حزب سازی در خارج بر اوضاع داخل کشور اثر نمی گذارد

 

حزب سازی در خارج بر اوضاع داخل کشور اثر نمیگذارد ، تجربه تشکیل هفتگانه و نه گانه ها چهل و سه سال قبل در بیرون از افغانستان موید این اصل است زیرا انها از تاثیر مستقیم کشور های که درانجا به فعالیت میپرداختند بیرون نبودند ، تفرقه و نفاق که امر مرجح نزد مراجع استخباراتی ان کشور ها بود وسیله خوب تحقق استراتژی انها بود ، جذب مقامات تنظیمها به استخبارات عامل دیگر تطبیق استراتژی بیگانه را تشکیل میداد ، احساس ملی و خدمتگذاری به مردم در نهاد فکری و تشکیلاتی انها وجود نداشت از همین علت با رسیدن به قدرت ، جز فساد ، پول اندوزی ، تخریبکاری ، نفاق افگنی و چپاولگری کاری برای ابادانی انجام ندادند .

حالا که مفسدین رژیم بیست سال زیر اشغال با سوابق روشن ارتباطی کشورهای اشغالگر میخواهند حزب بسازند ازین قاعده مستثنا نمیباشند ، وقتی رهبران حزب با کادرها و صفوف در بیرون از کشور سیاست نمایی میکنند اثرات ان در داخل چه بوده میتواند ؟ با انجام چند مصاحبه ، نشرات فیسبوکی و برامد های مطبوعاتی رنج عظیمی را که مردم متحمل میشوند میتوانند کاهش دهند ؟

گیریم که شرایط برای فعالیت سیاسی در افغانستان مساعد گردد کادرها و صفوف این احزاب حاضر میشوند با ترک خانواده و امتیازات سوسیالی به کشور بیایند و بیک مبارزه دوامدار سیاسی غرض بیداری مردم و اثر گزاری بر اوضاع بپردازند ؟ یا اینکه مانند بیست سال جمهوریت تنه در خارج و کله در داخل در راس امور قرار گرفته امتیازات بلند پولی ان دوران را در دل دارند ، ایا برای انها قابل درک است که تغیر اوضاع و سقوط رژیمها امکانات و ظرفیتهای گذشته را از میان بر میدارد ؟

حزبیکه در میان مردم ، با مردم و قبول مشی ان از جانب مردم سیاست نکند تشکیل ان در یک مقطع زمانی غوغاگری مطبوعاتی و فیسبوکی بر پا میدارد و کاری نمیتواند انجام دهد .

طی بیست سال گذشته بیش از یکصد حزب موثر و غیر موثر در وزارت عدلیه راجستر شده بود ، کسی میتواند بگوید که همه انها به وطن و مردم متعهد بودند ؟ اگر بودند حالا کجا هستند ؟ مرامنامه ها ، سازمانها و رهبران چرا با تغیر اوضاع در میان مردم نیستند و قبول زحمت نمیکنند ؟

چنگ و گریز در حالات خاص نظامی شیوه و تاکتیک است اما حالا سیاست و گریز هم بیک رسم مبدل شده است ( گویا گریز هم‌یک شیوه مردی است ) .

انانیکه در بیست سال گذشته به نحوی از انحا در فجایع اشغال ، فساد بی مانند ، سبقت در روان خدمت به اشغالگران بستگی داشتند بهتر است به اندوخته های نا مشروع شان اکتفا کرده هوس موهوم‌و نا ممکن رسیدن به قدرت را از سر دور کنند زیرا تبارز مطبوعاتی انها خاطره های بد و کثیف اعمال شانرا در ذهن مردم زنده میسازد و خود بخود عامل عکس العمل منفی علیه خود میشوند .

اینها شنیده اند یا استخدام شده اند که افراد بد نام را دور شان جمع کنند تا در صورت عملی شدن سیاست امریکا و غرب در ایجاد حکومت همه شمول یعنی حکومت اءتلافی مفسدین و جاسوسان و بر سر اقتدارها وسیله پیشیرد سیاست امریکا در کشور باشند زیرا مفسدین ، دزدان ، چپاولگران ، قاچاقبران ، غاصبین ، اختطاف گران ، مافیایی ها ، تفرقه اندازان ، سلطه جویان ، عظمت طلبان و اضافت خواهان که انساج رژیم فاسد گذشته را میساختند بیش ازین زمینه نخواهند داشت و غرب باید از حمایت و پیش کشیدن انها دست بردارد .