نگاهی برچند ماده عمدهٔ معاهدهٔ آب هلمند(هیرمند)

پس از اخطار رئیس جمهور ایران به طالبان مبنی برپرداختن فوری حقابه ایران از رودهیرمند، در مطبوعات ورسانه های انترنتی مقالات مختلفی در باره معاهده آب هلمند از جانب صاحب نظران افغان وایرانی به نشر رسید. من هم که با آب هیرمند پرورده شده ام و نیمی ازعمرم را وقف سیستان شناختی کرده ام ومدو جذر آن رودخانه را دیده ام، چند مقاله تحقیقی ومستند ازخود واز اهل نظر را در برگهٔ فیسبوک خود گذاشتم که مورد علاقمندی بسیاری از خوانندګان قرارگرفت.

اکنون میخواهم دیدگاه خودم را در رابطه به توضیحات میراکبر رضا (ریس کمیسیون هیات افغانی مذاکره در بارهٔ معاهده آب هلمند) با شما عزیزان خواننده درمیان بگذارم.

به نظرم در توضیحات انجنیر میراکبر رضا ،که داکتر سید عبدالله کاظم درنوشته خود اقتباس کرده است، سه نکته مهم به چشم میخورد:

نکته اول،اینست که میگوید ۲۶ مترمکعب فی ثانیه حقابۀ ایران درسال نورمال وسالهای سیلابی است که معادل یک هشتم آبی میباشد که در رودخانه هلمندجریان دارد.

نکته دوم ، اینست که میگوید حقابه ایران درسالهای خشک سالی به یک برسیزدهم آب هلمند تقلیل می یابد .

نکته سوم، اینست که میگوید ایران با گرفتن ۲۶ مترمکعب آب درثانیه ،دیگرشریک ما نیست!»

گفتار انجنیر رضا را باردیگر مرور میکنیم : «در معاهده ۲۲ حوت ۱۳۵۱ ما به ایران در سال نورمال و سالهای سیل آبی یک هشتم [آب] را میدهیم و در سالهای خشک سالی مقدار آب به تناسب ریکاردهای خشک سالی تقلیل می یابد و تقریبا یک بر سیزدهم آب هلمند را به ایران می دهیم که به این اساس ماحق افغانستان را به حیث مالک هلمند تثبیت کردیم و تنها یک مقدارمعین آب را برای ایران دادیم که ۲۶ متر مکعب فی ثانیه در سال نورمال و در سال سیل آب است و با این ترتیب آنها در مورد آب هلمند دیگر شریک ما نیستند.»

افزون براین سه نکته، درخود معاهده اب هلمند(هیرمند) نیز نکات پراهمیت دیگری وجود دارد که برای جانب افغانی هنگام بحث برحقابه بسیار بسیار بدرد میخورد و آن نکات مواد دوم، پنجم و دهم این معاهده است .

برطبق ماده دوم معاهده، ایران افزون بر ۲۲ مترمکعب اب برطبق نظر کمیسیون بیطرف دلتای هیرمند مقدار۴مترمکعب درثانیه به خاطرحسن همجواری،از آب هلمند گرفته میتواند که مجموعا ۲۶ مترمکعب اب فی ثانیه از رودخانه هلمند مستحق شناخته شده است.

در مادۀ پنجم معاهده ، ممنوعیت ادعای ایران چنین تصریح شده است : «ایران هیچگونه ادعائی برآب هلمند (هیرمند) بیشتر از مقادیریكه طبق این معاهده تثبیت شده است، ندارد . حتی اگر مقادیر آب بیشتر در دلتای سفلای هلمند (هیرمند) میسر هم باشد ومورد استفادۀ ایران هم بتواند قرار گیرد.»

و در ماده دهم، دایمی بودن معاهده چنین تضمین شده است: «افغانستان و ایران قبول دارند که این معاهده ممثل(بیانگر) موافقت کامل و دایمی دولتین میباشد و احکام این معاهده محض(صرفاٌ) در داخل حدود محتویات آن اعتباردارد و تابع هیچ یک اصل (پرنسیب) یاسابقه (پرسدنت) موجود یا آینده نمی باشد.»

فراموش نکنیم که درکنار نقاط قوت فوالذکر، نقاط ضعفی هم در این معاهده به لحاظ منافع ملی وجود دارد.

مثلاً: در ذیل مادۀ چهارم معاهده، جدول توزیع آب در ۱۲ماه یک سال نورمال آمده است و با توجه به مقدار آب درماه های مختلف سال دریکجا دیده میشود که رئیس هيئت افغانى انجنیر رضا هنگام تعیین حقابه ایران از خود حاتم بخشی نشان داده است.

به کلام واضح تر -درماه فبرورى =دلو(اسفند) که ضرورت به آب برای کشت در نیمروز به اوج ‏ خود ميرسد، مطابق معاهده آب، از جمله ٢٠٨ هزار ايکرفيت آب رودخانه ‏هلمند، براى ايران (۷۸مترمکعب آب ) درنظر گرفته شده است وبراى نیمروز‏افغانستان (۲۲مترمکعب آب).

يعنى درمهمترين فصل زراعت وآبيارى ‏که ماه دلو است، براى ايران چهار بر‌پنجم مجموع آبی درنظر گرفته شده که در بند کهک سیستان وارد ميگردد. این حاتم بخشی رئیس کمیسیون افغانی به جانب ایرانی بیانګر نوعی بی پروائی و بى مبالاتى نسبت به آیندۀ ولایت نیمروز است که ظرفیت توسعه و انکشاف کشاورزی را مثل بخش سیستان ایرانی دارد و اعمار بند کمال خان درنیمروز هدفی جز توسعه آن ولایت از راه کنترول سیلابها وهدایت آّب بروی هزاران هکتارزمینهای قابل کشت نیمروز ندارد . پس این حاتم بخشی به جانب ایران وبی توجهی به آینده ولایت نیمروز را چگونه ميشود توجیه وتفسير نمود؟ خدا کنداز نوع حاتم بخشی های کرزی نباشد.

مثال دیگری نشان داده میشود: آنچه از دید ناظران سیاسی ، نقض حاکمیت ملی پنداشته میشود، اینست که درماده پنجم پروتوكول شماره یك، به کمیسارايران حق داده شده تا هر گاه برميزان ‏آب وارده در مرز مشترک ودر محل پايه هاى ٥١ و٥٢ (نقاط توزیع آب) اعتراض داشته ‏باشد، میتواند ‏براى کنترول مقدار آب رودخانه هلمند دستگاه آب شناسی دهراود(واقع در ۷۰۰کيلومتر بالا تر از دلتاى هيرمند) را مورد تفتيش و کنترول خود قرار ‏بدهند و بعد از بررسى و برآورد ميزان آب در دستگاه آبشناسى دهراود، گزارش ‏مقدار آب را به مقامات دولت متبوع خود ارائه کنند. درحالی که به افغانستان دراین معاهده چنین حقی داده نشده تا کمیسار افغانی هم بتواند عنداللزوم، دستگاه اخذ آب از رودهیرمند را در بند کوهک و در دومحل دیگر توزیع آب (پایه های 51 و52) ملاحظه کند و درصورتی که ایران غیر از این سه نقطه ، توسط دیگر وسایل از قبیل نهرها ویا واترپمپ ها آب هلمند را بسوی سیستان هدایت کند، و یا حقابۀ سیستان را برخلاف متن معاهده به ولایت دیگری انتقال بدهد ویا درچاه نیمه ها ذخیره کرده مانع رسیدن به هامون هیرمند گردیده باشد، به دولت خود گزارش بدهد. این موضوع پس ازامضای معاهده اب هلمند از سوی فعالان سیاسی افغان ناقض تمامیت ارضی کشور ارزیابی شد و برضد آن مظاهرات وسیعی درکابل براه افتاد. من فکر نمیکنم که تمام منتقدان امضای قرارداد آب هلمند، خدا ناخواسته بد خواه افغانستان بوده باشند!

براسای همین ماده پروتوکول یک است که دولت ایران اکنون خواهان اعزام هیات کارسناسان خود برای دیدن بند کجکی است.

ایران با وجود مالکیت بر رود سیستان و رود پریان و دو نهربزرگ مشهور به گلمیر(۱) وگلمیر (۲) وچندین نهردیگری که بسوی ابران جریان‌ می یابد ، با کشیدن نهرجریکه از رودهیرمنداز داخل خاک افغانستان برای انتقال آب هلمند به چاه نیمه های زابل که یک تخطی صریح است، درحدود ۱۰۰پایه واتر پمپ (۱۲- ۲۴ انچه) را بر رود مشترک نصب کرده، وبا این کارخود از ۵’۲تا ۵’۳ میلیارد مترمکعب آب را که ۳ برابر حقابه اش (سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب ) در چاه نیمه های زابل انتقال میدهد. این چاه نیمه ها هریک از ۸۲۰ تا یک میلیارد مترمکعب آب ظرفیت دارند و بیش ااز پنجاه سال است که ایران پیوسته از رود هلمند سه چند ازسهم تعیین شده خود آب برده است ولی هنوز هم داد وفریاد میزند که افغانستان از دادن حقابه ایران تعلل میورزد وذهنیت جامعه ایران وجهان را علیه دولت افغانستان خراب کرده میرود.

سلطان محمود محمودی رئیس آب وانرژی ولایت نیمروز درعهد حکومت اشرف غنی در مقالتی از تخطی های ایران در استفاده غیر مجاز از آب هلمند مینویسد:

  • احداث دهها ساختمان آب گیر بر رودخانه هلمند در مرز آبی مشترک؛
  • نصب بیشتر از صد پایه واترپمپ در محدوده مرز آبی مشترک؛
  • احداث چهار چاه نیمه که هر کدام آن دارای ظرفیتهای؛ قابل ملاحظه بوده و توسط کانال "جریکه" آب رودخانه هلمند و سایر رودخانه ها به طرف نیمه چاهها(ذخایر آبی) در خاک ایران جریان داده میشود؛
  • احداث بند کهک به منظور مرفوع ساختن نیازمندیهای شان به آب و بعد پایین آوردن دروازه های بند ومنحرف کردن سیلابها به طرف نیمروز افغانستان که خسارات فراوانی را به خاک افغانستان وارد میکند؛
  • عریض ساختن رود سیستان نظر به عرض سابقه آن و جریان دادن آب شاخه سیستان رود هلمند به طرف زابل آن کشور؛»(روزنامه ۸ صبح۲۶ دلو۱۳۹۶)

وحیدمژده مؤلف کتاب تاریخ روابط سیاسی افغانستان وایران درصد سال اخیر ،نوشته است که «براساس مشاهدات هایدرولوژیكی ولایت های هلمند ونیمروز، مقدار جریان آب درطول ۲۷ سال گذشته از ذخیرۀ بند كجكی بالای دریای هلمند در دستگاه پیمایش آب دهراود بصورت اوسط (۰/ ۱۷۶ ) مترمكعب فی ثانیه، بالاتر از ذخیرهء بند ارغنداب(۶ /۴۰) مترمكعب فی ثانیه بوده و اوسط جریان آب دراین مدت در دستگاه پیمایش آب در (خوابگاه) كه آغاز مرز ایران با افغانستان در رود هلمند است، (۰ /۱۴۰) متر مكعب فی ثانیه و در "شیله چرخ" (۲ /۷۶) مترمكعب درثانیـه بــوده است. تفاوت آب این دو استیشن یعنی (۰/ ۱۴۰ منفی ۲ / ۷۶= ۶۳ ) مترمكعب درثانیه میشود كه مقدار مصرف ایران از آب هلمند را نشان میدهد و این رقم تقریباً سه چند مقدار آبی است كه در قرار داد هلمند حقآبهء ایران شناخته شده و ایران در طول ۲۷سال گذشته(قبل از ۲۰۰۰) سه برابر سهم خود از آب هلمند استفاده كرده است.» (وحبدمژده، تاریخ روابط سیاسی افغانستان وابران درصد سال اخیر، قسمت سوم، افغان جرمن انلابن ۲۰۱۰).

انجنیر محمود حیدری یکی از فعالان افغان دربرگۀ خود درتاریخ اول سپتمبر ۲۰۱۸ دربارهٔ تخطی و دست اندازی ایران بر آب و خاک افغانستان یک نقشه هوایی که توسط ستلایت از فضای رودخانه هیلمند از بند سیستان گرفته شده بزبان پشتو مینویسد:

«ایران په افغانستان سرحداتو کی د نړیوال قوانینو څخه سرغړونه کړې ده، افغانستان خاورو ته لاسوهنه کړی ده او د سرحد کرښی بدل کړی ده، دریا بستر د کیندلو په واسطه کی ژوره کړی ده او سیند اصلی مسیر ځان لخواته بدل کړی ده.( یعنی ایران سالهاست که با خلاف ورزی آشکار از قوانین بین المللی به پیشروی داخل خاک افغانستان پرداخته و با کندن بستر رودخانه هیرمند مسیر رودخانه را به داخل خاک خودش تغییر داده است. )

عکس زیر با ستلایت گرفته شده است که پیش آوردن دهنه رود سیستان را در بستر رودهیرمند وداخل خاک افغانستان برای انحراف مسیر رودخانه به داخل خاک ایران را نشان میدهد».(اسماعیل محبوب)

چون افغانستان هنوزدچاربحران سیاسی بلحاظ عدم برسمیت شناختن از سوی اعضای سازمان ملل متحداست ایران بحیث یک قدرت نظامی منطقه میخواهداز این بحران به نفع خود استفاده کند وبنابرین طالبان را به جنګ تهدید میکند تا آنها را مجبور به تجدید نظر معاهده آب هلمند نماید. اما عناصر هوشیاری درمیان طالبان حضور دارند که فکرنمیکنم از زورگویی دولت مردان ایران بترسند. وهرگز حاضرنخواهند شد از مفاد مواد دوم وپنجم و دهم معاهده چشم بپوشند . ایران هرقدر برطبل زورگویی خود بکوبد به همان اندازه طالبان از حمایت مردم افغانستان برخوردار خواهند شد.

پایان ۳۱/ ۵/ ۲۰۲۳