از آنز مانی که زنان حق فرمانروایی را در جوامع اولیه از دست داده اند، روز و روزگار بر آنها تاریک شده و شرایط زندگی انسانی بر ایشان تنگ و تنگ تر. شواهدی در دست من نیست که آیا قبل از دوران مرد سالاری، زنان نیز با مردان برخورد خشن و غیر عادلانه داشته اند و یا چگونه. ولی اوضاع بعد از ترویج مرد سالاری برای همه معلوم است. تاریخ گواه است که دستیابی به حقوق انسانی برای زنان بسیار گران تمام شده و کسی آنرا به زنان تحفه نداده است، بلکه خود زنان با قبول آگاهانۀ قربانی قدم به قدم با مبارزه پیگیر حایز گردیده اند.
روز تاریخی 8 مارچ ریشه در شرایط غیر عادلانه شغل در سالهای رشد سرمایداری در امریکا دارد. در آن سالها شمار زنان کارگر به خصوص در فابریکات نساجی رو به افزایش گردید، در حالیکه مزد آنها با اجرای کار مساوی چندین مرتبه نسبت به مردان کمتر بوده و با وجود کار شاقه در شرایط رقت بار زندگی می نمودند. زنان برای بهبود شرایط زندگی شان مجبور به مظاهرات گسترده در چندین سال متواتر در هشتم مارچ گردیدند که همیشه با دستگیری و زندانی شدن تعداد زیاد آنها منجر می گردید. ولی رخ دیگر این مظاهرات تسلیم شدن نسبی صاحبان فابریکات به خواستهای زنان بود.
در 1909 زمانیکه 20000 کارگر زن در نیویارک به مظاهرات پرداختند، هزاران زن به زندان افگنده شد، ولی بالاخره بعد از دو ماه تظاهرات پیگیر و با اتفاق کارفرمایان مجبور به قبولی خواست های ایشان گردیدند. از آن به بعد روز 8 مارچ به حیث روز ملی زنان امریکای شمالی تثبیت گردید.
در سال 1910 در گنگرۀ زنان سوسیاست اروپا در کوپنهاگن که در آن یک صد زن نماینده از 17 کشور اشتراک داشتند، به پیشنهاد کلارا زتکین آلمانی روز 8 مارچ به حیث روز بین المللی زنان پذیرفته شد.
در 8 مارچ 1911 در اولین روز جهانی زن بیشتر از یک ملیون زن در کشور های دنمارک، آلمان، اتریش، سویس و امریکا به مظاهرات خیابانی پرداختند که شعار سیاسی آنها «حق اشتراک درانتخابات برای زنان» بود.
به همینگونه هر سال دامنۀ این روز در ممالک دیگر وسعت پیدا نمود.
زنان ممالک صنعتی از مبارزه سیاسی به خاطرحق اشتراک در انتخابات آغار نمودند، و امروز تا انفاذ قانون تساوی حقوق دست یافتند. در شرایط فعلی در این کشور ها معمولاً 8 مارچ در طول یک هفته با تدویر سمینار ها، گردهمایی ها، هفته فلم با داستانهای زندگی زنان و غیره فعالیت ها تجلیل می گردد.
مهم این است که 8 مارچ در این ممالک برخلاف تجلیل 8 مارچ در کشور ما دارای محتوی اجتماعی و سیاسی انتقادی و اصلاح گرانه بوده و با دادن دستۀ های گل، کنسرت و چند تقدیر نامه به زنان پیشتاز خلاصه نمیگردد، بلکه از این روز به حیث پله ای در نردبان پیشرفت و ترقی زنان استفاده میگردد.
زنان جهان علاوه بر هشتم مارچ از روز های دیگری هم برای اتحاد زنان قارۀ زمین و مبارزه بر ضد خشونت و بی عدالتی استفاده می نمایند. در اینجا دومثال را یاد آوری می نمایم:
روز والنتین یا روز عاشقان که اساساً جنبۀ مذهبی داشته است، از چندین سال به این طرف به حیث روز «قیام یک بلیونی» در کشور های زیاد جهان تجلیل می گردد. در این روز زنان و همچنان مردان به خاطر حقوق زنان جهان در خیابان ها جمع میگردند و عده ای صرفاً با حضور شان و تعداد دیگر با پایکوبی منظم و یک سان می خواهند همبستگی خویش را با زنان جهان ابراز نمایند. هدف این است که در این روز یک بلیون(یک ملیارد) نفر برای همبستگی با زنان تحت ستم به پا بر خیزد.
از سال 1981 بدینسو زنان جهان «روز ضد خشونت علیه زنان» را برای تقویۀ هرچه بیشتر حقوق زنان با راه اندازی کنفرانس ها، تظاهرات و سایر فعالیت ها برگزار می نمایند. مسایل مهم زیر بحث در این روز معمولاً این ها اند: فحشای اجباری، سوء استفادۀ جنسی، تجاوز جنسی، توریزم سکس، ختنه کردن زنان، خشونت خانوادگی، اعلانات سکسی و غیره پدیده های که زادۀ رشد و انکشاف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور ها می باشد. همچنان جنبش زنان این کشور ها به اندازه های مختلف خود را با حرکات ضد جنگ و حفظ محیط زیست نیز وقف می نماید.
در حالیکه روز 8 مارچ را برای تمام زنان شجاع و دردمند وطنم افغانستان تبریک می گویم، آرزومندم تا ایشان تاریخ فاجعه آور زجرکشی فرخنده را در 28 حوت مطابق 19 مارچ سال 1915 ، که از لحاظ قصاوت و وحشت بی مانند است، هرگز به باد فراموشی نسپارند. «کانون هماهنگی زنان افغانستان» این روز را برای همبستگی زنان کشور و همیاری مردان بازنان افغانستان پیشنهاد کرده است، چه خوب است تا این روز همه ساله در سوگ فرخنده شهید و برای جلوگیری از تکرار آن، در ذهن زنان و مردان عدالت پسند این نسل و آینده ها ثبت گردد و همه یک جا برای تعین این روز در تقویم رسمی کشور ما دست به دست هم داده و تا زمانیکه دولت این تصمیم را نگرفته است، آرام نگیریم.