یادی از ۱۸۰ سال قبل و شکست اردوی امپراطوری انگلیس در کابل

قلعه جنگی که متصل به قریه بی بی مهرو و در دامنه تپه ان واقع است ۱۸۰ سال قبل محل چاونی اردوی انگلیس بود و یک سال و شش ماه پیش از امروز پایگاه عساکر امریکایی که با تاسیس برجهای نظارتی ، دیوار های بلند کانکریتی و سیمهای خاردار محافظت میشد ، درب ورودی این مرکز مشرف بر سرک وزیر اکبرخان و روبروی وزارت صحت عامه است . امریکایی ها در ان محل میدانچه پرواز هلیکوپترها داشتند که به ولسوالی های اطراف کابل و تا میدان هوایی بین المللی از انجا پرواز میکردند .

در سال ۱۸۳۹ میلادی که قشون انگلیس شاه شجاع را ازراه کندهار به کابل اورده در بالا حصار بر تخت پادشاهی نشاندند قلعه جنگی را بحیث پایگاه نظامی قرار داده محل اقامت سفیر مکناتن و الکساندر برنس نماینده سیاسی شانرا در نزدیکی بالا حصار تعین نمودند .این وضعیت سه سالی بیش دوام نکرده مواجه به قیام عمومی و نابودی قشون انگلیس گردید .

پس لرزه های این شکست در سال ۱۸۴۱ با قیام های پراگنده افغانها تحت قیادت بزرگان و رهبران محلی آغاز شده بود .

به اثر قیام مردم کوهدامن و کوهستان تحت قیادت مبارز ازادیخواه شهیر مرحوم میر مسجدی خان در نوامبر سال ۱۸۴۱ یک غند عسکری انگلیس در انجا محو گردید ، مبارزین کوهدامن و کوهستان رخ سوی کابل نموده بر فراز تپه بی بی مهرو رسیدند و از انجا حرکات قوتهای دشمن در داخل قلعه جنگی را نظارت و تحت آتش قرار میدادند .

در کندهار ، قلات و گرشک یکی از بزرگان محل بنام محمد اکرم خان قیامها را رهبری میکرد وقتی او به دست انگلیسها افتید و بدهن توپ پرانده شد خانمش برقع و چادری را بر انداخته‌سوار بر اسپ پرچم قیام را بدست گرفت .

به اثر قیام مردم غزنی راه مواصلاتی قوتهای انگلیس با کندهار مسدود شده دو فوج پیاده و یک تولی سواره انها با همه تجهیزات نابود گردید .

در دسامبر سال ۱۸۴۱ مردم گردیز قیام نموده قوتهای انگلیس مجبور به فرار بسوی کابل شدند .

در ماه اکتوبر همین سال مردم کوهستان و غلجایی ها تا تیزین و خاک جبار نیروهای انگلیس را در محاصره دراوردند .

ده هزار مرد جنگی آزادیخواه تحت قیادت نائب امین الله خان لوگری اماده قیام شد ، قیام در کابل تحت رهبری نائب امین الله خان لوگری و عبدالله خان اچکزایی آغاز گردیده الکساندر برنس نماینده سیاسی انگلیس در منزلش واقع در محله خرابات به قتل رسید .

انگلیسها طرح مذاکره و تفاهم با قیام کنندگان را پیش کردند ، در یازده دسامبر سال ۱۸۴۱ موافقه شده بود تا قشون انگلیس هرچه زودتر کابل را ترک نموده شاه شجاع را به لودیانه بفرستند .

انگلیسها در تحقق این توافق به امید رسیدن قوتهای نظامی علاوگی از هند تعلل و تفتین میکردند ، به اثر این بدعهدی مکناتن سفیر انگلیس بدست وزیر محمد اکبرخان کشته شد ، صاحب منصبان انگلیس از ترس قیام کنندگان به چاونی شان جمع شده در صورت بیرون شدن مورد حمله قرار میگرفتند .

روزهای سیاه بر قشون و سیاسیون انگلیس در کابل میگذشت ، وسعت دامنه قیام انگلیسها را مجبور به ترک‌ کابل نمود . جریان تخلیه کابل از تاریخ شش تا سیزده جنوری سال ۱۸۴۲ آغاز شده قوماندانی انگلیس مستقر در قلعه جنگی بااردوی هفده هزار نفری تصمیم حرکت بسوی جلال اباد را گرفت .

( لیدی سیل ) خانم جنرال سیل در یاد داشتهای روز مره اش که زیر عنوان " شبیخون افغان " در سال ۱۳۷۱ با ترجمه مرحوم میر عبدالشید بیغم به چاپ رسید حرکت قوتهای انگلیس از کابل را ثبت مینمود که قسمتهای ازان‌درین نوشته نقل قول میشود . " روز شش جنوری ۱۸۴۲ عیسوی اردوی ما به عزم باز گشت به طرف هند در حرکت افتاد ... مجموع قطعات عسکری به هفده هزار نفر بالغ میشد ... مقارن ساعت نه و نیم از چاونی ( منظور قلعه جنگی است ) خارج شدیم... در زمان محاصره قلت غله رونما و مقدار خوراکه عساکر به نصف تنزیل یافته بود ... شب را در بگرامی توقف کردیم ... شب بود نهایت خنک و بادهای سرد میوزید در حالیکه خوراکه نه برای انسان و نه برای حیوان میسر و نه خیمه جهت محفوظ بودن از سرما و برودت دستگیر مینمود ... صبح وقت بدون انظباط و دسپلین هر نفر به طرفی بی نظام مشغول حرکت بود ... هر قدر عساکر ما پیش میرفتند همان قدر به تعداد دشمن افزوده میشد ... در موقع توصل به بتخاک اطراف مارا دشمن در گرد و نواحی احاطه و میگفتند وزیر محمد اکبر خان در بین انها وجود داشته خط السیر عسکر انگلیس را تعقیب مینماید .

شب را نهایت مشکل سپری و در خیمه ای که نُه نفر قریب همدیگر افتاده بودیم با چند دانه کلچه کابلی بسر بردیم .

برف زیادی روی زمین نشسته بود ... عساکر ما از شدت سرما بی حس و در عرض راه غلطیده بودند ..."

پس از ذکر زخمی ها و کشته شدگان افسران و عساکر مینویسد :" گفته نمیتوانم که با چه احساسات و تالم ها به سفر خود ادامه دادیم . در عرض راه اجساد بی شمار عساکر اروپایی وهندی در هر طرف پراگنده و جلب نظر میکرد ... تماشای این منظره خونین موجب شکستن معنویات و مایوسی مطلق ما گردید ... هر روز بر تعداد وافر سپاهیان و قطعات ارجل نزد وزیر اکبر خان‌شتافته تسلیم میگردیدند "

لیدی سیل مینویسد که تا دامنه هفت کوتل تعداد تلفات اردوی انگلیس به ۱۲هزار نفر بالغ میگردید . با این تلفات جنرال الفنستن طالب مذاکره با وزیر اکبر خان شد تا پنجهزار اردوی باقیمانده انگلیس را نجات دهد اما این مذاکره صورت نگرفت زیرا وزیر اکبر خان خلع سلاح کامل اردوی انگلیس را میخواست . با گذستن از جگدلک و رسیدن به گندمک تعداد عساکر انگلیس تا سه هزار نفر میرسید اما در ان محل که مهمات و کارتوس عساکر تمام شده بود افغانها با سیلاوه ها بر انها تاخته همه را محو نمودند در نهایت یک داکتر بنام " برایدن " زنده به جلال اباد رسید تا شرح حال ان شکست را به جنرال سیل رساند .

این اولین و بدترین نوع شکست عساکر امپراطوری بود که افتاب در سرزمینهای اَشغالی اش غروب نمیکرد و یک اقلیت ۴۵ ملیونی انگلیسی زبان‌بر ۶۰۰ ملیون ساکنان امپراطوری بریتانیا حکومت مینمود .

افتضاح این شکست لطمه بزرگی بر حیثیت ان امپراطوری وارد کرد .

۱۶۰ سال‌پس‌ازین واقعه که عساکر انگلیس همراه با قوتهای امریکا و ناتو به کابل داخل شدند و در ان جریان‌مسئولیت امنیت شهر کابل به انها سپرده شده بود سفیر انگلیس ضمن سائر بازدیدها از گالری ملی نیز دیدار نمود ، تابلوی رسامی شده برایدن که در حالت زار سوار بر اسپ است در دیوار مقابل درب ورودی سالون نصب بود ، سفیر از دیدن ان‌جتکه خورده طور خصوصی از آمر گالری خواهش گوشه گذاشتن این تابلو را نموه بود ، گویی سفیر ضرب شمشیر انتقام جویان جگدلک‌را بر عساکر امپراطوی استعماری بریتانیا بر خود احساس کرده تاب دیدن ابرو ریزی ان دوران را نداشت .

از عجایب تاریخ است که پس از مرور بیش از یک قرن بار دیگر افغانستان در چنبره غرب افتید ، گروهی از بقایای پیرو خط انگلیس در انطرف سرحدات جنوبی و شرقی افغانستان زیر نظارت میراث خوار استعمار انگلیس در پاکستان تحت پرورش جنگی و تروریستی قرار گرفتند تا طبق پلان راهبردی باز مانده استعمار به تخریب و جنگ فرستاده شوند . مارگریت تاچر صدر اعظم انگلستان طی سفر ی به پشاور غرض بازدید از جریان فعالیت گروههای تخریبکار و وضعیت کمپ های تربیت انها مورد استقبال ننگین مجاهدین قرار گرفته با پائین امدن از پله های زینه طیاره همین مجاهدین به اصطلاح راه نجات وطن گوسفندی را در قدمش ذبح کردند و او از فراز خون پا به سرزمینی گذاشت که اجدادش انرا از پیکر افغانسنان جدا کرده بودند . این بار پس از گذشت سالها گردونه جهادیکه مبارزین بیش از یک قرن‌قبل انرا برضد امپراطوریرانگلیس به حرکت دراورده بودند علیه افغانستان به حرکت افتاده انگلیس انتقام افتضاحات شکستهای قرنهای نزده و بیست را در اخیر قرن بیست ازین سرزمین گرفت اما این بار سنگینتر از قرن نزده بود ، کشور به ویرانه مبدل شد ، به اختلافات قومی و محلی که از ایده های استعمار یون است شدت داده شد .