آتش و آتش افروز

پاکستان پس از تشدید حملات طالبان پاکستانی و نیروهای آزادیخواه بلوچ،  ادعا می کند طالبان پاکستانی بر اسلحه پیشرفته ناتو در افغانستان دست یافته اند. حاکمیت طالبانی در افغانستان این ادعا را رد کرده گفته است نه اسلحه در دسترس آنها داده شده و نه به کسی اجازه فعالیت از خاک افغان علیه کدام کشور داده می شود.

من ادعای هر دو جانب را رد کرده نمی توانم. طالبان شاید راست بگویند، زیرا صرف نظر از سوابق در آغوش پاکستان بودن ،  شواهد و علایمی وجود دارد که این ها تا کنون گام به گام زیر فرمان و رهنمایی های آی اس آی حرکت کرده اند. از میانجیگری پاکستان در رفع اختلاف ها، تا تحمیل کابینه دلخواه، کش رفتن دوسیه ها و اسناد ریاست امنیت  ملی کشور، لابی گری پیهم برای به رسمیت شناختن دولت طالبان، آزاد سازی پول های منجمد شده، رفع تعزیرات از طالبان و ده ها موضوع پوشیده و استخباراتی دیگر بیانگر آن اند که استخبارات پاکستان در هرم و قاعده حاکمیت موجود حضور فعال دارند و طالبان هم نمی خواهند اعتماد آنها را از دست بدهند. بالعکس سراج الدین حقانی کوشید طالبان پاکستانی را با حکومت پاکستان آشتی دهد.

اما چرا باید ادعای پاکستان هم درست باشد؟

از روز نخست سقوط جمهوریت تا دیر زمانی پیوسته اطلاعات و ویدیدوهایی در رسانه های اجتماعی پخش می شد که نشان دهنده انتقالات بزرگ اسلحه امریکایی به شمول وسایط سنگین زرهدار به پاکستان بود. در آن هنگام عقیده مسلط آن بود که این طالبان افغان اند که مانند اسلاف شان - «مجاهدین» اردو را منحل و اسلحه و وسایط را به دستور ولی نعمت شان به پاکستان انتقال می دهند. رهبری طالبان این اتهامات را چندین بار رد کرده استفاده از بازمانده های اردوی افغانستان و ناتو را ضرورت خود دانسته بر تصمیم خود برای تشکیل یک اردوی نیرومند مجهز تاکید نمودند.

اگر بپذیریم که این انتقال اسلحه و وسایط ، کار طالبان به مثابه یک تشکل، یک حرکت یا پسانتر یک حکومت نبود، چون تصویرها و ویدیوهای نشان دهنده انتقال آنها هنگام خروج از خط دیورند و همچنان از وضع فروش آنها در بازارهای پاکستان جای شکی در راست بودن این ادعا نمی گذارد، پس این کار می تواند توسط سه گروه انجام یافته باشد:

۱- رده های پایین طالبان، که خود رهبری شان نیز از نفوذ عناصر بی مسوولیت عتراف می کند.

۲- ایله جاری های بی مسوولیت پاکستانی که با یقینی شدن برامدن امریکا، به اشتیاق گشودن درهای بهشت، رسیدن به حوران این جهانی و به دست آوردن غنیمت،  در جمع لشکر طالبان به خاک ما ریخته بودند.

۳- منسوبان اردو و استخبارات پاکستان که برخی آشکارا با طالبان همکاری می کردند و برخی پنهانی در میان لومپن ها تداخل کرده بودند.

در این میان کتگوری سوم وظیفه انتقال تخنیک و وسایل خیلی پیشرفته را داشت. به همین دلیل بود که رغم سر و صداها، حکومت پاکستان نه تنها در امتداد خط فاصل اقدامی برای جلوگیری از آن نکرد بلکه برای عادی نشان دادن موضوع از فروش آن در بازارهای خود نیز ممانعت نکرد.

بناءً  اسلحه یی که توسط دو گروه نخست به پاکستان برده شد می توانست مستقیماً برای طالبان پاکستانی و نهضت بلوچ ها رسانده شود و هم می توانست از سوی آنها از بازار خریداری گردد.

رهبری های نظامی پاکستان یا چنان احمق اند که با ایجاد ده ها هزار مدرسه و مرکز تربیت دهشت افگنان و مبدل کردن کشور شان به انبار اسلحه، رغم پیروزی های شان در بی ثبات کردن افغانستان، تصور نمی کردند این آتش دامن خود شان را هم گرفتنی است؛ و یا چنان غاور و مسلط استند که همه این شورش ها زیر نظر و برنامه های  خود شان پیش می روند.

من جداً معتقدم که پاکستان را از درون و بیرون خوره می خورد. این کشور مصنوعی با فابریکه های تولید تروریست ها به نام اسلام، هم خُلق مردم ایالات غیر پنجاب را تنگ کرده و هم حوصله جامعه جهانی را به سر آورده است. دور نخواهد بود آن روز که از درون بشارد و فرو ریزد.

چاه کن برای دیگران  در نهایت خود در چاه است.

۱۶ / ۱۱ / ۱۴۰۰

۰۵ / ۰۲ / ۲۰۲۲