بايدن در پي عملي كردن برنامه هاي كه عملي نشد

در زمان حاكميت حامد كرزي درست در نيمه هاي جمهوريت سوم ، غربي هاي جنگاور در افغانستان به اين باور شدند كه جنگ را نمي توان با نيرو هاي خودشان نكته پايان گذاشت و بايد براي آن چاره اي آنسوي جنگ ( غربي ها و در آنزمان شورشيان ، اپوزبسيون مسلح شامل جنگ) جستجو كرد،

٠٠٠٠٠٠٠٠٠

١-دليل و استد لال:

١-١ جنگ در افغانستان عليه خارجي هاي مهاجم از هر قماشي كه باشد ،ريشه تاريخي و عمقي داشته ، نهادينه شده و جز فرهنگ مثبت به شمار ميرود.

يكي از افتخارات اين است كه پدرم در جنگ شركت داشت و يا خودم در جنگ بودم

ما كشور تسخير ناپذيريم

٠٠٠٠

١-٢ جنگ در اين كشور جنبه ديني و بالاتر از آن مقام روحاني گرفته و گام گذاشتن در آن سبب مسرت آخرت است ، شهيد و غازي هردو خوشايند است.

٠٠٠٠٠٠

١-٣ جنگ در افغانستان هميشه عليه اشغال توسط قوت هاي ملي صورت مي گيرد و در عقب قوت هاي ملي قوت هاي دولتي گام مي زنند

جنگ هاي استقلال طلبي در افغانستان چنين بوده است

٠٠٠٠٠

١-٤ جنگ در افغانستان درپهلوي جنگ با انسان، با طبيعت افغانستان نيز بايد جنگيد

كوه و دشت و دره و درخت و سنگ همه سنگر جنگ مي شوند.

٠٠٠٠٠٠٠٠

١-٥ جنگ ميان دولت و شورشيان هميشه داراي :

بستر مساوي و شعار هاي همگون است،

هر دو از افتخار هاي جنگي، شهادت ها و كشتن ها بحث دارند،

هر دو تپه هاي شهدا و قبرستان شهدا را بر پا مي دارند

حتا تاريخ از هر دو قصه هاي رومانتيك مي سازد

٠٠٠٠٠٠

٢- راهكار غربي ها :

١-٢ غربي از برنامه جنگ ميان باشنده گان را برنامه ريزي كردند٠

به اين منظور:

اولين راهكار:

١- براي هر ولسوالي يك مليون دالر براي زمان معين بايد پرداخت مي شد، زمانش مشخص نبود ، اين برنامه در سه مرحله به زمين مي نشست:

٢- تحويلي يك مليون براي بازسازي اقتصادي

- بعد در گام دوم بصورت غير مستقيم گرفتن اطلاعات استخباراتي از تعداد كه نشاني مي شد

٣- آغاز جنگ عليه اپوزبسيون به حمايت غربي ها

در اين راهكار تا اندازه پيشرفت هاي كردند ولي با مخالفت والي ها برخورد كردند، مبلغ دالري بزرگ چشم ها را به خود جلب كرد و براي گرفتنش برنامه را خراب كردند

٠٠٠٠٠٠

٣- دومين راهكار :

تقسيم جغرافيا و اداره:

غربي ها و بخصوص آمريكا مسله تقسيم جغرافيا و اداره را بين دولت و اپوزبسيون مطرح كردند

هر كي در جاي كه هست حاكم همانجا باشدو در دايره افغانستان در حاكميت با دو قاعده متفاوت حكمراني كنند، اين امر تجزيه مخفي و تحت پوشش بود، اصطلاح فدرال در اينجا كاربرد نداشت

٠٠٠٠٠

آنها نمي توانستند تجربه سودان، كوريا، ويتنام ، المان را در افغانستان بياورند؛ شمالي و جنوبي بسازند و يا شرقي و غربي

براي اينكه جنگ در افغانستان پراگنده است و خصوصيات جنگ ١٩٢٩-١٩٣٠ را از دست داده است كه مي توانستند در آنزمان از جنگ جنوبي ها بر عليه شمالي ها استفاده برد و يا بر عكس

اين راهكار مورد تاييد ارگ قرار نگرفت ، نمي دانم كه كي برضد آن انديشه ساخت ؛ ولي به هر صورت دومين راهكار نقش بر آب شد.

٠٠٠٠٠٠٠٠

سومين راهكار:

٤- ايجاد حكومت قوي از طريق حذف خشن اپوزيسيون:

غرب جنگ را خصوصي مي ساخت

كمپني بلك واتر كه وظايف جنگي اين چنيني را در تعداد از نقاط جهان برنامه ريزي مي كند ، حاضر مي شود با پول بالاتر از شش مليارد دالر ( منبع :رقم نوشتاري نيست، شنيداري است ) جنگ را از افغانستان در طي كمتر از دو سال برچيند و دولت مركزي قوي بدون درد سر هاي جنگي بوجود آيد و غرب نيز آرام بخوابد و مصارف بزرگ نيز فروكش كند

اين راهكار در دوره جمهوريت چهارم بوقوع پيوست ولي مورد تاييد ارگ قرار نگرفت و جنگ ادامه يافت.

٠٠٠٠٠٠٠٠٠

چهارمين راهكار:

٥-حذف دولت

اين برنامه از حركت هاي زيرين بسوي تكميل شدن رفت:

٥-١ تغييرات در ساختار دولت:

- تغيرات چند مرتبه اي وزير هاي دفاع ملي، داخله و رياست امنيت ملي.

- تعين چند دختر خانم در معينت هاي كليدي قواي مسلح به بهانه مدرن سازي و جندر ( تا هنوز مرد سالاري در اين وزارت ها كاملا حاكم بود ، از ديد حقوق بشري كار شايسته بود ولي وقتش نبود)

- تغيرات جدي در پست هاي كليدي وزارت خانه هاي قواي مسلح

- برجسته شدن نقش مشاوريت امنيت ملي در تعين ولسوال ها و قوماندان هاي امنيه

- برجسته شدن نقش رياست اصلاحات اداري در تعين معاونين والي ها و تمامي پست ها

٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠

٥-٢ آغاز مذاكرات صلح با تبليغات فراوان و جنگ رواني عليه قواي مسلح كه خود ايجاد كرده بودند

در مرحله اول:

تلاش براي ايجاد توازن ميان دولت و اپوزبسيون در سطح ولسوالي ها ،( امريكا همان برنامه اول تقسيم جغرافيا را كه ارگ نپذيرفت عملي كرد) ٢٠٠ ولسوالي در ظرف شش ماه بدست اپوزبسيون اكثرا بدون جنگ با تمامي تجهيزات افتيد و تحويل داده شد.

در مرحله دوم:

ارگ قبول نمي نمايد، در مقدمه پنج ولايت با تمامي قول اردو ها تسليم داده مي شود

مرحله سوم:

اپوزبسيون پشت دروازه هاي كابل آورده مي شود، ارگ مي پذيرد كه آخرين مرحله مذاكرات را با امضا موافقت نامه به پايان برساند،

رهبري جمهوريت از كابل خارج مي شوند

مرحله چهارم :

دولت حذف مي شود.

٠٠٠٠٠٠٠٠٠

يافته ها:

١- امريكا در نخست بعد از گذشت اندك زمان خواست دست به تقسيم جغرافيا و ادره در درون يك سرحد مشترك زند و اين چيزي تازه نيست كه بايدن مي گويد

٠٠٠٠٠٠٠٠

بايدن خود طراح اين برنامه بود

٠٠٠٠٠٠٠٠

٢-حذف شدن قدرت هاي جنگي به منظور رهايي از حلقه زنجير بود كه غربي ها در آن گير آمده بودند

٠٠٠٠٠٠٠٠٠

٣- با رد برنامه حذف شدن اپوزبسيون از جانب دولت افغانستان ، خود دولت در معرض حذف شدن قرار داده شد.

٠٠٠٠٠٠٠٠

٤-حالا بازهم تقسيم جغرافيا يك بار ديگر به ميان آمده است

٠٠٠٠٠٠

نتيجه:

تقسيم جغرافيا و اداره با زهم دهان باز كرده است ، اين به معني فدرالي شدن نيست . فدرالي شدن داراي قاعده بخصوص خود است

نمي دانم كدامين برنامه خونين ديگر در خوان ما پهن خواهد شد

٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠

استاد مسعود

عشق آباد

٢٩ جدي

پنجشنبه

ساعت ٣:١١ بعد از چاشت