دومین ضربه کاری امریکا بر اتحادیه اروپا

۱۹ / ۰۹ / ۲۰۲۱

ناگفته پیداست که بعد از جنگ دوم جهانی، اروپای غربی در برابر کمک های اقتصادی و دفاعی امریکا و مطابق به توافقها و تفاهم های بین شان، مجبور به نوعی از خود سانسوری و تبعیت از امریکا گردیدند. امریکا با سیادت اقتصادی از طریق در دست داشتن کنترول مالی جهان بربنیاد دالرمرکزی و کمک های بزرگ اقتصادیش به اروپا، از جمله پلان مارشال،  و تشکیل سازمان نظامی ناتو، وابسته گی کامل اقتصادی و نظامی – دفاعی اروپا را به خود مسلم ساخته بود.

تشکیل اتحادیه اروپا، در اوایل برای امریکا یک انکشاف عادی و حتا خوشگوار نیز بود، به دلیلی که  در برابر اتحاد شوری آن وقت از توانایی های یکدست آن سود برده می توانست. اما با انکشاف و نیرو گرفتن مزید این اتحادیه، به خصوص بعد از پذیرش یورو به مثابه پول واحد مدار اعتبار در کشورهای عضو به جای پول های ملی سابقه، امریکا در چهره اروپا تصویر یک رقیب آینده را مشاهده کرد.

المان تقسیم شده از اثر شکست در جنگ، و به دلیل تحمل قراردادهای اسارتبار، بیشتر از کشورهای دیگر در انقیاد قرار داشته اما فرانسه گاه گاه در برابر هجمونی امریکا واکنش نشان داده به اقداماتی نیز متوسل گردیده است.   چنانچه شارل دوگول رییس جمهور فرانسه بنا بر داشتن افکار ناسیونالیستی و میل رهبری اروپا، عضویت کشورش را در سازمان نظامی ناتو لغو کرد و تنها عضویت دپلوماتیک در آن را ادامه داد. این وضع تا سال ۲۰۰۹ دوام کرد و در ریاست سرکوزی کشورش بار دیگر به عضویت کامل ناتو درامد.

 در اینجا یک تذکر جانبی را زاید نمی بینم و آن اینکه سرکوزی با این امتیاز و استفاده از خوش آمد امریکا و دیگر اعضای ناتو، به خود حق داد تجاوز بی شرمانه علیه لیبیا راه اندازد که با همدستی امریکا و یاران ناتو، قتل معمر قذافی و سقوط کامل دولت لیبیا را در پی داشت. وی همچنان اعمال فشار و مداخله های مسلح در کشورهای افریقایی فرانکوفون را حق خود دانسته به آن مبادرت ورزید.

در زمان ریاست جمهوری ترمپ در امریکا، وی بر پایه خاصیت تجارت پیشه گیش، از یک سو تعرفه های مالیاتی را بر برخی از اجناس وارداتی مانند فولاد و الومونیم ازدیاد غیر متعارف بخشید و از سوی دیگر بر کشورهای اروپا فشار آورد تا در بودجه ناتو بیشتر از دو در صد تولید ناخالص ملی که معمول گذشته بود، سهم گیرند. این امر نیز منجر به واکنش هایی شد. فرانسه در همراهی با المان برای نخستین بار تمایل خود را برای تشکیل نیروی نظامی مستقل از ناتو  ابراز نمودند.

امریکا که وجود اروپای متحد را در برابر هجمونی خود یک رقیب چالش برانگیز می پنداشت، به جدایی طلبی بریتانیا از اتحادیه دامن زد و امتیازاتی برای آن در حالت جدایی، پیشکش کرد.

این اولین ضربه کاری بود که بر اتحادیه اروپا وارد کرد.

با گرم شدن تمایلات دست باز داشتن در تصمیم گیری های مهم مطابق به منافع ملیِ از جمله در مورد خط لوله گاز روسی موسوم به نورد ستریم از سوی المان و از تجدید پیشنهاد تشکیل قوای دفاعی خودی از سوی فرانسه، امریکا و بریتانیا با هم ضربه قوی دومی را وارد کردند. این بار مستقیماً فرانسه را هدف گرفتند. با اعلان پکت نظامی میان امریکا، بریتانیا و آسترالیا به نام AUKUS  و اعلان توافق برای تجهبز نیروی بحری آسترالیا با زیر دریایی های اتومی از جانب امریگا و بریتانیا در چوکات همین پیمان؛ آسترالیا توافقنامه قبلیش با فرانسه را برای تهیه زیر دریایی های غیر اتومی به ارزش ۶۵ ملیارد دالر، که به معامله قرن شهرت یافته بود، ملغا اعلان کرد. این ضربه بزرگ و کاری بر اقتصاد فرانسه بود که باعث رنجش خاطر مکرون رییس جمهور فرانسه گردیده آن را از پشت خنجر زدن نامید و بریتانیا را به اپورتونیسم متهم کرد. مکرون در واکنش آنی سفیران خود را از واشنگتن و ملبورن احضار کرد.

این حکایت به ما روشن می سازد که امریکا حتا هم پیمانان نزدیکش را در حالت سرکشی چگونه مجازات می کند و به اصطلاح عیسویت گوسپندان راه گم کرده را چگونه به آغیل برمی گرداند. این را هم واضح می گرداند که راز آقایی جهان در کجا نهفته است.

امریکایی ها گفته اند در جریان اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیو یارک با مکرون صحبت خواهند کرد. بلی به نحوی او را آرام خواهند ساخت، اما...