تشدیدبازی های پشت پرده در قبال افغانستان

هلند، فبروری ۲۰۲۲

از تحلیل رویداد های چند ماه اخیر چنین استنباط میگردد که بازی های پشت پرده در قبال افغانستان شدت و حدت بسیار اختیارکرده است. تدویر شتاب زدهٔ مجلس اسلو (۲۳ – ۲۵ جنوری۲۰۲۲)  با ارسال طیارهٔ مخصوص برای هیئت طالبان ومذاکرات پشت درهای بسته نشاندهندهٔ آنست که امریکایان بعد از مانور ماه اگست ۲۰۲۱ که ابتکار عمل مسایل افغانستان از اختیار شان خارج گردید در صدد آن اند تا با استفاده از وسایل و ذرایع فشار که در اختیار دارند غرض در مضیقه قرار دادن طالبان استفاده کرده و لجام را دوباره دردست گیرند.

از قراین پیداست که امریکایان در پهلوی امتیاز گیری درعرصهٔ کنترول میدان های هوایی افغانستان منجمله میدان هوایی کابل بوسیله قطری ها که بایدن رئیس جمهور امریکا بتاریخ ۳۱ جنوری سال روان جای پاکستان را به قطرداده و این کشور رامتحد اصلی غیر ناتو برای تأمین منافع امریکا درجنوب آسیامعرفی کرد، همچنان با یک احتمال در همکاری با ترک ها در ترانسپورت داعشیان به افغانستان، مصمم اند از امکانات ناروی که شورای پناهندگان ناروی در حقیقت کمیتهٔ مشترک اطلاعاتی سازمانهای استخباراتی غربی میباشد و تقریباً در چهل سال اخیر بوسیلهٔ شبکه های عریض  و طویل اطلاعاتی خویش در امور افغانستان هم در خاک پاکستان و هم در در داخل افغانستان حضور فعال داشته وعناصر مؤثر را در همه این مدت دررده های مورد نظرزیر نامهای مختلف باخود داشته اند، استفاده کرده و بوسیله همین افراد طالبان را به میز مذاکره با امریکایان به اسلو کشاندند. تا بعد از اخذ تعهدات ازطالبان اطمینان حاصل کنند که طبق مواد ضمایم محرم توافقنامهٔ دوحه تیم های استخباراتی امریکا آزادانه اجازهٔ اجرای امور خویش را در افغنستان دوباره حاصل کرده و امریکا همچنان کنترول مسایل پولی افغانستان را در اختیار میداشته باشد. چنانچه خانم هوتیفیلد وزیر خارجهٔ ناروی در ختم این مجلس گفت: «نشست اینجا دراوسلو فرصت خوبی را برای کشورهای غربی فراهم ساخت تا آنچه را از طالبان می خواهند واضح گردانند. هرگاه ما می خواهیم به مردم کمک کنیم و جلو بدتر شدن بحران بشری را بگیریم، ما باید با مقامات بالفعل در کشور گفت وگوکنیم، ارزش ها و سیاست های طالبان نسبت به ارزش ها و سیاست های ما بسیار فرق دارند. اما ما باید با جهان چنان که هست کار بکنیم. ما معتقدیم که چنین نوع صحبت کردن با طالبان مهم است. اجازه بدهید تأکیدکنم فراهم ساختن چنین تسهیلاتی برای گفت وگوها به هیچ صورت نمایندگی از مشروعیت دادن به مقامات بالفعل افغانستان نیست... ما می دانیم که طالبان فعالانه از منافع خود شان دفاع می کنند... و در پی کسب مشروعیت اند... ما خواست های روشنی را مطرح کردیم و اکنون ما باید انتظار بکشیم و ببینیم که آیا آن ها بدانچه گفته اند، وفادار هستند.»

بعد از رویکار آمدن طالبان کشور های منطقه طی فعالیت های مستمر دیپلوماتیک، مجالس ترویکا و ترویکا پلس، اجلاس شانگهای و مجالس منطقوی منعقدهٔ دهلی، تهران و اسلام آباد تلاش بخرچ دادند تا در قبال افغانستان دیدگاه مشترک پیدا کرده و با یک رویکرد مشترک با طالبان عمل کنند که متأسفانه بنابر اختلافات موجود هند با پاکستان، هند با چین، موضعگیری خصمانه تاجکستان در قبال افغانستان این اجماع منطقوی تا کنون حاصل نگردید وبدین ترتیب طالبان نتوانستند حمایت کشور های منطقه را حاصل کنند.

همچنان با بروز چند مورد اختلاف بین طالبان با پیشواوپدرشان پاکستان در مسئلهٔ اکمال پروژهٔ سیم خاردار در نوار مرزی که گفته میشود چندین کیلومتر بداخل خاک افغانستان این حصار کشی صورت گرفته و منجر به زد وخورد های سرحدی  میان طالبان و قوت های سرحدی پاکستان شد، همچنان نپذیرفتن پیشنهاد پاکستان مبنی بر اعزام کادر های مسلکی و متخصص برای پیشبرد امور اداره، صنعت و اقتصاد افغانستان از جانب طالبان ، سازماندهی حملات مسلحانه از جانب سازمانهای آزادیخواه بلوچ بر علیهٔ نیرو های مسلح پاکستانی در ایالت بلوچستان پاکستان و واخیراً وقوع یک سلسله انفجارات وعملیات های تروریستی مسلحانه در شهر های پاکستان منجمله پشاور و کراچی، اعتراضات خشونت بار احزاب اسلامی پاکستان منجمله تحریک لبیک و جمعیت العلمای اسلام که وزارت داخلهٔ پاکستان در بسیاری ازحوادث ذکر شده دست طالبان پاکستانی را دخیل شمرده و احتمال دست داشتن گروپ های طالب افغانی را نیز منتفی نمیدانند، مبصرین سیاسی سفرمعید یوسف مشاور امنیت ملی صدراعظم پاکستان به کابل ۲۹ جنوری ۲۰۲۲ را در راستای جستجوی راه های حل معضلات ایجاد شده درروابط طالبان و پاکستان میبینند.

قابل ذکر پنداشته میشود که در عقب بیشترینه این اختلافات دست هایی از بیرون دیده میشود. چنانچه در یک مباحثهٔ بنیاد صلح ایالات متحدهٔ امریکا در قبال مسایل افغانستان ریچارد اولسن مشاورامور آسیایی در انستیتوت صلح ایالات متحده و نمایندۀ پیشین امریکا در امور افغانستان و پاکستان به صراحت بیان داشت: «با وجود اتکای تاریخی طالبان به کمک پاکستان، ایجاد یک شگاف بین طالبان و اسلام آباد روی مسئلهٔ خط دیورند اجتناب ناپذیر است، زیرا در این مورد مواضع طالبان در انطباق با مواضع همه حکومت های پیشین افغانستان می باشد که از سال ۱۹۴۷ به این سو، تاکید روی رفت و آمد آزاد افغانها دردوطرف سرحد دوران استعماری میکردند و خط دیورند را به حیث یک سرحد بین المللی به رسمیت نمی شناختند.این مسئله علاوه بر به رسمیت شناختن، شاید به دلیل این واقعیت پیچیده تر گردد که علامت گذاری خط دیورند توسط پاکستانی ها، با شناخت افغان ها از آن متفاوت است و بخشی از دیوار سیم خار دار شاید در داخل آن قسمت از خاک افغانستان قرار داشته باشد که بخش بیشتر جامعه بین المللی به شمول ایالات متحد امریکا آن را قلمرو افغانستان می شمارند.»

توجه بفرمائید حصارسیم خارداری را که در زمان تسلط قوای امریکا در افغانستان با فشار امریکایان بوسیلهٔ پاکستان بر افغانستان تحمیل گردید امروز بزرگترین مرجع دیپلوماتیک و سیاسی آنکشورآنرا تردید کرده و طالبان را علیهٔ پاکستان تحریک میکند تا آنکشور به فکر یک الترناتیف دیگرداعش و یا هرنام دیگربرعلیهٔ حاکمیت طالبان اقدام کرده و امریکایان وجوه مالی آنرا پرداخته و به این ترتیب همان سناریو های قبلی تکرارگردد.

به احتمال زیاد هندوستان هم از همه امکانات و ریزرف های خویش استفاده بعمل خواهد آورد تا به این آتش هیزم ریخته و مناسبات طالبان را مخصوصأ در قبال مسایل خط دیورند و حصار کشی که برای مردم افغانستان پیوسته اهمیت ملی داشته است با پاکستان خراب و خرابتر سازد.

چینایی ها ازسال ۲۰۱۰ زمانیکه آیساف در افغانستان ختم وظیفه اش را اعلام کرد نگران امنیت سرحدات شان با افغانستان گردیدند و این نگرانی با سرازیر شدن گروه داعش خراسان در ساحات بدخشان افغانستان که بزودترین فرصت تقریباً تمام اعضای گروه های اسلامگرای ایغور عضویت این شبکهٔ داعش را حصول کردند و هم اکنون زیر بیرق داعش درنوار سرحدات چین فعالیت دارند بیشتر از پیش گردید. از همانزمان چینایی ها در صدد آن شدند تا به همکاری پاکستان تماس هایی را در سطوح مختلف با طالبان راه اندازی کنند تا اینکه وزارت خارجهٔ چین یکماه قبل از تسلط کامل طالبان در افغانستان در شهر تیانجین چین میزبان هیئتی از این گروه بود ومبصرین محتمل میدانستند که بعد از خروج امریکا از افغانستان چین جاگزین خواهد شد. اما دیده میشود که درپشت پرده در قبال افغانستان بازی هایی در جریان است که هیچ سیاه و سفیدی درزمینه نمی توان ارائه کرد. احتمالاً اکنون چینایی ها از یکطرف منتظر اقدامات امریکا در بحر هند، بحر الکاهل، مسئلهٔ تایوان، موضعگیری در قبال ایغور ها اند و باوصف آنکه هم اکمال پروژهٔ جیوپولیتیک شاهراه ابریشم (زمینی و بحری) که قسمت اعظم آن از مسیر افغانستان مطرح گردیده است برایشان از اهمیت استراتیژیک برخوردار است و هم به محصولات معدنی چون لیتیوم، مس، یورانیوم  و.... افغانستان اشد نیازدارند اما برخورد محتاطانهٔ شان با سرمایه گزاری در این پروژه ها میرساند که چینایی ها به گمان اغلب فعل و انفعالات و نفر بری های طالبان را درشمال افغانستان خاصتاً ولایت تخارکه گروه کثیری از اعضای انصارالله نیروی مخالف دولت تاجکستان در آن مستقراند و اکنون این گروه بیرق طالبان را در قرار گاه هایشان بلند کرده اند زیر نظر دارند. زیرا این پروژه نیز زیرنظر سی آی ای CIA بمنظور ایجاد آشوب در تاجکستان خاصتاً در کناره های سرحدات چین ایجاد و پیشبرده میشود. زیرا تاجکستان بیشترین سرحدات زمینی را با چین داشته و قسمتی از شاهراه های استراتیژیک چین از مسیر تاجکستان نیزعبورمیکند. همچنان این تعلل چین درتأمین مناسبات با طالبان احتمالاً بنابرتوجه شان به منافع بزرگتری در روابط با امریکا و متحدین غربی آن نیزمطمع نظر باشد و یا آخرالامر از نظر چینایی ها طالبان تا کنون آن ظرفیت و پوتانسیل اداره و رهبری کشور را بسوی ثبات ندارندکه اعتماد سرمایه گزاری ها و سرمایه گزارها را جلب کند.

روسیه بعد از خروج امریکا از افغانستان در همکاری با کشور های متحد آسیایی اش ممکن ابزار بالقوهٔ را در اختیار داشته باشند تا ثبات رادر آسیای مرکزی تأمین کنند، اما روسیه و متحدینش آن ظرفیت اقتصادی را ندارند که جای کمپنی های غربی را در افغانستان پر کنند و اتکای اقتصادی برای رژیم طالبان باشند.

از همیجاست که امریکا و متحدینش باشتاب فراوان تلاش دارند تا طالبان را به ذرایع و وسایل که در دست دارند منجمله در دست گرفتن مدیریت اقتصادی شان آنها را مرعوب ساخته و پروژه های نا تمام استراتیژیک شانرا به پیش ببرند وبه جهانیان باچهره های معصوم وبشر دوستانه چنان وانمود کنند که آنها تلاش دارند تا به گرسنگان افغانستان نان برسانند و آزادی هایی رابرای اقشار مختلف جامعه منجمله زنان به ارمغان بیآورند!  که صحبت مؤرخ ۷ فبروری دیوید ریچاردز سابق لوی درستیز قوت های مسلح انگلیس در برنامهٔ پانوراما تلویزیون بی بی سی به صراحت بیان داشت که: «زمان آن رسیده که دولت طالبان به رسمیت شناخته شود و دولت‌های غربی باید فروتنانه بپذیرند که در افغانستان ناکام شدند.» نیز در همین راستا دیده میشود.

بار ها طی نوشته هایی متعددی با تأکید نوشته ام که ابعاد خارجی معضلهٔ افغانستان رقابت ها و کشمکش هایی قدرت های بزرگ چون امریکا، روسیه و چین بر سر تعین چگونگی نظم جهانی است که بسیاری از ملت های جهان را طی این رقابت هازیرآتش جنگ های شان نابود کرده و میکنند و ملت ما را نیز دراین بیش از چهل سال به خاک وخون کشانیده اند. تمام کشور های خارجی در صدد منافع خود اند آنها حتی برای یک ثانیه هم برای منافع ملی ما نمی اندیشند و نه در آن راستا مارا همکاری میکنند. این ما استیم که برای بدست آوردن منافع ملی خود آگاه و هوشیار باشیم و درک و توانایی لازم برای مدیریت اوضاع غرض تحقق این مامول را داشته باشیم  که ابعاد داخلی معضل افغانستان تنها و تنها به آگاهی و بیداری مردم خود ما تعلق دارد. حاکمیت قبلی دولت جمهوری اسلامی افغانستان طی شش سال اخیردر  جلسات متعدد منطقوی و بین المللی وشورای امنیت ملل متحد کشورهای منطقه و بسیاری از کشور های جهان را به این باور رساند که منازعه افغانستان راه حل نظامی ندارد بلکه یک افغانستان بیطرف با ثبات دارای حاکمیت ملی با پایه های محکم دیموکراتیک وانکشاف اقتصادی متضمن ثبات منطقه  و جهان و در عین زمان شاهراه جهانی تجارت انرژی و مواد خام بوده میتواند. اما متأسفانه امریکا که در تمام جناح های جنگ حضورفعال داشت و تمام طرف های درگیر در جنگ زیر مشاوریت، دستور و تأمینات لوژستیکی آنها قرار داشتند پیوسته بر طبل جنگ کوبیدند وهزاران انسان وطن ما را بقتل رساندند، بوسیلهٔ عمال درون نظام نظم و ثبات را برهم زده ومردم را فرسنگ ها از حاکمیت بدور ساختند.

حالا یکبار دیگر طالبان با هر پیشینهٔ تروریستی که دارند توانسته اند در سراسر محدودهٔ جغرافیایی افغانستان نظم را برقرار کنند وتا کنون هیچ گروه مخرب توانایی سربلند کردن دربرابر شان را نداشته است زیرا اکثریت مردم مسلمان افغانستان باورمند به سنت ها و فرایض پیرو مسجد بوده و مسجد را طالب تحت ادارهٔ خویش دارد واز همان آدرس مردم کشوردرحمایت طالبان قراردارند، از طرف دیگرهمگام باجهانیان که نظاره گر امور افغانستان اند، مردم کشور ما که در این همه سال آتش جنگ در خانه هایشان شعله ور بوده و میلیون هافرزندان، شوهران، پدران ومادران شان را قربانی داده اند وهیچ خانوادهٔ این سرزمین نیست که به نحوی از تأثیر جنگ بدور مانده باشد نیز به این باور رسیده اند که معضل افغانستان راه حل نظامی ندارد و جنگ به هر بهانهٔ که باشد راه حل نیست. پس چرا هنوز هم بر طبل جنگ کوبید؟! و بنام مقاومت، رستاخیز، قیام و شعار های میان تهی که بیشتر از جانب (تیوریسن ها، مبصرین، سیاست بازان) که در بستر های مخملین در غرب لمیده اند سرداده و مردم را به جنگ تحریک کرد؟! بیشترین خطری که امروز ملت ما را تهدید میکند همانا باخت ملت در میدان سیاست میباشد که غربی ها خاصتاً امریکا که به فنون و نیرنگ های دیپلوماتیک توانایی وامکانات فراوانی در اختیار دارند ممکن است این نظم ایجاد شده را نیزتخریب کرده و کشور ما را به یک جنگ بی پایان دیگر رهنمون گردند. پس لازم است مردم ما تا توان دارند سعی بعمل آرند که دیگر فریب این نیرنگ ها را زیر نام مقاومت، رستاخیز و قیام که منجربه تخریب نظم موجود شده و عواقب آن جنگ داخلی را در کشور ماشعله ور خواهد ساخت. همه مردم یک صدا به جنگ افروزان، مقاومت گران و دلقک های عوام فریب شان نه بگویند.

ما همه حق داریم مطالبات سیاسی، اقتصادی وحقوق مدنی خویش را با شیوه های مسالمت آمیزبا درک مکلفیت های حقوقی خویش در جامعه که رکن دیگری از حقوق مدنی میباشد مطرح کنیم. ما کاملاً حق داریم مطالبات مدنی خویش را مطرح کنیم اما لازمی است تا منافع علیای ملی برایمان ارجحیت داشته باشد. یکی از شاخص های اصلی منافع علیای همگانی همانا تأمین نظم در کشور است که متأسفانه در گیر ودار این همه سال های جنگ، مداخلهٔ خارجی، وابستگی ها و غلام منشی های عدهٔ از (متنفذین) و رهبر گونه ها مردم افغانستان تقریباً مکلفیت های حقوقی خویش را در برابر قانون و درنظرداشت منافع علیای ملی فراموش کرده اند وهمه یکسره حقوق مطالبه دارند هیچکسی در پی مکلفیت حقوقی – اجتماعی خویش منحیث شهروند یا اتباع کشورنیست. همین موضوع باعث شده که همه یکسره مطالبه دارند. ملت های جهان روز های دشوارتری نسبت به وضعیت موجود افغانستان را سپری کرده اند ودر همه حالات نظم کشور شان را برهم نزده و در آبادانی و ترقی کشور شان سهم گرفته اند. آنها بخوبی دریافته اند که تنها در حاکمیت قانون وتأمین نظم در کشور میتوانند به خواست ها و مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خویش نایل آیند.

دانشمندان و متخصصین امورسیاست، دیپلوماسی، اقتصاد، اداره، مبصرین و تحلیل گران امور اجتماع و سیاست تا توان دارند نسخه های تخصصی برای بهبود امور ادارهٔ کشور ارائه کنندو به این ترتیب نقش شان را برای رفاه و آبادانی کشور ادا کنند. نباید فکر کنیم که زمان متوقف گردیده است و همه امور به همین منوال باقی میماند. زمان در حرکت است و ایستایی نمی پذیرد، همه امور در انکشاف و تغییراند. مردم ما ضرورت به بیداری و آگاهی دارند که دیگر فریب نیرنگ ها ونیرنگ بازان داخلی و خارجی را نخورندو همه انرژی و توان شان را در راه اتحاد، اتفاق، همپذیری، همکاری، همیاری وتساند معطوف گردانند.