بازی جدید شریف ها
(صلح با طالبان به کارګردانی آی.اس.آی)
آیا نامه داکتر اشرف غنی پاسخی به این بازیست یا تلاش برای کاهش تبعات « توافقنامه » ؟
درین اواخر ازسه محور قدرت وتاثیر در پاکستان ( اردو ٬ حکومت ملکی و شورای علمای ) صدای واحدی بګوش میرسد( صلح در افغانستان ٬ صلح در پاکستان است ) ٬ ( دشمن افغانستان نمیتواند دوست پاکستان باشد) و......... چنانچه اسناد نشانی شده میان اداره های استخباراتی هردو کشور نشان داد هدف اصلی پاکستان ازین صراحت های بی پشتوانه ٬ تشویق و ترغیب دولتمردان افغانستان است که دشمن پاکستان را دشمن خود اعلان دارد و مردم افغانستان را یکبار دیګر با شعار ها اغفال نمایند .
از بخت بد رئیس جمهور اشرف غنی زودتر از هرکس دیګر درین دام ګیر آمد و با سخنان احساساتی هم در داخل کشور ٬ هم در میان مردمی که از جبر زمان در جغرافیای بنام پاکستان زنده ګی دارند و هم دردپلماسی منطقه ٬ موقف ٬ اعتبار و باور دوستان تاریخی کشور را مخدوش و هرچه بیشتر به اتکا بر سیاستهای استخباراتی پاکستان وابسته تر ګردید .
نامه اخیر رئیس جمهور به رهبران پاکستان که موضعګیری آشکاردر مخالفت با موقعیت قبلی اش را نشان میدهد٬ اګر طبق معمول به احساسات آمدن و «اخ دل » خود کشیدن باشد ٬ودر مشوره با محور های داخلی و حامیان خارجی اش تحریر نشده باشد زیان بزرګی را متوجه اعتبار دولت خواهد نمود .
معنی این پرادوکس چیست ؟
الف :ــ چرا پاکستان به سیاستهای افغانی خود تجدید نظر میکند
ب :ــ چرا رئیس جمهور التیماتوم میدهد ؟
الف :
تعدادی از مبصرین خطر بالفعل طالبان پاکستانی و خطر بالقوه ګروه دولت اسلامی یا همان داعش قبلی را از عمده ترین عوامل تغیر این سیاست میدانند و انطباق منافع پاکستان و افغانستان را روی خط مبارزه با تروریزم باور دارند . وضیعت موجود این خوشبینی که درعین حال شانس تاریخی قلمداد میشود را با سوالات بزرګی مواجه میسازد .
هنوز هم مراکز معلوم طالبان افغانی مورد عنایت و حمایت سیاسی ٬ استخباراتی ٬لوژیستیکی و اکمالاتی سازمان استخبارات نظامی پاکستان قرار دارند .
پاکستان حداقل ګامهای ابتدایی در مورد تعزیرات برعلیه طالبان را با وجود عدم قطع عملیات بهاری شان برنداشت در حالیکه فعالیت انتهاری ٬ انفجاری وجنګهای رودر روطالبان با نیروی مسلح کشور بعد از اخطار پاکستان افزایش چشمګیری یافت .
پاکستان با تمام قوا میکوشد که زیر نام صلح حضور طالبان را در قدرت دولتی کشور یقینی سازد . و از طرف دیګر تمویل ٬ تجهیز و توسعه داعش انګشت شک را بسوی پاکستان توجیه میکند . هیچ نیروی بشمول داعش نمیتواند بدون عقبه لوژیستیکی و اکمالاتی ٬ جنګی با این وسعت و پهنا را ادامه دهد.
برای حل معمای « تغیر » سیاست پاکستان بسیار مهم است که به این نکته توجه ګردد که پاکستان همیشه از صلح با طالبان سخن میګوید نه از صلح در افغانستان . این در وضعیست که طالبان مهره سوخته ی بیش نیستند و در آخرین تلاشهای خویش برای جنګ با جایګزین شان ( داعش) به دامن ایران چسپیده اند تا در واپسین دقایق بازی چانس خویشراامتحان کنند.
طالبان همزمان با تلاشهای یاد شده نه تنها با تشدید انفجارات و انتهار ها و ثبت هر جنایت و ترور بنام خود میخواهند در چنه بازی سیاسی با دولت افغانستان امتیاز بیشتر بګیرند بلکه امیدوارند با دریافت حامیان جدید دوباره وارد عرصه بازی شوند . محاسبه شان روی حمایت ایران در تقابل با داعش و روی امکانات کشور های نفت خیز عربی در عقیم ساختن پروژه تاپی بیانګر تلاش برای بازګشت دوباره شان به بازیست . واما توسعه جغرافیای جنګ به شمال کشور به بازیګری داعش که هم اخلال پروژه تاپی و هم خیز به آسیای میانه را هدف قرار داده است ٬ چانس طالبان را هرچه بیشتر ضعیف نموده است .
در ارتباط با این بحث قابل یادآوریست که برخی حلقات قوم محور با عتوان نمودن غرض الود« انتقال جغرافیای جنګ به شمال کشور» میخواهند که با تحریف وضیعت ٬ آکاهانه یا ناآګهانه جریان پیچیده و کثیرالاهداف جنګ در شمال کشور را به سطخ تقابل قومی تقلیل دهند . بخاطر داشته باشیم که کشور ما درمیان مجموعه متفاوت و حتی متضاد منافع دیګران به میدان زورآزمایی مبدل ګردیده است . تلاش برای ساده سازی این پیچیده ګی بر محور قومیت ګرایی ٬ تلاش برای اتحراف اذهان از واقعیت های تلخیست که میتوانند برای ثبات و تمامیت ارضی کشور خطرساز ترین ثابت شود و قبل از هرکس همین مبلغین ساده ساز را فرو ببلعند .
با توجه به همین واقعیت است که پاکستان از تداوم هدف خود ( جنګ وبی ثباتی در کشور ) مطمین به نظر میرسد و دریافت جای پای طالبان در حکومت افغانستان را برای :
ـــ تقویت مواضع عوامل خود در دولت افغانستان؛
ــ دور ساختن طالبان افغانی و خارجی از خاک پاکستان و کاهش امکانات همکاری متقابل باطالبان پاکستانی .
ــ تلاش برای بیرون راندن هند و ایران از میدان باز ی افغانستان به نفع محوریت پاکستان درین باریها ؛
ــ ایجاد علاقمندیهای جدید و مصروف ساختن جریانات تروریستی خارجی در بیرون سرحدات افغانستان برای مصوتیت پاکستان و جلب حمایت نظامی و مالی کشور های ذیعلاقه به این جریان و تلاش برای تکرار تجارب دوران حمایت از نیروهای جهادی و قیمومیت بر آنها ........ تقویت میبخشد .
ب :
رئیس جمهور کشور در نامه خود همانطوریکه به مطبوعات درز نموده است به پاکستان فرصت یک ماهه میدهد تا مطالبات وی را براورده سازد . این در حالیست که هیچګونه کار محسوس بسیج مردم افغانستان و بخصوص عناصر متشکله و متضاد دولت برای حمایت از اقدامات بعدی رئیس جمهور ( که معلوم نیست چه خواهد بود ) به عمل نیامده که در پاسخ جواب منفی یا سکوت پاکستان باید داده شود .
ما باور داریم که مطالبات جناب رئیس جمهور بصورت مستقیم ویا غیر مستقیم ( از طریق سکوت ویاارائه مطالبات متقابل مبتنی بر ادعا های کاذب )با پاسخ منفی پاکستان مواجه میشود . اګر جناب رئیس جمهور می خواهد اهرم نیرومند فشار برحلقات حاکمه پاکستان را در اختیار داشته باشد٬ قبل از هر چیز با بسیج ګسترده حمایت مردمی در داخل کشور مواضع خود را استوار و برای جهانیان ٬ بخصوص مردم پاکستان نشان دهد که اینها مطالبات مردم کشور اند که توسط رئیس جمهور فورمولبندی و ارائه ګردیده است ٬ متعاقبآ با در میان ګذاشتن رسمی این مطالبات از کانالهای رسمی دپلوماتیک اماعلام شده و علنی ٬ با جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی ذیدخل٬ بر این شک و شبهه خط بطلان بکشد که این مطالبات جهت تغیر و رفع فضای بی باوری ناشی از نشانی شد تفاهمنامه میان سازمانهای امنیتی افغانستان و پاکستان٬ در حد سروصدای های مطبوعاتی یک حرکت دارای ارزش مصرف داخلیست .
ما باور داریم که مبارزه مشترک ٬ پیګیر و دوامدار جهت تحقق این مطالبات نقش پررنګی در همګرایی افغانی داشته به ګامهای موثر در راه ملت سازی مبدل خواهد شد .