاری بکند .

2 : این عنوان به وضوح نشان میدهد که هدف ان از انتقال قدرت صرف انتقال قدرت است از یک گروه  به گروه دیگر و نه تغیر و تحول کیفی ان در جهت ترقی و انکشاف کشور.

جبهه ضد طالبان قبل از همه دفع فاسد با افسد در داخل همان دایره شیطانی است ،  در حالیکه لازمه حرکت بسوی ترقی و انکشاف  شکستن دایره موصوف و سپردن قدرت به صاحبان اصلی ان ( مردم ) است که از طریق نماینده گان قانونی شان اعمال میگردد.

ما چه چیزی را پیشنهاد مینمایم ؟

هر چند نام در انتقال سریع محتوا نقش در خور اهمیت دارد اما نمیتوان ماهیت را فدای شکل نمود. مهم نیست  چه نامی توافق می گردد ( جبهه ، جنبش  تشریک مساعی .....) مهم اینست تا بتواند  کلیه نیروهای وطندوست و ترقی پسند را که خواهان تشریک مساعی اند در یک جریان توافق شده به سمت هدف تعین شده رهنمایی  نماید.

این مساعی مشترک حرکت قانونمند بسوی ترقی و انکشاف را هدف اصلی خود قرار داده و برای رسیدن به ان تعویض و تغیر نظام موجود را ضرورت  تعویض ناپذیر بداند و قدرت دولتی ناشی از ارای ازاد و مستقل مردم را تنهاترین شیوه اداره جامعه ، مورد قبول اعلام بدارد.

اداره برامده ازین پروسه خود را متعهد به تمام معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی که افغانستان به ان الحاق نموده بداند و به ان عمل نماید

شعبه‌ی نشرات و اطلاعات حزب وطن                            

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد