جنگ اوکراین یکساله می‌شود. حقایق در اوکراین چگونه اند

از نظر روسها: روسیه قادر شد در جنوب اوکرایین یک دهلیز زمینی که مشتمل بر مناطق لوهانسک، دونباس، دونتسک، ژاپروژیا و جنوب دریای دنیپر در خرسون می‌باشند ایجاد نموده روسیه را به کریمیا وصل کند و ارتباط اوکراین را با بحیره آزوف قطع نموده و شهرهای مهم روسی زبان ماریوپول، میلوتوپول، دونتسک و لوهانسک را برعلاوه کریمیا به خاک خود اضافه نماید. آنچه برای روسیه باقی مانده اشغال دو شهر کروماتورسک و سلویانسک در ایالت دونتسک است که هنوز هد در دست قوای اوکرایین قرار دارند. در هفته گذشته شهرک سلودار توسط روس‌ها اشغال شد و شهرک بخموت در شرف سقوط بدست قوای روسی است. با اشغال این دو شهرک راه برای اشغال شهر کراماتورسک و شهر سلویانسک بلز میگردد چون از این ببعد زمینهای هموار یخزده مانند کانکریت در مقابل قوای روسی قرار دارد و انتظار می‌رود در دو ماه آینده قوای روسی تمام باقیمانده مناطق ایالت دونتسک را تا سواحل جنوبی دریای دنیپر اشغال نموده و به اهداف نظامی خود صد در صد نائل گردیده بدین ترتیب به ولادیمیر پوتین امکان دهد تا ختم جنگ را اعلان کند. با تکمیل دوره تعلیماتی سه صد هزار سربازان جدید که با اعلان سفربری محدود به قوای روسی افزوده شد و همچنان هشتاد هزار داوطلب مزدبگیر و تجهیز این پرسنل با بهترین تجهیزات روسیه و هزاران تانک تی ۹۰ بهتر تجهیز شده به یقیین روسیه قادر خواهد بود تا از مناطق باقیمانده جنوب دنیپر را اشغال نموده و یک خط دفاعی شکست ناپذیر در امتداد دریای دنیپر برا ی حفاظت مناطق اشغال شده در مقابل حملات احتمالی اوکرایین که به کمک ناتو تجهیز میگردد ایجاد نماید.

موقف اوکرایین چگونه است؟ تاکنون ده ملیون نفر از اوکرایین مهاجرت کرده اند. بیش لز صدهزار نفر کشته شده صنایع، خطوط آهن و ساختمان‌های زیربنایی و بخصوص انرژی برق هدف قرار گرفته تخریب شده اند و اوکرایین از هر جهت کاملا وابسته به کمک اروپا و آمریکا شده است.

در عین زمان هدف اوکرایین آزاد کردن تمام مناطق اشغالی توسط روسیه بشمول جزیره نمای کریمیا میباشد. خارج شدن سریع روس‌ها از اطراف شهرهای کییف، خارکوف و اخیرا خرسون در مقابله با حملات قوای اوکرایین که با مقدار زیاد تجهیزات نظامی ناتو مجهز گردیده اند این تصور را به دولت اوکرایین قوت بخشید که قادر خواهند بود در جنگ در مقابل روس‌ها پیروز گردند. واقعیت آن بود که روس‌ها با اهداف مشخص نظامی در جنوب اوکرایین حاظر نبودند در مواضع غیر ضروری در اطراف کییف، خارکیف و خرسون پرسنل و تجهیزات خود ا از دست دهند بنابر آن به مواضع قابل دفاع عقب نشینی کردند.

فراموش نکنیم یکسال قبل وقتی روس‌ها با ۱۲۰ هزار سرباز حرفوی حمله کردند با ۴۵۰ هزار سرباز اوکرایین مقابل بودند که در طول هشت سال قبل از آن به استندرد ناتو توسط افسران ناتو تربیه و تجهیز گردیده بودند. در این مدت اوکرایین سفربری عمومی اعلان کرد و تمام مردان سنین نظامی به جنگ جلب شدند که حالا صحبت از اردوی ملیون نفری می‌کنند. اما تلفات پرسونل و تجهیزات نظامی اوکرایین در یکسال به صدها هزار می‌رسد. اکنون اوکرایین از ناتو تقاضا دارد تانکهای تعرضی و طیارات جنگی به آنها بدهند در حالیکه ناتو بیشتر مایل است تجهیزات ضد هوایی و راکتی و توپخانه به اوکرایین بدهد. کشورهای کوچک بالتیک و فنلاند نیز در تخیل شکست روس‌ها تقاضاهای اوکرایین را تکرار می‌کنند زیرا آنها راهی برای دوستی مجدد با روسیه برای خود باقی نگذاشته اند.

موقف ناتو چگونه است؟ وزیر دفاع اوکرایین چند روز قبل به ناتو یادآوری کرد که قوای اوکرایین این جنگ را به نمایندگی از ناتو ادامه می‌دهند و تایید کرد که اوکرایین در عمل مانند یک کور ناتو می‌جنگد بدون آنکه کدام تفاهمنامه رسمی در مورد عضویت در ناتو امضا شده باشد. این اظهارات با آنچه رئیس جمهور بایدن و آلمان، پولند و فرانسه می‌گویند متفاوت است. بایدن گفت سربازان آمریکایی در جنگ با روسیه شرکت نخواهند کرد. جرمنها و پولندیها نیز نمی‌خواهند با روسیه وارد جنگ مستقیم گردند. اما بشمول انگلستان این جنگ نیابتی را به قیمت جان اوکرایین ها همچنان با ارسال تجهیزات نطامی حتی تانکهای تعرضی ادامه خواهند داد به امید آنکه مصارف و خسارات هنگفت نظامی و اقتصادی به روسیه بزنند. ناتو از اول می‌دانست که اوکرایین قادر به شکست دادن روسیه و آزاد ساختن مناطق اشغالی نیست. اما تضعیف و تخریب روسیه هدف اصلی دو کشور آمریکا و انگلستان میباشد و با وزنه سنگینی که این دو کشور در ناتو دارند سایر ممالک اروپایی ناچار از آن حمایت می‌کنند. در یک اروپاییکه حالا روسیه را تجرید کرده و دشمن می پندارند چاره یی نیست مگر تقویت صفوف نظامی، سیاسی و اقتصادی بر ضد روسیه.

عواقب تعذیرات اقتصادی غرب در مقابل روسیه چگونه است؟ آمریکا بالای اتحادیه اروپا فشار آورد که راه واینده خودرا از روسیه جدا کنند. زیر فشار آمریکا اروپای غربی، کورهای بالتیک، و اسکاندیناوی تعمیرات همه جانبه بالای روسیه وضع کردند که هدف آن تخریب اقتصاد روسیه بود. آنها فکر می‌کردند که روسیه همچنان جریان نفت و گاز خودرا به اروپا ادامه خواهد داد چون به پول اروپایی‌ها به خاطر حفظ اقتصاد خود نیاز دارد. در اروپای غربی و آمریکا چنین فکر میشد که تولیدات ناخالص روسیه در طرف شش ماه بیست فی‌صد تقلیل خواهد یافت و با سقوط سطح عواید و کمبود اجناس و بخصوص عدم دسترسی به تکنالوژی غربی صنایع روسیه سقوط نموده انفلاسیون کمر اقتصاد روسیه را خواهد شکست. اما خلاف این پیش‌بینی‌ها نامیرا تعذیرات سیاسی، مالی، تکنولوژیکی و اقتصادی درست برخلاف عمل کرد در یکسال گذشته تولیدات ناخالص روسیه کاهش یافت اما نه به می آن متوقعه اروپاییها، میزان انفلاسیون صرف پنج درصد است و برعکس عواید روسیه از مدرک صادرات نفت و گاز بخاطر افزایش سرسام آور این دو قلم بیش از سال قبل شده است. روسیه در عین زمان قادر شد بازارهای جدید نفت و گاز در چین و هندوستان پیدا کند. همچنان روس‌ها به کمک چیناییها، هندیها و سایر کشورهای عضو بریکس قادر شد به امکانات جدید انتقالات اسعاری دست یابد و دالر را از معاملات خود تا حد زیادی کاهش دهد.

اما در مقابل فاجعه اقتصادی در اروپا واقع شد. کمبود نفت و گاز سبب بالا رفتن سرسام آور قیمت‌های این منابع انرژی شده زمستان طاقت فرسایی را به اروپای غربی به ارمغان آورد. این بحران سبب ورشکست شدن بسیاری لز فابریکات در اروپای غربی شده ناگذیر به انتقال به آمریکا یا چین شدند. با مح وم شدن از گاز ونفت ارزان قیمت روسیه وابستگی کشورهای اروپای غربی به گاز مایع پرقیمت آمریکایی افزایش یافت. شرکت‌های امریکایی با سو استفاده وضع خراب اروپاییها به سودجویی از حالت جنگ پرداخته به عایدات سرسام آور دست یافتند تا جاییکه اتحادیه اروپا اخیرا تصمیم گرفته مالیات سود جویی ۲۵ فی‌صد بالای شرکت‌های آمریکایی وضع کنند.

تاثیرات سیاسی؟ موقف خصمانه آمریکا و اروپای غربی در مقابل روسیه این کشور را بیشتر به چین نزدیک کرد. همچنان مناسبات روسیه با هندوستان، و کشورهای عربی نزدیکتر شده آنها تصمیم گرفته اند در معاملات خود از دالر آمریکایی استفاده نکنند. اتحادیه بریکس که تا اکنون شامل برازیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بود قرار است در سال 2023 به ۱۷ کشور بشمول عربستان سعودی، ایران، ارجنتاین، مصر، اندونیزیا، ترکیه و غیره با سیستم بانکی و احد پولی مشترک برای معاملات مشترک توسعه یابد که شکست بزرگی برای جهان غرب به رهبری آمریکا محسوب میگردد‌.