شورای حراست و ثبات اخرین مرمی در شاژورِ جهاد بود که در فضای بی برنامه گی و دراوجِ درماندگی شلیک شد۰ منزلِ موثرِ این مرمی در حدی نیست که قامتِ خمیده ی جهاد را راست نماید٬ زیرا جهاد بعنوانِ یک مقوله ی قرانی سالهاست که درباتلاق « تفسیر های دینی از سیاست» محکوم به درماندگیِ ابدی است۰
همان فردای ملاقات هیئت مجاهدین با مقامات ماسکو «۱۱تا ۱۵ نوامبر سال ۱۹۹۱» مفهوم جهاد در افغانستان از قاموسِ ادبیاتِ استخباراتی و از جدولِ قیمومیتهای سازمان سی ای ای برداشته و به طاقِ نسیان گذاشته شد و چلیپای بطلان بران رقم خورد۰
شایداین برداشت٬ که مجاهدین با نه گفتن به برنامه های سیاسیِ صلح و مشارکتِ نجیب الله٬ جبران نا پذیر ترین خطای تاریخی را مرتکب شدند خیلی هم خوشبینانه باشد ولی من به ان معتقدم۰ زندگی نشان داد که سفره های شورباخوری قوماندانهای جهادی با افسران و جنرالان روسی نتوانست جای مشارکت در یک برنامه ی وسیع ملی را پر کند۰
امریکا که مرکزی ترین مهره در بازی انتشارِ جنگ پنداشته میشود وضعیتِ جنگ در افغانستان را به شدت زیر نظارت دارد۰
امریکابا وصفِ زمینگیری در پراگندگی تحولات در جغرافیای خاور میانه ٬ روی حفظِ قاعده ی مشارکت استراتیژیکِ خویش در افغانستان پا فشاری دارد۰
امریکا مجاهدین افغانی را از قاعده ی بازی حذف نموده است۰
قرار نیست که امریکا با ورق های افشا شده ی جهاد در بازی بزرگِ انتشارِ جنگ روی میزِ مشارکت های استراتیژیک بازی کند۰
اینراباید پذیرفت که تیوری جهاد در نتیجه ی کثرتِ استفاده وپهلو زدن های ناکامِ سیاسی دگر نمیتواند بعنوانِ یک انگیزه در میدانهای جدیدِ سیاسی جولان کند ٬زیرا دینامیزمِ انتشار تفکرِ جهادگرایی از نظر سیاسی و به لحاظِ تاریخی فعلیت خود را باخته است٬ذهنیتِ عامه و گستره ی سیاسی جدید٬ گرفتاری مفهومِ جهاد را در یک بحرانِ مضاعف به روشنی نشان میدهد۰
درذهنیت عامه ی مردم جهاد نوعی « اسمِ شب » است که با ان میشود از هر حدی وهر سدی عبور کرد و در انسوی مفهومِ انسانیت دست به هر کاری زد۰
جریان انحطاط و ورشکستگی تنظیم های جهادی در واقع بیان روشنِ این واقعیت است که انگیزه ی جهاد و پرش های تنظیمی از ردیفِ « حراست و ثبات» دگر نمیتواندمحور کار امدی حتی برای انسجامِ مجددِ چکیده های در حالِ انقسامِ تنظیم های جهادی باشد٬ با شکل گیری شرایط جدید نه تنها تمام زمینه های دیکتاتِ این مفهوم دینی بر چیده شده اند بلکه مردم دربست٬ به ان نه گفته اند و اینک پیشه ی جهادگری در اخَرِ کوچهء بنبست از شیمه افتاده است۰
درشرایطی که تجربه ی تاسیسِ یک منظومه ی چندین میلتیِ بنیاد گرایی پس ازپاکستان٬ در افغانستان در حالِ اجرا شدن است٬ جاذبه های سنتی و اموزه های دینی جهاد نیز به خطِ اخِر میرسد ٬ فیل خانه ی « حراست و ثبات» نمیتواند درهجوم سرسام اورِ انتشار جنگ پای بر جا بماند ٬ افتابِ جهادِ محکومِ غروبِابدیست۰
رانده شدگانِ درگاهِ اقتدار و نفرین شدگانِ دنیای سیاست در برزخِ معامله های بزرگ معلق مانده اند۰
جنگ وحشتناکی در راه است ٬ سرحدات جنوبی روسیه با تهدید واقعیِ نفوذِبنیادگرایی روبروست ٬ این وضعیت احتمالا روسیه را مجددآ به سوی سیاست کهنه ی « تقویت شمال و تضعیف جنوب» که سوالِ تجزیه ی افغانستان را در پی دارد٬میکشاند٬ انسوی این نمایش کاملا روشن است ٬ بدون تردید میشود گفت که درعقب پرده ی حراست و ثبات سازمان های استخباراتی روسیه و ایران در کمین نشسته اند٬ این شورا پیشتر از هر چیز یک رویکردِ استخباراتی دارد٬ حراست وثبات نخستین قربانی در مسیر توسعه ی جنگ به اسیای میانه خواهد بود، حراست وثبات یا تا اخرین نفس برای منافع روسیه و ایران بجنگد ویا همبستر امواج امو دریا شود ٬ راه سوم وجود ندارد٬ این شورا هیچ نوع برنامه ی سیاسی برای حراست و ثبات ندارد٬اینجا همه از جنسِ جهاد اند ٬ جای چهره های با سوادسیاسی و یا نسلِ با فهمِ جهادی کاملا خالیست۰
طالبان و داعشیان با پروژه های میلیارد ها دالری وارد صحنه گردیده اند ولی حراست وثبات با سکه های ربلِ روسی و تومان ایرانی به مصافِ طالبان و داعشی هاباید بروند٬ این نا برابری اقتصادی میتواند بازار سرباز گیری در میدانِ جنگرا به نفع طالبان و داعشی ها گرم نگهدارد۰
این جنگ هیچنوع شباهتی به مجادله های درون تنظیمی که بیک مصروفیتِ متداول درمیان تنظیم ها مبدل گردیده بود ندارد٬ در عقب این جنگ هیولای مواد مخدروذخایر پایان نا پذیر نفت قرار دارد٬چیزی که برای مجاهدین یک رویا و برای طالبان و داعشی ها یک امکانِ با الفعل است۰
جنگ در افغانستان شالوده ی اقتصادی دارد۰
پیروزی در میدان نصیبِ کسی هست که « جهیز گر» خر پول دارد۰
انتخابِ عنوانِ « حراست و ثبات» شاید مضحک ترین شوخیِ سیاسی اخر سال است٬ تامینِ حراست و ثبات برنامه ی سیاسی٬ اراده ی روشن و پشتوانه ی نیرومندِ اقتصادی میخواهد٬ چیزی که جهاد و مجاهدین از فقدانِ ان در عذاب اند۰