در حاشیه یک خبر

از سفر تام وست نماینده خاص امریکا برای افغانستان به کشورهای قطر و امارات و ترکیه که آغاز ان همزمان با کنفرانس وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان جمع روسیه در سمرقند بود در ظاهر اخبار بی ارزش در مطبوعات پخش گردید مثلآ او بعد از ملاقاتش با مقامات قطر نوشت که ما ( امریکا ) از حقوق شهروندی افغانها حمایت میکنیم و بعد در خبر دیگر گفته شد که موصوف با حکمت کرزی ( معین سیاسی وزارت خارجه حکومت گذشته ) در مورد تعلیم و تحصیل دختران بحث کرده است .

هردو خبر فاقد ارزش است . حکمت کرزی چه موقف و مقامی دارد که اغای وست با ایشان در مورد تعلیم و تحصیل دختران بحث کرده است اثر و پیامد این بحث چه بوده میتواند ؟

اما اغای صمد سفیر قبلی افغانستان در فرانسه فعلآ مقیم امر یکا گفت که ایشان و یکتعداد افغانهای داخل و خارج کشور روند جدیدی را برای رهیافت حل معضلات افغانستان در قطر آغاز کرده به تعداد پنج تا شش تن از وابستگان دولت قبلی در ان شرکت داشتند نه همه ( منطور مفسدین است ) آغای صمد افزود که سفر تام وست اتفاقآ با این گردهم ایی مصادف شد و وی در گردهم ایی شرکت کرد !! در حالیکه اغای وست نامی از شرکت دران نبرد ه است .

اصل گپ در همینجاست که تام وست برای شرکت درین گردهم ایی به سفر پرداخته و شرکت در ان اتفاقی و تصادفی نبوده است که انرا زیر پوشش مطبوعاتی حمایت از حقوق شهروندی افغانها و بحث با اغای حکمت کرزی در مورد تحصیل و تعلیم دختران در می اورد .

شرکت وست در ان گردهم ایی نشان میدهد که امریکا روند دیگری را زیر نام افغانهای غیر وابسته به حکومتهای گذشته ( مفسدین ) و امارت آغاز کرده است که انرا در پرده تصادف و اتفاق میپوشانند اما حقوق شهروندی و تحصیل و تعلیم دختران را بحیث ابزار تبلیغاتی بکار میگیرند تا این روند را خارج از ساحه نفوذ امریکا نشان بدهند .

هر روند سیاسی اثر گذار برای بهبودی اوضاع افغانستان مرجحتر از بزن بهادری های مسلحانه است به شرط انکه اهداف غیر در قبال ان مضمر نباشد و استراتژی های بیگانه در ان نهفته نباشد زیرا افغانستان قربانی همین استراتژی ها بوده و ادمه ان به معنی ختم حالات جاری بوده نمیتواند .

جریانات اخیر نشان میدهد که شکل گیری سیاستها در مورد افغانستان شبیه قرون گذشته از بازی بزرگ تا جنگ سرد است . تفاوت این شکل گیری با ان دوره ها درین است که اهداف ظاهری جوانب ِغربی و شرقی یکی است ( مبارزه با تروریسم‌، مواد مخدر ، حقوق بشر ، تعلیم و تحصیل دختران ، حق کار زنان در خارج از منزل ، حکومت همه شمول و غیره ) اما در محتوی تفاوت عمیق راهکاری و راهبردی در مورد دیده میشود ، انچه کشور های همجوار جمع روسیه در مبارزه با ان عرصه ها در نظر دارند در انست که عوامل تروریسم ، مواد مخدر ، حقوق بشر وغیره را پیوند به سیاستهای امریکا و غرب میدهند ، وجود شبکه های تروریستی در افغانستان را ناشی از حمایت امریکا از انها میدانند زیرا در زمان حضور پر قدرت امریکا و ناتو در افغانستان ۳۲ شبکه تروریستی در افغانسنان فعال بود ، تحلیل انها چنین است که این شبکه ها وسیله نفوذ و حفظ و تشدید بحران و تشنج و تداخل از طریق سرحدات بداخل ان کشورها یا مناطق منافع حیاتی ایشان میباشد مانند تشویش چین از جنبش اسلامی ترکستان شرقی و نگرانی روسیه از نفوذ تروریسم در اسیای میانه و ناراحتی ایران از عین پروسه ها .

اما جانب امریکا و غرب بنام به مخاطره افتادن منافع انان درین گوشه اسیا اما در حقیقت دسترسی مجدد به امکانات ۲۰ سال اشغال در تلاش است .

منظور حکومت همه شمول که خواست هردو جانب است نزد همسایگان جمع روسیه سهمگیری همه اقوام و ملیتها در قدرت و سیاست بوده امریکا زیر پوشش همه شمول به برگردانی ابزار فساد الود گذشته و فراری تکیه میکند .

در مورد مواد مخدر در سطح جهان ارقام و احصائیه ها گویای انست که در زمان حضور ناتو ، امریکا و متحدین ان افغانستان در تولید تریاک مقام اول را در جهان داشت که سالانه ۷۵ ملیارد دالر ازین طریق به بانکهای امریکا واریز میشد و شهزاده انگلیس برای تنظیم انتقالات تریاک توسط طیارات نظامی به لندن مدتی بحیث سرباز در هلمند حضور داشت و اعتراف به قتل مردمان بی گناه بدستان خود کرده است .

بهره گیری ازین تقابل برای افغانستان زمانی مفید بوده میتواند که مهارت سیاسی و دپلماتیک نزد حاکمیت وجود داشته باشد و مشکلات داخلی کشور با سهمدهی همگان راه حل دریابد . این مهارت در انعطاف پذیری ، تن دهی به تفاهم متقابل و رجحان منافع ملی به برخی دیدگاههای ایدیولوژیک حاکمیت تعلق دارد .

نوت :

در بالا از بازی بزرگ و جنگ سرد و تشابه اوضاع به ان نام برده شد . شاید سوال شود که تشویش درین مورد چه است ؟

خلص مطلب اینکه در بازی بزرگ افغانستان به سرحدات موجود محدود گردید و قسمتهای زیاد خاکش از دست رفت و در جنگ سرد قربانی تقابل غرب و اتحاد شوروی شد که حالات روان حدود نیم قرن اخیر حاصل ان میباشد .

افغانستان نباید بیش ازین پهنه این تقابل قرار گیرد تا در گرداب خطرات رقابتها گیر نماند . برای کشور در وضعیت جاری اتخاذ یک سیاست مدون دارای اهداف دور و نزدیک در شکل گیری جدید اوضاع در جهان و احتمالات رفتن جهان بدو قطب بندی ضرور است . اتخاذ چنین سیاست بدون سهمدهی مردم و واقعیتهای موجود راه به منزل نمیبرد .