چرا ما با این همه بدبختی مواجه هستیم؟

هلند ۲۰ می ۲۰۲۰

صرف نظر از توضیح تاریخی علل و عوامل بد بختی های کشور ما که در کتاب « ملت، منافع ملی و دولت ملت در افغانستان» به تفصیل ذکر کرده ام میخواهم بطور اخص در بارهٔ سیر حوادث غمبار ماه های اخیر در کشور ما سیر گذرا کرده و توضیحی در زمینه ارائه کنم.
در نتیجهٔ مداخلات عریان و پنهان کشور های خارجی وحوادث غم بار نیمهٔ دوم قرن بیستم سیستم ادارهٔ کشور ما بی ثبات گردیده و در نتیجهٔ عدم مصئونیت مالی، جانی وسیاسی اتباع، مردم کشور ما تن به مهاجرت داده و به فرار مغز ها و نیرو های که توانمندی گرداندن چرخ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را داشتند انجامید و بدین ترتیب طی چهار دهه اخیر کشور ما از نبود کادر تخصصی برای ادارهٔ امور کشور رنج میبرد. بعد از حملهٔ امریکا به افغانستان و تعویض حکومت طالبان با ادارات دلخواه خودشان که در اجلاس منحوس بن اساس آن رقم زده شد، با آنکه امریکا برای حفظ و بقای نیرو های طرفدارش که عبارت از همان دزدان تنظیمی و قوماندانان، قاچاقبران مواد مخدر و معادن افغانستان، تروریستان و آدمکشان حرفویی بودند که در پاکستان زیرهدایت مستقیم امریکایان و تأمین خدمات لوژستیکی استخبارات نظامی پاکستان کشور شان را فروختند و منافع ملی را به کرات با هر آزمند خارجی معامله کردند برعلاوه صد ها هزار افراد بی بند و بار را زیر نام اتحاد شمال مسلح ساخت که تا امروز این نیرو ها کشورما را به گروگان گرفته اند و امریکا با تمام قوت در حمایت شان قرار دارد. از طرف دیگردر این گیر و دار نسل دوم مهاجرین که از امکانات تحصیلی و تخصصی برخوردار بودند همراه با نیرو های مماثل شان در داخل کشورمنحیث نیروی فکری جدید عرض اندام کرده و در سایهٔ تحولات دو دهه اخیر توانستند تا حدودی در ادارهٔ کشور دسترسی پیدا کنند. این نیرو ها که زیاد متمرکز و سازمان یافته هم نیستند مصمم اند تا دیموکراسی را در کشور نهادینه ساخته و تهداب مطمئنی برای تقسیم عادلانهٔ قدرت و ثروت از طریق نهاد های دیموکراتیک و انتخابات پایه گذاری کنند. این نیروی جوان پراگنده در بحبوحهٔ انتخابات سال ۲۰۱۴ برای مقام ریاست جمهوری در کنار داکترمحمد اشرف غنی ایستادند و توانستند انتخابات را از طریق آرای مردم به نفع خودشان رقم بزنند. اما نیرو های اهریمنی مسلح ساخته شده، دزدان، غارتگران، مافیا های مواد مخدر، معادن، زمین و زور گویان تنظیمی در تحت حمایت ایالات متحده امریکا با تمام قوت در مقابل این نیروی جدید ایستاده و برای حفظ بقای خود که عبارت از همانا غارت گری، چور و چپاول دارایی های عامه، غصب زمین، استخراج خود سرانه و غیر قانونی معادن وصدور آن به پاکستان، زرع، تولید و ترافیک مواد مخدر، هرج ومرج، بی ثباتی، حکومت های محلی ملوک الطوایف میباشد از همه انواع امکانات غیر قانونی، حیله گری و نیرنگ، معامله های خاینانهٔ ضدملی وشانتاژ استفاده میکنند تا زمینه ساز فعال مایشاء خود باشند. شاید به ذهن خواننده گان این سطور برسد پس چرا امریکا منحیث یک کشور مقتدر در حمایت این نیروی خرابکار، ویرانگر و دزد قرار دارد؟
اگر مروری گذرا به حوادث جهان بعد از جنگ دوم جهانی بیاندازید بخوبی آشکار میگردد که امریکا نه تنها در افغانستان بلکه در همه کشور های جهان که شامل حوزه منافع حیاتی اش میشود و یا در جریان جنگ سرد و تقابل با اتحادشوروی وقت از طریق کودتا های نظامی رژیم ها و سیستم های با ثبات کشور ها را واژگون ساخته و جایش را خانه جنگی، تشدید اختلافات قومی، مذهبی، زبانی و سیاسی تا سرحد تجزیه و تهدید تمامیت ارضی کشورها گرفته است. یعنی اینکه ایالات متحدهٔ امریکا سیطره ومنافع خویش را در جهان در تشدید بحرانات ملی و منطقوی ومشتعل نگهداشتن آتش جنگهای داخلی جستجو میکند. این مسئله در دکترین نظامی برژنسکی مشاور ارشد سابق قصر سفید و کتاب فرستاده اثر زلمی خلیل زاد بوضاحت متبلور گردیده است که تا امروز همین دکتورین در سیاست های استراتیژیک امریکا پا بر جاست. مثال های فراوان از مداخلات سری و علنی آن در کشور های مکسیکو، هندوراس، چلی، نیکاراگوا، هایتی، جمهوری دومینیکن، کیوبا، ارجنتاین، حمایت اسرائیل علیه فلسطینیان، کودتای ۱۹۵۳ ایران علیهٔ حکومت داکتر مصدق، در دادن جنگ وتشدید جنگ داخلی در لبنان، کشتار بیرحمانهٔ مردم در اندونیزیا زیر نام مقابله با کمونیزم، افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا، یمن و ده ها عملیات های خرابکارانه، ترور های سازمان یافته غرض حفظ رژیم های طرفدارش در اقصی نقاط جهان این حقیقت را بما میرساند که امریکایان منافع شان را در رژیم های بی ثبات و موجودیت خانه جنگی، اغتشاشات داخلی و مخاصمات قومی و زبانی جستجو و تأمین میکند. که برای تعمیل این مامول خویش نیرو های اجرایی چون جنبش عبدالله عزام، ابو نیدال، ابو سیاف، تکفیر و هجرت، انصارالله، سپاه بدر، حرکت المجاهدین، مجاهد، طالب، داعش، النصره، القاعده، بوکو حرام، الفتح، الشباب، جبهه نظامی اسلامی عدن، گروه نظامی اسلامی الجزایر، لشکر طیبه، جنبش گولن ترکیه، شبکهٔ حقانی، جیش محمد، ارتش انصار، گروه فارک، سپاه صحابه، تحریک انفاذ شریعت و ده ها سازمان تروریستی دیگر را تأسیس و تمویل کرده و بوسیلهٔ آنها اهداف اش را عملی میسازند. که در کشور ما طی نزدیک به پنج دهه اخیربد بختانه اکثریت این نیرو های تروریستی را زیر ادارهٔ سازمان استخبارات نظامی پاکستان ISI بکار گرفته تا از یکطرف آتش افتراق، خانه جنگی، بی ثباتی و اختلافات مذهبی، قومی و سیاسی را در افغانستان گرم نگهدارند و از طرف دیگر این گروه های تروریستی را برای اهداف و مقاصد بین المللی شان تربیت و آموزش دهند. از همهٔ این رویداد ها، فعل و انفعالات، مداخلات و تجاوزات امریکا در کشور ما بخوبی بر می آید که آنها به همه گزینه ها از قبیل در حاکمیت نگهداشتن نیرو های فاسد، غاصب، قاچاقبر، دزد و غارتگر مجاهدین دیروز جمع نیرو های دوستم (اتحاد شمال در آستانهٔ سقوط حکومت طالبان) و در حالت جنگ و گریز با طالبان، تحمیل حاکمیت طالبان ( پاکستان) و تشدید اختلافات ذات البینی آنها و در تقابل قرار دادن شان با داعش و نیرو های فاسد جمعیت و شورای نظار شامل اتحاد شمال که احتمالاً از قدرت بدور میشوند. از این جاست که ایالات متحدهٔ امریکا تلاش دارد تا به هر وسیلهٔ چون تهدید، ارعاب، فشار های سیاسی و نظامی که شده این گروه های فاسد طرفدارش را در قدرت نگهدارند که توافق اخیر میان حکومت و سرگروه این گروه فاسدین و خاینین ملی عبدالله عبدالله زیر چتر حمایتی و فشار مضاعف همین سلسله صورت پذیرفته است که دیگر هیچ جایش برای مردم ما پوشیده نمانده است.
تحلیل گران و صاحب نظران نظریات عالمانهٔ را در قبال این انکشافات اوضاع ارائه میکنند. آنها حکومت را به مناسبت این سازش با خاینین ملی سرزنش و ملامت میکنند. عدهٔ به این نظر اند که داکتر اشرف غنی بائیست به این توافق تن نمیداد وبهتر میپندارند تا استعفا میکرد. عدهٔ دیگر تیم داکتر اشرف غنی را هم جزء عوامل امریکا پنداشته و در پیشبرد این بازی ها شریک میپندارند.
اما هیچ کس نمیگوید که نقش مردم در این میان چیست؟
امریکا تلاش دارد تا منافع خویش را به هر وسیلهٔ جایز و ناجایز تأمین کند. گروه های غارت گر، دزد و قاچاقبر در تلاش اند منحیث مهره های تعمیل کننده سیاست امریکا در افغانستان حفظ منافع طاغوتی خود را بیمه کنند. اما گروه بزرگ میلیونی مردم که در این میان سراسر بازنده اند، چرا خاموش و بیصدا اند؟
از نظر من آنچه کمر اشرف غنی را شکستاند و توافق با اهریمن را بر وی تحمیل کرد بر علاوه فشار های مضاعف امریکا، نبود حمایت مردم از منافع شان میباشد. اگر مردم متحدانه در برابر هر سیاست تجاوز گرانهٔ و قلدر مأبانهٔ امریکا ایستاده گی میکردند و در حمایت دولت قرار میگرفتند و از همان اولین روز هایی که امریکا تلاش داشت تا از تدویر انتخابات جلوگیری بعمل آورد به تظاهرات سراسری میپرداختند، و یا اینکه زیر فشار امریکا شمارش آرا به بهانه های گو ناگون از طریق این نیرو های اهریمنی داخلی شان به درازا کشانیده میشد مردم در دفاع از حق رأی خویش تظاهرات میلیونی را براه می انداختند و افکار عامه جهان را بخویش معطوف میساختند، ما امروز به این بدبختی و ذلت مواجه نمی شدیم. امروز هم اگر مردم با درک واقعیت های عینی جامعه از آنهاییکه کمر همت برای خدمتگذاری شان بسته اند حمایت کنند و دست چند اهریمن معامله گرخاین ملی را از سرنوشت خویش کوتاه سازند. دیر نخواهد بود که خود شان بوسیله فرزندان اصیل و پاکدامن این سرزمین بر سرنوشت خویش حاکم خواهند گشت. تجارب فراوان در جهان وجود دارد که همچو غلا بچگان اهریمنان مافیایی در لباس های متولیان دینی، جنرالان و افسران نظامی خون مردم را می مکیدند و راه را برای سلطهٔ خاری هموار میکردند ولی مردم هم بصورت خود جوش و هم سازمان یافته به پا خاسته و همچو اهریمنان را با ساز و برگ حمایتی شان نابود کرده اند. مردم ما با وصف این همه قربانی ها و مظالم چرا این کار را کرده نمیتوانند؟
این مردم است که باید بیدار شوند، این مردم است که باید آگاه گردند، این مردم است که بائیست از حق خویش دفاع کنند، این مردم است که دوست و دشمن را تشخیص دهند، این مردم است که فرق بین خدمتگذار و خیانتکار را بدانند و در حمایت از خدمتگذاران شان بر علیه خیانتکاران ایستاده شوند.
تا مردم بیدار و آگاه نگردند و قدرت تشخیص دوست و دشمن را پیدا نکنند و بخاطر حق و حقوق شان جانبازانه، فداکارانه حماسه نیافرینند همین داستان هزار و یکشب همچنان برآنها ادامه خواهد داشت و همه روزه چون حوادث چهار راه زنبق، شفاخانه چهارصد بستر، شفاخانه دشت برچی، مساجد خیرخانه ، پروان، ننگرهار، تکیه خانه ها، ستیدیوم ورزشی پکتیکا، مراسم جنازه در ولایت ننگرهار، حوادث تروریستی کندز، تخار، لغمان، پکتیا، خوست، هرات، بلخ، هلمند و سایر ولایات کشور همچنان از میان همین مردم قربانی گرفته و هزاران فرزند بی پدر، هزاران زن بی شوهر، هزاران خانواده بی سر پرست و هزاران طفل بی مادر و هزاران خانواده همه بر گلیم غم فرزندان شان مینشینند. بار سنگین جنگ و حکومت مافیا ها و دزدان را از ناحیهٔ مالی و جانی همین مردم بدوش میکشند. در این همه سال گورستان ها را از جنازه هایشان پر ساختند ولی هنوز هم بیدار نشدند تا جلو اهریمن را بگیرند. زیرا همه خارجی ها بوسیله همین دیو صفتان داخلی اهداف شان را عملی میسازند. جنگ، برادر کشی، خشونت، ظلم، فقر، گرسنگی، بیسوادی و هزاران معضلات اجتماعی فرهنگی و انسانی بیداد میکند این اهریمنان به فکر مارشال شدن هستند.هنوز هم مردم خواب اند مگر همین دوستم با تنظیم جمعیت، شورای نظار،گلبدین، حزب وحدت مزاری و دیگران شهر کابل را در مقابل چشمان از حدقه در آمده شما شهریان کابل به ویرانه تبدیل نکردند؟ چرا از خواب غفلت بیدار نمیشوید و در برابر این همه اهریمنان مردانه نمی ایستید. تعداد این اهریمنان و غلام بچگان انگشت شماراست که در تحت اداره وپلانهای خصمانه پاکستان، ایران، امریکا و روسیه در این پنج دهه اخیر بر سرنوشت و مقدرات تان معامله و بازی میکنند ولی شما یا سخیفانه دنباله رو هستید و یا عاجزانه سکوت کرده مرگ، فقر، بی عدالتی، شکنجه و ظلم را برای خود و خانواده هایتان به آغوش میکشید.
هموطنان عزیز ما نباید در نقش تماشاچی به تماشا بنشینیم که امریکا کدام گزینه اش را منفعت بار تر تشخیص داده بر ما تحمیل میکند. ما نباید اجازه دهیم آرای مردم ما را دونالد ترامپ قلدر فدای بازی های تبلیغاتی برای انتخاب مجددش در مسند ریاست جمهوری امریکا کند. ما نباید به پومپیئو اجازه دهیم رئیس جمهور کشور ما را خلاف تمام اصول قبول شده بین المللی و موافقتنامه های فی مابین کشوری تهدید کرده و مجبور به اقدامات فراقانونی کند، مردم به میدان هوایی یورش برند و از آمدن خلیل زاد به کشور شان جلو گیری کنند و نگذارند تا این تروریست مؤجد طالب و طراح ایده طالبانی بر سرنوشت مردم ما معامله کند. مردم اعتراض شان را در قبال مداخلات و تجاوزات آشکار امریکا در امور افغانستان به اشکال مختلف مدنی به سمع مردم جهان برسانند و افغانها در هر کجایی که هستند به ذرایع گو ناگون و دریافت لابی های مؤثر حمایت حکومات، پارلمان ها و مردم جهان را در قبال مسایل افغانستان جلب کنند. ده ها هزار افغان در فدراتیف روسیه در رفاه زنده گی دارند. روسها مداخله گرانه تروریستان طالب را دعوت و در جوار کریملین از آنها پذیرایی گرم انجام دادند ولی آب از آب تکان نخورد. آیااین همه افغان نمی توانستند تظاهرات مؤثراعتراضی علیه این اقدام مقامات روسی راه اندازی کنند؟
حلقه مفقود در همه شرایط عدم حمایت و مشارکت فعال و مؤثرمردم در قبال مسایل کشور میباشد. در غیر آن عبدالله عبدالله قصر سپیددار را به اجاره گرفته با ژست های زنانه اش بر شما نیشخند میزند، محقق در قصر های میلیون دالری اش با زنان و کنیزانش به عشرت پرداخته بر شما با تمسخر نگریسته لبخد موذیانه میزند، کرزی با مصئونیت گارد امریکایی از درون ارگ ریاست جمهوری بر شما چشمک میزند، دوستم با نشان های مارشالی مست از ودکای روسی بر شما میخندد که چه هیولای بیسواد خون آشام را مارشال ساختید بر فرق خود سوار و نا گفته نماند همانطوریکه حاکمیت ملی ما را منهدم و نا بسامان ساختند دنبالهٔ این روند تمامیت ارضی کشور ما را نیز به خطر بالقوه مواجه ساخته است .

نوشته های بیشتراز این نویسنده : اینجا