رهبری روسیه امروز، در وضعیتی مشابه وضع شوروی در پائیز 1979 قرار گرفته است، به این معنی که: شورشیانی که غرب از آنها حمایت می کند، رژیم های همپیمانش را بی ثبات می کنند. در حال حاضر بیم آن می رود که خطر اسلام رادیکال به آسیای مرکزی نیز رخنه کند. در دوران اتحاد شوروی یوری آندره پوف، رئیس «ک. گ. ب» بدلیل عواقب سیاسی غیر قابل پیش بینی نسبت به فرستادن نیروی نظامی به افغانستان هشدار داد. ولی رهبری نظامی با استدلال خود که «درست میشه» موفق شد حرف خود را به کرسی بنشاند و روز 25 دسامبر 1979 نیروی نظامی از مرز گذشت و وارد افغانستان شد.
موقعیت استراتژیک کنونی برای روسیه به گونه ای غیر قابل مقایسه و بمراتب بد تر از موقعیتی است که شوروی در آن زمان با آن روبرو بود.
لحن مشحون از نگرانی که روسیه در توصیف خطر اسلامگرائی بکار می برد و موافقت ها و مخالفت های شدید و عیان با دخالت مستقیم روسیه در سوریه نشان می دهد که مسکو وضعیت موجود در خاور میانه را تا چه حد جدی می گیرد. خطری که امروز مرزهای روسیه را تهدید کند به اندازه دوران اتحاد شوروی به مرزهای روسیه نزدیک نیست اما از سوی دیگر امروز تروریست ها به مراتب از آن زمان مجهز تر هستند. از این گذشته فاصله مکانی در عصر اینترنت نسبی شده است و منکر این خطر هم نمی توان شد که اگر داعش در سوریه پیروز شود، بدلیل دینامیسم توسعه طلبانه اش بعید نیست که مناطق دیگری را نیز «خوشبخت» کند. همین امروز هم رزمندگانی از آسیای مرکزی و چچن را در صفوف خود دارد. در همین اواخر حتی یک سرهنگ سابق پلیس تاجیکستان بوسیله ویدئو وابستگی خود را به داعش اعلام کرد. از این گذشته داعش یک گروه مزدور است که پس از منهدم کردن سوریه سکولار از لحاظ اقتصادی باید علاقمند به دریافت ماموریت های تازه باشد. از منظر روسیه نتیجه جز این نخواهد بود.
البته روسیه نیز می داند که بریژینسکی، مشاور امنیتی کارتر، بعد از فروپاشی شوروی افتخار کرد که با تحریکاتی که در افغانستان صورت داد ویتنامی برای اتحاد شوروی ایجاد کرد. آیا کسی می تواند تضمین بدهد که واشنگتن در پی آن نیست که همان بازی را یکبار دیگر تکرار کند؟ روش خویشتندارانه ای که مسکو تا کنون بکار برده حکایت از آن دارد که مسکو نمی خواهد در دام بیفتد. استدلال روسیه این است که رژیم اسد برای حفظ حیات خود خواستار آنست که برای پیروزی بر داعش که غرب نیز آن را– دستکم در حرف- خطر تلقی می کند، مبارزه کند. بقیه گروههای مسلح که مورد حمایت عربستان سعودی، قطر و ترکیه هستند، یعنی گرو هائی که فقط در قیاس با داعش که سر می برد، اپوزیسیون «میانه رو» هستند، آن نقشی را بازی می کنند که اربابشان می خواهد. آنها با ائتلاف های دائما در تغییر خود اصلا قابل اعتماد نیستند. بطوریکه پایگاه اینترنتی استارتفورد که به سازمان اطلاعاتی سیا نزدیک است، اخیرا نوشت در حال حاضر دیپلماسی در سوریه شانسی ندارد. احتمالا مسئله در میدان جنگ حل خواهد شد. این وضع ظاهرا شبیه وضع آن جادوگری است که ارواحی که جادو کرده بود دیگر به فرمان او تن نمی دادند. این که آمریکا در حال حاضر هیچ علاقه ای به حل دیپلماتیک مسئله سوریه ندارد، می تواند واقعا دقیق باشد.