پاکستان بحیث یک کشور غیر« طبعیی » ومخلوق استراتیژی های استعماری در تمام دوران موجودیت خود عامل آشوب و منازعه بوده و رمزبقای خود را در خفقان داخلی و دشمنی با همسایه گان جستجو وبخصوص بعد از کودتای نظامی (1979 م.) که بحیث حلقه اساسی در «کمربند سبز»، « نقاب جمهوری اسلامی » بر رخش ایزاد گردید، به تربیه، تجهیزو تسلیح گروه های دهشت افگن مبادرت وبه صورت سیستماتیک از تروریسم بحیث ابزار سیاست خارجی خویش استفاده مینماید.
افغانستان از بدوخلق نا میمون پاکستان در راستای نقش خصمانه و تاریخی این کشور در معرض دسایس اسلام آباد (که عضویت پیمانهای تجاوزکارنظامی را حاصل کرده بود) قرار داشته و با اعلام جمهوریت (1973م ) آماج جنگ اعلام ناشده آنکشور قرارگرفته، که تا کنون ادامه دارد .
از همان جمهوریت اول تا کنون جنگ اعلام نا شده پاکستان به اشکال وشیوه های مختلف ودر نقش های متفاوت از تربیه، تسلیح وصدورخرابکاران گرفته تا قرار گرفتن بحیث «تخته خیز» در اوج جنگ سرد، طرح کنفدراسیون وجنگهای تنظیمی دهه نود، رول بازی نموده است وهمچنان تلاش دستگاه نظامی – استخباراتی پاکستان بخاطرتسلط مستقیم در وجود طالبان، بخاطر تثبیت عمق ستراتیژیک وبی ثبات سازی وتضعیف افغانستان دریک دهه ونیم اخیر، صورت گرفته و تداوم دارد .( ارائه دلایل دررابطه به این حقایق آفتابی ، بحیث اثبات « کفر ابلیس » تحصیل حاصل پنداشته میشود )
اسناد معتبر بین المللی از سازمان ملل متحد تا وزارتهای خارجه کشورهای عضوشورای دایمی امنیت ملل متحد (بشمول ایالات متحده امریکا ) و سایر کشورها و مطبوعات جهانی گویای این حقیقت است که سرنخ بسیاری حوادث دهشتبار تروریستی از کابل تا بمبیی، دارالسلام ، چیچین، سینکیانگ و تا نیویارک، به پاکستان میرسد و دهشت افگنان شریر بین المللی در خانه های « امن آی.اس.آی » مصروف طراحی می باشند.
این دیگرمسخره نیست که :
پاکستان هم عضو سازمان ملل متحد است و هم با پررویی منشور آن ودیگر اصول قبول شده حقوق بین المللی را نقض مینماید ؟
پاکستان هم عضو جامعه جهانی است و هم از خاک آنکشور به جهان تروریست صادر میگردد ؟
پاکستان هم «شریک استراتیژیک» امریکا است و هم جنگ اعلام نا شده رابا هم پیمان آن کشور(افغانستان) تداوم میدهد؟
بسیار سوال بر انگیز نیست که:
ـ درین چهارده سال اخیر حضورگسترده امریکا و ناتو درافغانستان، پاکستان ملیاردها دالر را زیر نام همکاری مبارزه بر علیه «تروریزم » تصاحب نموده است، در حالیکه رهبران و مراکز سازمانهای تروریستی در داخل آنکشور فعال می باشند. امریکا بخاطر اسامه بن لادن سر دسته شرارت پیشگان القاعده به افغانستان هجوم نظامی آورد و چند سال بعد سر وکله موصوف از اسلام آباد پیدا گردید، بر سر ملاعمرآخوند ده ملیون دالر جایزه تعین گردیده بود، اما نامبرده در «خانه های امن» کراچی زندگی وبشکل مرموز در شفاخانه های آن شهر بقتل رسید ؟
معمای اقامت و قتل هر دو سر دسته شرارت پیشگان، تشت رسوایی پاکستان را از بام انداخته است و دیگر هیچ وجدان بیدار شک نخواهد داشت که پاکستان مرکز ودولت آنکشور حامی تروریزم می باشد .
زمانیکه اسامه واجب القتل است، سزای میزبانان چه خواهد بود؟
دولت پاکستان وزمامداران آن مشروعیت اخلاقی دارند ؟
یک اصل قبول شده حقوق بین المللی (Pacta Sunt Servanda) می باشد که اعضای موسسه ملل متحد مکلف برعایت آن میباشند، اما در عمل دولت پاکستان در مجموع و از موافقت نامه های ژنو تا کنون وهمچنان رهبران آنکشور هیچگاهی به وعده و وعید و تعهد خود وفا نکرده اند و بدینترتیب مشروعیت اخلاقی دولت وزمامداران آن زیر سوال جدی قرار دارد.
پاکستان بحیث مرکزتولید فکر انتحاری وکشتن دگر اندیشان :
تعداد مدارس، مراکز و « ن هادهای خیریه» در پاکستان که اندیشه های بنیادگرایانه اسلامی، کافرکشی ، سیف الاسلام، انتحار و قتل دگراندیشان را ترویج میدهند تا به چندین ده هزارمیرسد و اکثریت آنهای که توسط مولاناهای خبیث آنکشوررهبری میشوند، زیر چتر محافظتی آِی.اس.آی و بقایای جنرال ضیآالحق در اردو قرار دارند .
پاکستان مرکز پرورش شرارت پیشگان شریربین المللی :
طی این چهل سال اخیر بیشتر از دو صد هزار تروریست عرب و عجم از کشور های مختلف در کوره های تروریست سازی پاکستان پرورش یافته ورهبران سازمانهای تروریستی که بر سر آنان جوایز تعین گردیده، درین کشور کسب تجربه کرده اند (اوسامه، ایمن الظواهری، ابوبکربغدادی، ملاعمر، ملامنصور و ده ها تن دیگر در این ردیف قراردارند و از امتیازات «خانه های امن آی.اس. آی» مستفید گردیده اند.
استخبارات نظامی پاکستان مسئولیت قتل وترور افغانان را عهده دار میباشد:
در داخل وخارج پاکستان تعداد زیادی از شخصیت های معروف افغان توسط آی.اس.آی و یا بدستور اجیران آن بقتل رسیده اند ، اکنون دیگر حضور جنرال اسلم بیگ در شب شهادت داکترنجیب اله رییس جمهور اسبق یک راز نمی باشد . در چند سال اخیر آنعده رهبران طالبان که خط قرمز اصول مافیایی روابط ( آی.اس.آی ـ طا لبان ) را نقض کرده اند، زندانی و به اشکال مرموز بقتل رسیده اند.
دولت پاکستان واجیران آن جرایم سنگین را در افغانستان مرتکب شده اند :
ـ درین مدت تداوم جنگ اعلام نا شده، پاکستان عامل اولی واساسی تراژیدی خونبار افغانستان می باشد، مداخلات آنکشور دلیل و بهانه مداخلات نظامی شرق و غرب پنداشته میشود .
ـ درین چهاردهه ملیون ها هموطن ما نابود، معلول، معیوب و یتیم وبیوه گردیده اند و ده ها ملیارد دالر بکشور ما خسارت رسیده و مناطق زیاد تخریب ویا مانند پایتخت به تل خاک مبدل گردیده است.
ـ غنایم و آثار ملی و تاریخی تاراج و یا مانند بت های بامیان تخریب گردیده است .
ـ تاسیسات دولتی و اردوی ملی افغانستان نابود گردیده است .
ـ جنایات ضد بشری، جنایات جنگی، نقض حقوق بشرو قتل وکشتاراهالی ملکی دوام دارد .
ـ در چند ماه گذشته هر روز در افغانستان کربلا، صبرآ وشطیلا برپا است .
ـ از قرار معلوم پاکستان در ولایات ننگرهاروپکتیکا در اینطرف خط نامنهاد دیورند مراکز عسکری ایجاد کرده است .
ـ تداوم و تشدید جنگ اعلام نا شده پاکستان مانع اصلی گذارکشور ما به شاهراه ترقی می باشد .
در برابر این همه جنایت ، تجاوز و تشدید جنگ اعلام نا شده چه میتوان کرد ؟
ختم جنگ اعلام نا شده و دستیابی به صلح با تگدی بدست نمی آید و چنانچه گفته اند: حق داده نمیشود، حق گرفته میشود.
اگر دولت در کفش خود ریگ ندارد، باید هر چه عاجل دوسیه جنایات ناشی از جنگ اعلام نا شده پاکستان در وجود طالبان وشرکای شانرا تنظیم وبه:
ــ شورای امنیت م.م.م و دیوان عدالت بین المللی ارجاع نماید
بر طبق اصول منشور م.م.م « دولت قربانی باید اعلام نماید که مورد تجاوز قرارگرفته است»
دولت باید به شورای امنیت پیشنهاد نماید تا :
به اساس اصول منشور م. م. م اصل (united nations sancations) را در مورد پاکستان بررسی و تطبیق نماید تا بحیث مرکز تروریسم، دولت آنکشور بمثابه حامی تروریسم بر طبق اصل (Legal Settlement Sancation) مورد تعزیرات بین المللی قرار گیرد .
ـ دولت باید با سازمان ناتو و کشورهای انگلستان و ایالات متحده امریکا که تشدید جنگ اعلام نا شده پاکستان معلول سیاست های کجدار و مریز آنان است و بر اساس پیمانهای ستراتیژیک، مکلف به دفاع قاطع می باشند، مذاکرات سازنده را آغاز نماید . تداوم تراژیدی خونبار افغانستان مشروعیت اخلاقی آنان را با سوالیه بزرگ مواجه ساخته است؟
ـ دولت باید با کشور های اتحادیه اروپا حقایق قربان شدن افغانستان را مطرح و در جلب همنوایی آنان تلاش وسیع انجام دهد .
ـ بسیار ضرور است تا دولت کار وسیع را با همسایگان وقدرتهای بزرگ مانند چین، روسیه وهندوستان سازماندهی نماید و نشست عاجل این کشور ها را دررابطه به مسایل جاری افغانستان خواستار گردد.
آیا دولت افغانستان توانایی انجام این رسالت تاریخی را دارد ؟
پاشنه آشیل افغانستان ضعف اقتدارملی است. "مردم بزرگ" که بار طولانی ترین جنگ تاریخ را متحمل گردیده اند ، با "رهبران کوچک" مواجه می باشند، رهبرانیکه به مردم باور ندارند و فراموش کرده اند که: د خلکو زور، دخدای زور دی و از تشخیص مصالح کشور و منافع ملی عاجز می باشند و درگیر ودار تقسیم « قدرت » قوای مسلح را درین مقطع حساس بحساب قوم و گروپ تقسیم مینمایند.
رهبران دولت وحدت ملی که پای شان در ترازوی مشروعیت می لنگد، بخاطر جبران این نقیصه باید برای کسب وجاهت ملی تلاش نمایند. این وجاهت فقط وفقط با چنگ زدن به منافع ملی و دفاع قاطع از وطن و جان و ناموس مردم بدست میآید .
دستیابی به این مآمول زمانی سراب نخواهد بود که قانون را ملاک عمل قرار بدهند، استقرار حاکمیت قانون یگانه راه تحکیم قدرت دولتی پنداشته شود .
این هدف بزرگ فقط با پشتیبانی مردم ممکن خواهد بود و برای کسب کمک مردم باید تعریف دقیق از منافع ملی با شناخت از جیوپولیتیسم بین المللی و منطقه داشته باشیم و برمبنای همین تعریف استرتیژی امنیت ملی و چگونگی مقابله در برابر پاکستان را مشخص بسازیم .
در همچو حالت دولت میتواند با دیپلوماسی فعال بحیث پارتنر در سطح بین المللی و منطقه ، منافع افغانستان را دفاع و پاکستان نیز با عزم و احتیاط حرفش را تحویل بگیرد .
چنین دولت که کارا خواهد بود در برابر مخالفان مسلح برخورد دقیق را در وجود یک سند تقنینی که حالت حقوقی افراد و گروپ های مسلح که به پروسه صلح میپیوندند ، تنظیم و مطابق آن برای صلح بحیث هدف والای ستراتیژیک اقدام نماید.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با مراجعه به هموطنان و از جمله افغانان مقیم اروپا و نهاد های اجتماعی و فرهنگی، جامعه مدنی و مدافعان وطن و مردم صمیمانه میخواهد تا در دفاع از هست و بود وطن ، صدایی اعتراض شانرا در برابرتشدید جنگ اعلام نا شده پاکستان متحدانه بلند نمایند .
با احترام
هیاٌت اجرائیه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
میر عبدالواحد سادات