کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی

گنجینه طلا تپه ،میراث کبیر تمدن قدیم افغانستان

 اکنون کجاست؟

قسمت اول

کشف گنجینۀ عظیم وحیرت انگیزطلا تپه درفاریاب افغانستان درسال 1978 جهان را به حيرت انداخت، زيرا در هيچ بخشی از دنيای امروزی گنجينه ارزشمندی به تعداد21 هزاراثرتاریخی که انباشته از تمدن‌های گوناگون کهن باشد بجز از افغانستان درجای دیگری بروز نکرده است. باستان‌شناسان اين گنجينه را با غنايم فراعنه مصر پادشاه تت خامونKing Tatankhamun قابل مقايسه ميدانند.

آثار طلاتپه، نموداری از ذخاير روم قديم، يونان باستان، چين کهن، پارس پارينه، و هند پيشين ميباشد و طلا يگانه افتخار تاريخ کهن ما و سرتاج تمدن کوشانی‌ها است.

داکتر سريانيدی، رئيس هيات باستان‌شناسان شوروی در فبروری ۱۹۷۹ هنگامی که از حفريات طلا تپه و يمشی تپه واقع در جوار شبرغان فارغ گشت، ضمن گزارشی نوشت: «از گسيل غنايم طلا تپه که بکجا ميباشند اطلاعی ندارم. به مجرد کشف آثار طلا‌تپه شايعات بر آن بود که آثار گرانقدر طلا‌تپه به روسيه برده شده است. من بحيث رئيس تيم ارکيالوجی (باستان‌شناسی) به جهانيان آگاهی می‌دهم که آثار طلا‌تپه به کابل موجود ميباشد. اينکه حالا بکجا ميباشد و چه واقعه‌ی بر آن بعمل آمده وابسته به جامعه ملل ميباشد.»

داکتر سريانيدی علاوه ميکند که «به نظر من بايد اين آثار گرانبها تحت مطالعات دقيق متخصصين قرار گيرند. و بايد مردم دنيا از اين غنايم ارزشمند ديدن نمايند تا همه از برازندگی کلتور و شاهکار نياکان اين مرز و بوم آگاه و متمتع گردند.»

باستان‌شناس شوروی متذکر ميگردد که: ... داستان طلا تپه در همين جا به پايان نميرسد چه اين گنجينه تنها به افغانها و يا روس‌ها و يا يونانی‌ها تعلق نميگيرد، بلکه بايد اين شاهکار تاريخ به تمام بشريت تعلق بگيرد. زيرا آنها بخشی از تاريخ تمدن بشر اند.( سیستانی ،کودتای ثور وپیامد های آن درافغانستان ، صفحات ۲۷۰- ۲۷۴ )

آثارطلاتپه بر اثر کاوش‌های مشترک باستان‌ شناسان افغانی و اتحاد شوروی در سال ۱۹۷۸ از شش قبرنزدیک هم در شبرغان کشف گرديد و برای نگهداری در کوتی باغچه‌ارگ رياست جمهوری انتقال یافت. يک آلبوم رنگی از آثار مکشوفه در طلاتپه در همان آغاز بکمک شوروی‌ ها در کشور جاپان بچاپ رسيده بود که مشاهده آن واقعا ساعت‌ها انسان را محظوظ و غرق افتخارات تاريخی کشور ميساخت.

مهمترين آثار طلايی که از این کاوشها بدست آمده عبارتنداز: تاج‌طلا، قوچ‌طلا، گردن‌بند‌طلا، گوشواره‌طلا، شلشله‌ طلا (چمکلی‌طلا)، سکه‌های طلا، پای‌بند‌طلا (پای‌زيب ‌طلا)، ماتيکه‌ طلا، انگشتر‌طلا، تاج‌ طلا (اين تاج از قبر شماره ۶ بدست آمده و يکی از شاهکارهای غنايم طلا‌تپه ميباشد) طوق ‌طلا، دست ‌بند ‌طلا، بازو بند‌طلا، مو‌بند طلا، شنگوله‌ طلا، قاب‌ طلا، صندوقچه ‌آرايش‌طلا، مرتبان سرپوش ‌دار‌طلا، شانه‌عاج، چوب دست‌ طلا، کمربند ‌مردانه‌ طلا، خنجر‌ پوش‌ طلايی، شمشير ‌دسته ‌طلا، دولفين‌های‌ طلايی، الهه ‌‌بالدار‌طلائی، الهه ‌‌طلا ‌آناهيتا، هيکل‌های رب ‌النوع شراب و دختر پادشاه از طلا، مهر‌طلايی الهه آتينه و غيره. باستان ‌شناسان برخی از اين اشياء را از لحاظ هنری بدينگونه شرح کرده‌اند.

تاج طلايی: اين يکی از اشيای گرانبهای است که باستان ‌شناسان را بحيرت‌ اندر ساخته. بلندی تاج ۱۳‌سانتی‌متر است و طوری ديزاين گرديده که به آسانی به شش، پرچه تجزيه شده ميتواند. ملکه يا نجيبه ميتواند اين تاج را هنگام سفر به آسانی قات نموده و يک بسته کوچک ساخته آنرا به خورجين اسب خود جا بدهد.

اکثر آثار طلا تپه از آثار وارده از تمدن‌های دور‌دست‌اند. اما تاج‌ طلا که از چندين صد‌توته‌های طلا به شکل شلشله ساخته شده، نشانگر صنعت خالص باختريان بوده که از خود دولت‌های مستقل و آزادی داشته‌اند. و اين سر تاج تاجها مانند نخل‌های بلند ايستاده و جاودانه درخشش دارد.

در تاج طلا، جواهرات کمتر ديده ميشود زن تاجدار بر علاوه دارای گوشواره‌های طلا، دست‌بند‌طلا، پای‌بند‌طلا و چوب دست طلا می‌باشد.

تاج طلا،یکی با ارزش ترین گنجينه‌های بسيار پر بهای فرهنگی ما،درجملۀ ۲۱ هزار توته طلای ناب مکشوفه از طلا تپه است که نظير آن‌ها در هيچ‌گوشه دنيا تا کنون ديده نشده است.

دست ‌بند طلا: دست ‌بندهای طلا که هر کدام دوپوند وزن دارد، از قبر شماره دوم پيدا شده که قدامت آنرا باستان‌شناسان بين يکصد‌ سال ق.‌م و يکصد بعد از ميلاد تخمين ميکنند. بدو کنار دست بند آهوان با چشمان درشت ياقوتی، گوش‌ها و شاخ‌ها و سم ‌شان بادانه‌های فيروزه برجسته مزين شده است که صنعت شيت سايبريائی را نمايان ميسازد.

شلشله‌طلا: شلشله طلا که بطول چهل‌ سانتی‌متر از پارچه‌های ريزه طلا و دانه نشان ياقوت و فيروزه تشکل يافته، در اطراف يخن پيراهن زن نجيبه دوخته شده است. شلشله مذکور از قرن پنجم بدست آمده و مربوط بزنی می‌باشد که دارای گوشواره‌های فيروزه‌ای و پای‌زيب طلا بوده است

الهه طلايی افروديت Aphrodite: در ميتولوژی (اسطوره) يونان قديم الهه افروديت، خدای عشق و زيبايی است. در اساطير يونان و روم، الهه بصورت بالدار ديده شده است. در آثار طلا‌تپه ‌الهه افرودت دارای بال بوده و خال پيشانی سبک هندی دارد که مجموعه آرت و هنر‌يونان و باختری را نمايان ميسازد.

رب‌النوع شراب Dionysas:مجسمه رب ‌النوع شراب با آريادنه Ariadne دختر پادشاه مينوس در حالت معاشقه ديده ميشود. عاشق و معشوق بالای اسپ باختری سواراند در حاليکه شخصی باده شراب را برای ‌شان پيش ميکند که نشانه صنعت يونانی، باختری را وانمود ميسازد. درآرت يونان، قرار بر آن بوده است که معاشقه بالای پلنگ يا ببر صورت بگيرد، اما در اينجا رب ‌النوع شراب بجای پلنگ، اسپ‌ باختری را اختيار نموده است.

الهه اتينه Athena: اين الهه در يک مهر انگشتری مانند ظاهر ميشود که با خود نيزه و سپر را حمل مينمايد. بالای مهر نام الهه اتنه با خط يونانی واضح و برجسته نوشته شده است. اين الهه يونانی که مظهر حسن و زيبای است در ميتولوژی يونانی خداوندگار جنگ، دانايی و مشوره ميباشد. الهه آتنه دختر زئوس پادشاه يونان است.

الهه اناهيتا Anahita: در تاريخ باستانی ما الهه آناهيتا خيلی مورد احترام بوده از ديدگاه زرتشيان، فرشته نجات و فراوانی و آبياری است. يونانيان الهه آناهيتا را در رديف الهه افروديت يا الهه عشق و زيبايی محسوب ميکرده ‌اند، در کشفيات طلا تپه، اناهيتا که دور و برش را حيوانات وحشی احاطه کرده در يک رواق معلق طوری ظاهر ميشود که او حکمفرمای زمين، ابحار، و آسمان‌ها باشد. هيکل اناهيتا يکی از شاهکارهای يونان‌ ـ ‌سيتی را تبارز ميدهد.

آثار د‌يگريکه در «کُنُوز» طلا تپه ديده شده يک جوره دولفين مرواريد چشم که بالای آن الهه، مرغوله موی کيوپد که خدای محبت رومی‌ها ميباشد بصورت برهنه نشسته است. همچنان مرتبان سرپوش‌دار طلايی استوانه شکل که سرپوش آن مانند انار مزين گرديده در اين آثار ديده ميشود. گاو دو کوهانه خيالی که بالای نگين گرانبها کنده‌کاری شده گواه کلتور هندی است. غوزه طلا که با فيروزه‌های قلب‌نما تزئين يافته است. کمربند مرد جنگجو، طلايی بوده و دارای ۹سکه که با زنجير بافی طلايی خاص مرتبط ميشود و هيکل رب‌النوع بر روی سکه‌ها که بالای شيرغران سوار و شيرهای ديگری نيز در پهلو دارد.و بالاخره ميرسيم به قاب طلا که ۶۳۸ گرام وزن دارد و بشکل صدف ساخته شده و زير سر مرد جنگجو گذاشته بود.( مجله آئينه افغانستان، چاپ امريکا، شماره مسلسل ۲۶، صفحات ۱۲۱-۱۲۴)

اکنون که اندکی به اهميت و ارزش تاريخی و هنری اين گنجينه طلايی آشنايی پيدا کرديم بايد بدانيم که قيمت واقعی آنها را تا کنون باستان‌شناسان نتوانسته‌اند تعيين کنند و صرف گفته‌اند که قيمت آن بالاتر از تمام قيمت‌هاست.

ولی بيائيد فرض کنيم که اگر هر تکه از اين ۲۱‌هزار تکه طلای ناب، تاريخی و هنری مثلا يک مليون دالر ارزش داشته باشد جمعا ۲۱ ميليارد دالر ميگردد که با اين مبلغ ميتوان افغانستان را دوباره بهتراز قبل اعمار و آباد کرد و برای مردم آن زندگی بمراتب بهتر از سالهای قبل از جنگ را فراهم نمود. اما از نظر ديرين شناسان اين اندکترين قيمت اين گنجينه طلايی خواهد بود. يعنی بمراتب بالاتر و بيشتر از ۲۱ ميليارد دالر ارزش مادی دارد.

پس ميتوان تصور کرد که اگر خدای نخواسته اين گنجينه به يغما رفته باشد چقدر مصيب بزرگی هم از لحاظ فرهنگی و هم از جهت مادی متوجه مردم افغانستان گرديده که هرگز جبران‌پذير نخواهد بود.

باقی دارد

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد