در این شکی نیست که « افغان» از نظر تاریخی نام قوم پشتون است و هنوز در زبان گفتار به شکل « اوغان» به همان مفهوم به کار میرود اما در تاریخ معاصر این واژهء خاص « عام» شده است و به تمام باشنده های افغانستان تعلق دارد و دیگر پشتون هم حق ندارد « افغان» را از نظر حقوقی به مفهوم « پشتون» به کار ببرد و در تاریخ معاصر از نظر حکومتی چنان نشده است. کسانی که میگویند به جای « افغان» باید « افغانستانی» گفت شاید فراموش میکنند که به جای پذیرفتن « افغان» چونان « نام شهروندی» ( و ناشنالیتی) و بیرون کشیدن این نام از قید « خاص» میخواهند بگویند من « افغان» نیستم اما از « سرزمین افغان ها» هستم. این خنده دار است. نام سرزمین ما در زمینهء کاربرد « افغان» چونان یک اسم عام برای همهء ما کمک میکند و کسی نمیتواند آن را به مفهوم یک قوم خاص به کار ببرد. آنهم در زمان کنونی که مردم دیگر بیدار اند و امکانات در دسترس همه است. ما وقتی نمیتوانیم نام « افغانستان» را تغییر بدهیم چرا باید « افغان» را به این مفهوم مدنی آن نپذیریم؟ افغانستان نامی است که عمری اقوام گوناگون زیر همین نام در جغرافیای سیاسی کنونی وطن ما زیسته اند ( میدانم که چه وقت این نام برای تمام سرزمین ما عام شد). یعنی همین جغرافیای سیاسی به همین نام پدید آمده است و اقوام گوناگون در واقعیتی جدید به نام « افغانستان» با هم همزیستی داشته اند. کسانی که به گونهء نمونه به جای افغانستان « خراسان» را پیشنهاد میکنند شاید تاریخ را خوب نخوانده اند. خراسان از نظر فرهنگی به همه اقوام افغانستان تعلق دارد اما از نظر جغرافیای سیاسی نه تنها که چنان نیست که قلمروی بوده است سیال و به « بهمن» ( بلخ و هرات و مرو شاه جهان و نشابور - البته چون قلمرو ها نه شهر ها) خلاصه نمیشده است. به گونهء نمونه ترک ها و پشتون ها چرا باید بپذیرند که نام افغانستان « خراسان» باشد؟...خراسانی که ظاهرن از نظر سیاسی در آن هژمونی یک قوم متبارز است...اگر بحث نام مطرح شود چرا با « ایران» دعوا نمیکنیم که نام سرزمین مشترک ما را « خاص» ساخت؟ با چنین برخوردی بحث افغانستان را بیشتر از این قومی میسازیم و در آن صورت همواره باید حکومت های « وحدت ملی» نه که « وحدت مُلی» را ادامه دهیم و چند رهزن سیاسی به نام قوم بر ما و قوم خود سوار شوند.
کسانی که فکر میکنند پشتون ها میتوانند از نام « افغان» از نظر حقوقی سوء استفاده کنند هنوز در « دیروز» زنده گی میکنند. این دیگر امکان ندارد . جالب هم این است که کسانی که ضد پشتون ها کمپاین میکنند خود هژمونی دارند و بحث قوم را برای عدالت اجتماعی و جلوهء فرهنگی مطرح نمیکنند بل میخواهند بگویند پشتون ها برادر بزرگ دیگر اقوام نیستند ؛ ما هستیم. اینها باید بدانند که تمام اقوام این سرزمین در شکل گرفتن جان و جهان ما سهم داشته اند و هرکدام عضوی از تن ِ وطن هستند. تاجیکی که پشتون هم نیست از افغانستان نیست...پشتونی که هزاره هم نیست از این سرزمین نیست و هزاره یی که ازبک و ترکمن و...نیست از این وطن نیست.
پ.ن : بهمن را من برای ساده شدن نام چهار حوزهء بزرگ خراسان ساخته ام.
من از نظر قومی « تاجیک ِ ترک» هستم و از نظر قومی حقوقی « تاجیک » زیرا مادر و پدر را باهم حساب میکنم نه این که در این زمینه « مردسالاری» را بپذیرم. این را برای جلوگیری از « سوء تفاهم» گفتم و به این مسایل باور ندارم و آن را « حیوان گرایی» آدم ها میدانم. از نظر فرهنگی نه اما از نظر تبارگرایی. مبارزهء اقوامی را هم که آسیب پذیر اند و هنوز به دلیل قومی با آنها برخورد تعصب آمیز میشود درک میکنم و به این نظرم که با هم برای « عدالت اجتماعی» کار کنیم.
این نوشته ربطی به شناسنامهء برقی ندارد. نوشتن « نشنالیتی» هم در تذکره نباید باشد زیرا وقتی تذکره افغانستان است به این مفهوم است که دارندهء آن « افغان» است.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد