«گرهارد شرودر» صدراعظم پیشین آلمان خواستار تغییر سیاست آلمان در برابر مهاجرانی شد که قصد دارند از جنوب اروپا به آلمان بیایند. شرودر پیشنهاد کرد این پناهجویان بعنوان نیروی کار در اختیار اقتصاد آلمان گذاشته شوند. شرودر طرح خود را « آجندای 2020»می خواند. او طی مقاله ای که در یکی از روزنامه های آلمان منتشر ساخته می نویسد تا 15 سال دیگر اقتصاد آلمان با کمبود 6 میلیون نیروی کار روبرو خواهد شد. بخشی از این نیاز را می توان احتمالا از جنوب اروپا تامین کرد که هم اکنون دهها هزار نفر از ساکنان آن به اتحادیه اروپا فرار می کنند چون در وطن خویش آینده ای برای خود نمی بینند». باید با اجرای یک برنامه آموزشی به آنها مهارت هائی آموزش داده شود که واقعا برای بازار کار آلمان مناسب باشند». آنوقت اجازه دارند به آلمان بیایند.
مبداء این فکرکه از فراری ها به اتحادیه اروپا برای رفع کمبود نیروی کار در آلمان استفاده شود قدامت چند ساله دارد. به این معنی که اقتصاد آلمان از سال ها پیش از کمبود » نیروی کار ماهر» ناراضی است و بیم آن دارد که این روند آینده را نیز در بر بگیرد. صدراعظم پیشین آلمان در نوشته خود تصریح می کند که نیمی از موسسات اقتصادی آلمان نمی توانند جائی را که برای کارآموزان درنظر گرفته اند پر کنند.» طبق آخرین تخمین اتحادیه مرکزی پیشه وران آلمان این موسسات نیاز به 27 هزار کار آموز دارند اما کسی برای کار آموزی به آنها مراجعه نمی کند. بنظر شرودر» تا 15 سال دیگر ما به 6 میلیون نیروی کار نیاز داریم و این تعداد در سال 2050 به 12 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. این فقدان نیروی کار » تاثیرات جدی بر سطح تقاضای عمومی اقتصاد، بر توان رقابت بین المللی و امکان رشد صنعتی ما خواهد داشت» و در نهایت » نقش آلمان بعنوان ملتی با اقتصاد موفق مورد تهدید قرار خواهد گرفت». صرفنظر از این چشم انداز، آلمان نیاز عاجل به افراد بیشتری دارد که حق بازنشستگی بپردازند، در غیر این صورت به دلیل افزایش طول عمر تامین هزینه نظام بازنشستگی افراد ممکن نخواهد بود».
شرودر با صراحت می پرسد:» چرا ما این نیاز را با استخدام افراد از بالکان غربی برطرف نمی سازیم؟» در حال حاضر مردم از آنجا فرار می کنند، چون وطنشان به شهروندان زن و مرد و بویژه به جوانان خود آینده ای که همراه با پیشرفت شغلی و یک زندگی شایسته انسانی باشد عرضه نمی کند» ؛ بنا بر این آنها در آینده نیز تلاش خواهند کرد تا بخت مهاجرت به آلمان را پیدا کنند.
شرودر از نقشی که دولت خود او در سال 1999 با شرکت در حمله به یوگوسلاوی و ایجاد این وضع فلاکتبار در جنوب اروپا ایفا کرد سخنی بمیان نمی آورد. ولی بموازات «بستن راه بر پناهجویان» از جنوب اروپا به دولت واتحادیه پیشه وران آلمان پیشنهاد می کند مشترکا مراکزی برای آموزش حرفه و صنعت در این کشورها تاسیس کنند تا » جوانان» را، بویژه برای آموزش در آلمان آماده سازند، هم از لحاظ آموختن زبان، هم آشنا ساختن آنها بافرهنگ آلمانی و حرفه ای «. برای این کار باید برنامه ای آموزشی تدارک دید که این افراد در کشور خودشان به چنان سطحی از کیفیت ارتقاء یابند که واقعا متناسب با وضع بازار کار در آلمان گردند. یک سیاست مهاجرت پذیری مدرن از این نوع در واقع هسته کانونی آن چالشی است که برای دست یافتن به آن باید «آگندای تازه 2020 «را در پیش گرفت.
کارگران ماهر و ارزان
نقشه شرودر که می خواهد برای تامین نیاز اقتصاد آلمان به کارگران ماهر از فراریان و از بحران اقتصادی استفاده کند، نقشه تازه ای نیست. قبلا هم برلین بگونه ای حساب شده از بحران اروپا برای «غُر زدن» افراد از کشورهای بحران زده اروپای جنوبی استفاده کرده است. با این شیوه از سال 2010 تا 2014 بیش از 97 هزار نفر یونانی ، 76 هزار اسپانیائی و بیش از 136 هزار ایتالیائی به آلمان آمدند. در سال 2011 بیش از نیمی از مهاجران از سه کشور نامبرده دارای کیفیت بالا برای بازار کار آلمان و بیش از یک چهارم از آنها دارای کیفیت میانه بودند- دقیقا دارای همان کیفیتی بودند که مورد نیاز آلمان بود. طبق تحلیل بنیاد هنریش بل از سال 2011 مهاجران یونانی » اکثرا جوان، با کیفیت عالی و چند زبانه هستند» » فرار آنها» برای یونان» ضایعه ایست بزرگ» ولی برای آلمان » بُردی است بزرگ»: » آلمان… از سرمایه انسانی تازه بدست آمده که سریع و بدون سرمایه گذاری بزرگ در هزینه بدست امده و در صنایع ملی و اقتصاد بکار گرفته می شود، سود می برد.آلمان با پروژه های ویژه و هدفمند خود برای جلب افراد با کیفیت از یونان ابتکار عمل رابدست گرفت. از منظر آلمان فشار ناشی از بحران سودمند است از جمله و بویژه به این دلیل که نیروهای کاربا کیفیت ممتاز که مهاجرت می کنند تا امروز نیز ترجیح می دهند به کشورهای انگلستان، آمریکا و استرالیا مهاجرت کنند. چند سال پیش » توماس شراوب هار » رئیس موسسه اقتصادی هامبورگ، در آن زمان، گفت دلیل این ترجیح به هیچ وجه منحصر به زبان نیست : بلکه اکثرا به این دلیل است که آلمان مدارک تحصیلی کشورهای دیگر را برسمیت نمی شناسد و مقامات ثبت نام خارجیان نیز معمولا برغم شرایط مناسب مهاجران با میل پذیرای آنها نیستند و هنوز هم رغبت اجتماعی ضروری برای پذیرش آنان نارساست .
» ما به خود کمک می کنیم»
اتحادیه صنایع آلمان از مدت ها پیش این در خواست را مطرح ساخته که نه تنها قربانیان جنگ بلکه فراریان از جنگ نیز در آلمان به کار گماشته شوند » اولریش گریلو» رئیس اتحادیه صنایع آلمان خواستار آنست که فراریانی که به آلمان می آیند هرچه زودتر به عرصه کار فرستاده شوند.» ما باید به آنها آموزش دهیم. ما باید در آموختن زبان آنها را به پیش برانیم». گریلو از آغاز سال جاری تا کنون بارها بر این خواست تاکید ورزیده است. او در هفته گذشته گفت درحال حاضر دهها هزار محل اشتغال خالی است.بسیاری از فراری ها «واقعا خوب آموزش دیده اند»: » اگر ما موفق شویم آنها را سریعا وارد بازار کار کنیم هم به آنها کمک کرده ایم و هم به خودمان کمک کرده ایم».بخشی از اقلیت مجلس آلمان نیز خواستار آنست که برای پناهندگان کریدور مستقیم به بازار کار ایجاد شود.» آژانس سراسری برای کار» پیشنهاد کرده به پناهندگانی که تخصص ممتاز دارند » کارت آبی» داده شود. دریافت این کارت برابر است با داشتن حق کار و اقامت در آلمان. » رایموند بکر» عضو هیئت مدیره » آژانس سراسری برای کار» در آلمان گفت برخی از پناهندگان متخصصان ممتاز، پزشک یا مهندس هستند که با دریافت » کارت آبی» می توانند بعنوان نیروی کار به آلمان مهاجرت کنند». » توماس دمزی یر» وزیر کابینه آلمان در اواخر سال 2014 یادآور شد که» بسیاری از پناهجویان بویژه از سوریه در مشاغلی تخصص ممتاز دارند که خوب به کار ما می ایند».
گرچه این معیار ها فاصله ای بسیار بعید با انگیزه های واقعا انساندوستانه دارند معهذا برلن موفق شده است، قربانیان گزیدۀ جنگهای گلوبال را که خود یا مشوق آن جنگها بوده و یا حتی سهیم در آن ، تبدیل به سرچشمه رفاهی رشدیابنده برای آلمان سازد.