هفت ثور ۱۳۵۷ وعوامل سقوط جمهوری محمد داود

سقوط جمهوری محمد داود چرخش در تاریخ بیش از ۱۵۰ سال افغانستان بود ، بدو دلیل :

۱-- ختم وراثت در قدرت .

۲--- انتقال قدرت از سلطه انحصاری یک قوم بنام محمد زایی و طی ۵۰ سال بعدی ان وقت از یک خانواده بنام آل یحی ( نادر خان ، ظاهر خان و محمد داود ) .

عوامل سقوط جمهوریت از دیدگاه سیاسی افراد ، تحلیل ایدیولوژیک چپ و راست متعدد است .

واقعیت این است که در برابر رژیم مخالفت مردمی وجود نداشت ، رژیم پس از یک خشکسالی طولانی و قحطی ناشی ازان روی کار امد ، قیمتی و فقر ان چنانیکه در سالهای پس از سقوط ، کشوررا پیچید موجود نبود ، شیوه دولتداری متکی بر سیستم حزبی نبود ، استخدام در پستها و مقامات ، امکانات تحصیلات عالی و تعلیمات ابتدایی و ثانوی ، استفاده از بورسهای تحصیلی خارج از کشور تابع نورمهای سیاسی یا جانبداری های قومی و منطقوی نبود این امکانات برای همه افراد تحصیلکرده مهیا بود ..

اما دو چیز عامل سقوط رژیم شد ؛

۱-- تعیر بازی برای سطح اتکای جمهوریت بگونه نا سنجیده شده و دور از نظر داشت وضعیت در اردو .

۲-- تغیر بازی در عرصه مناسبات خارجی و منطقوی که تغیر در بازی اول ازهمینجا منشاء میگرفت .

اتکای جمهوریت از آغاز کودتا تا دو سال به نیروی چپ بود ، چندین توطئه کودتایی از محمد هاشم میوندوال تا توطئه ناکام کودتایی اخوانی ها ( کودتای فرزه ) بعد آ سرکوبی شورشها در پنجشیر ، لغمان و زیروک پکتیا در همان دوره ها صورت گرفت .

با موفقیتهای رژیم در خنثی سازی توطئه های نظامی ، تلاش خارج بخصوص امریکا و پاکستان در جهت فریب رژیم راه افتید که توام با فشارهای نظامی نیز بود . درین مورد ایران و پاکستان بیشتر فعال بودند ، ترتیب گروه پنچهزار نفری شورشی از جانب آی.اس.آی. توسط ربانی ، مسعود و حکمتیار در پاکستان و ارائه وعده غیر صادقانه ایران در زمینه همکاری پولی با رژیم ، داود خان در حیطه توطئه های دقیقآ سنجیده شده گیر انداخته شد که که هدف ان دور ساختن رژیم از حمایت شوروی و برهم زدن‌مناسبات این دو کشور بود .

داود خان در برابر پاکستان به تغیر سریع سیاسی اقدام کرد ، وی در ملاقات با ذوالفقار علی بوتو صدراعظم پاکستان که از هفت تا ده جون سال ۱۹۷۶ به کابل امده بود با تمام درایت و تجربه سیاسی که داشت دچار غلطی بزرگ شد که بوی گفت :" موجودیت یک پاکستان قوی به نفع افغانستان است" او گفته بود :" بودند کشورهایکه ( نام نگرفت ولی اشاره به اتحاد شوروی بود) نمیخواستند روابط میان افغانستان و پاکستان بهبود یابد " ( کتاب سقوط افغانستان نوشته صمد غوث معین وزارت خارجه دوران داود خان ) .

فورمولبندی پاکستان قوی به نفع افغانستان ویرانی و بربادی افِانستان را بار اورد که طی ۴۳ سال گذشته و اوضاع جاری مردم متحمل ان میگردد . قوتمندی پاکستان نه به نفع افغانستان بلکه باعث ویرانی ان گردید .

با حفظ اینکه روسیه با پاکستان مناسبات حسنه قایم کرده استو اما پاکستان از خراب سازی افغانستان تا اکنون دستبردار نیست .

سفریکه داود خان به ایران نمود سلطنت ایران با وعده سپردن دو ملیارد دالر اورا فریب داد ، محمد داود این مبلغ را برای بسر رسانی پلان هفت ساله کشور مفید و موفقیت کلان برای رژیمش میدانست ، اما دولت ایران قدرت پرداخت چنین مبلغ بزرگ‌را در ان وقت نداشتد، با صرف صد ملیون ان در سروی پروژه راه اهن چاه بهار و کابل دیگر از سپردن مبلغ باقیمانده شانه خالی کرد . طبق نوشته آغای شرق داود خان مسئله را به جلسه کابینه طرح کرده از تحقق پلان هفت ساله نا امید شد .

مناسبات داود خان که از زمان صدارت با اتحاد شوروی نزدیک بود با این توطئه همسایه های شرقی و غربی برهم خورد و داود خان حمایت شوروی را از دست داد .

اتحاد شوروی که در ساختار و تعلیم و تربیه و تجهیز ارودی افغانستان نقش یگانه داشت دلبسته سیاست بیطرفی افغانستان بخصوص موضعگیری داود خان در جنبش عدم انسلاک بود ، اما تغیر بازی سیاسی پیش گرفته شده ، ان کشور را نسبت اوضاع بعدی مشکوک ساخت . در اول نوشته نام از نبود نا رضائیتی مردم برده شد اما وضعیت برای روشنفکران و مراجع سیاستگری مختنق بود ، با حفظ وجود قانون اساسی ، افغانستان یک دوره پنجساله حالت اظطرار را سپری کرد زیرا همه فعالیتهای سیاسی -- اجتماعی در حال انجماد در اورده شده بود . کشوریکه ده سال دوره دموکراسی را با موجودیت احزاب سیاسی ، نشرات ازاد غیر دولتی ، پارلمان و وجود وکلای چپ و راست دران ، تظاهرات ، اعتصابات را تجربه کرده بود به یکبارگی به حالت انجماد سیاسی در اورده شد که خود از عوامل تضاد با رژیم گردید .

در اوضاعیکه رژیم در تحقق پلان پنج ساله احساس ناکامی کرد و اختناق بر فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی سایه افگنده توطئه ترور میر اکبر خیبر و جریانات بعدی ان برای یک فرصت طلب ماجراجوو مشکوک با مناسبات استخباراتی ( حفیظ الله امین ) زمینه شد تا بدون هدایت حزب مربوطه دست به اقدام نظامی بزند و رژیم سقوط نماید .

با این تغیر دامنه توطئه از واشنگتن تا لندن و تهران و اسلام اباد وسعت یافته افغانستان دچار بحران و جنگ گردید که اثرات ان هنوز ادامه دارد و این مراکز توطئه سازی به همان کردار ۴۴ ساله ادامه میدهند .

در مورد حوادث ۴۴ ساله افغانستان و چگونگی تغیرات در قدرت کتابها و مقالات زیاد نوشته شده، در چندین نوشته گذشته من هم‌نسبتآ مفصلتر نگاشته ام‌که نسبت خود داری ار تکرار مکررات به همین مختصر اکتفا مینمایم .