در باب زبان فارسی دری

 

روی دیوار کتاب فروشی که کتب استفاده شده را غرض فروش گذاشته اند اثر علمی و تحقیقی کاندید اکادمیسین پوهاند شاه علی اکبر شهرستانی را زیر عنوان ( پیدایش و تحول زبان فارسی دری ) بدست اوردم که با اتکا به اثار و نوشته های قدیمی با قدامت چندین قرنه مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است .

خواستم قسمتهای ازین اثر را طور مختصر خدمت دوستان تقدیم نمایم .

نویسنده می نگارد " نخستین کسیکه در باره زبان دری سخن زده‌ عبدالله بن مقفع مترجم کتاب کلیله و دمنه به زبان عربی و مولف ادب الکبیر و ادب الصغیر میباشد وی در سال ۷۵۷ میلادی مقتول گردید " .

از کتاب " الفهرست " زیر عنوان " الکلام علی القلم الفارسی " که در ماه شعبان سال ۳۷۷ هجری به اختتام رسیده چنین نقل قول میکند : " ... نیز زبان دری ، زبان مروج باشندگان شهرهای مداین است و کسی که با دربار شاه کاری داشت بدان زبان گپ میزد ، و ازانرو منسوب به کسانی شد که کار دربار را میکردند و بیشتر لغات ان از لغات مردم خراسان و مشرق است یعنی از لغات مردم بلخ " .

ابوسعید عبدالحی گردیزی در کتاب " زین الاخبار " که در حوالی ۱۰۴۹ میلادی تالیف شده است چنین میگوید :" بهرام گور به هر زبانی سخن گفتی به وقت چوگان زدن پهلوی گفتی و اندر حربگاه ترکی گفتی و اندر مجلس عامه دری گفتی و با موبدان و اهل علم‌پارسی گفتی و با زنان هریوه " بهرم گور از ۴۲۰ تا ۴۳۶ میلادی پادشاهی کرده بود که به این حساب سابقه زبان دری به ۱۶۰۰سال قبل از امروز میرسد .

در جای دیگر مینگارد " گویند زبان دری نحستین بار در زمان بهمن ابن اسفندیار از سلسله خاندان کیهانی ایجاد گردید . مولف هفت قلزم و فرهنگ انندراج و غیاث الغات و برهان قاطع همه همسان این روایت را اکرده اند ."

به قول دیگر زبان دری به دره منسوب گردیده و گاهی هم به کبک دری .

"" مولف هفت قلزم میگوید " بهترین لغات فارسی ، زبان دری است ." مولف غیاث اللغت گفته " زبان دری از دیگر زبان ها ی فارسی که پهلوی فارسی و هروی و زاولی و سکزی و سغدی است فصیح تر استت ."

محترم شهرستانی چنین نتیجه میگیرد " اما وقتی که در اثار مانده از گذشتگان می بینیم‌انچه پارسی گفته شده دری است و انچه دری گفته شده پارسی است ." و نیز مینویسد که " زبان فارسی دری از قرن دوم هجری به شگوفایی آغاز کرد ."

" دانشمندان و زبان شناسان ، فارسی را از لحاظ اختلافی که در گویشها و لهجه های ان در سرزمین های مختلف وجود دارد انرا عمومآ تحت عنوان فارسی ، دری و تاجکی مطالعه می نمایند ."

" مطالعه دساتیر و قواعد زبان فارسی دری که از دیدگاه چه در افغانستان ، چه در ایران ، هند و بخارا و سمرقند نبشته شده است شباهت و یگانگی زبان فارسی دری را در همه سرزمینهای فارسی گوی نشان میدهد

استاد شهرستانی در مورد محلی شدن لهجه ها مینویسد که در افغانستان تغیر لفظ نزد عوام‌مردم مفهوم است که شاید در جاهای دیگر معمول نباشد . به استدلال پوهاند شهرستانی تغیر لفظ در حروف به شکل محلی معنی جداگانه بودن زبان را نمیدهد مثلآ

افغان اوغان

باغبان باغوان

افگار اوگار

افسانه اوسانه

افسار اوسار

ابگین اوگین

ابخور اوخور وغره

به مدلول تحقیقات پوهاند شهرستانی فارسی نه در دهه چهل هجری قرن گذشته که برحی ها به ان انهماک میورزند بلکه تا قرنها قبل از امروز وجود داشته است

در ذیل چند بیت از شعرای گذشته را نقل میکنند :

حافظ

زشعر دلکش حافظ کسی شود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

ناصر خسرو قبادیانی

من انم‌که در پای خوکان نریزم

گرانمایه این دُر لفظ دری را

نظامی گنجوی

نطامی که نظم دری کار اوست

دری نظم‌کردن سزاوار اوست

در جای دیگر

مغنی در خروش اورده پرده

غزلهای دری اغاز کرده