محترم نعیم سلیمی
ریشه شناسی ونطفه شناسی اصطلاح نژاد
۱۴۰۲-۰۸-۱۶
گفتم زکجایی توتسخر زدوگفت ای جان
نیمیم زترکستان نیمیم زفرغانه
نیمیم زآب وگل نیمیم زجان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن بامن که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه .....« مولوی »
برای دریافت توضیح هر چه بیشترکلمه نژاد ما بایستی یک تعریف کلی از اتمولوژی داشته باشیم :
اتمولوژی عبارت است از مطالعه و بررسی ریشه های کلمات و اصطلاحات در قیدیت زمانی و تاریخی آن است که قسما به فلسفه زبانشناسی مرتبط میباشد.بحث اتمولوژی صرفا چگونگی معانی لغات و کلمات را احتوا نمیکند ، بلکه منظور از آن این است که واژه ها دارای چه مفهومی بوده و مثلا اینکه این واژه ها در محدوده های زمانی ۶۰۰ سال قبل، ۱۰۰۰و یا ۲۰۰۰ سال قبل چگونه بازتابی داشته اند. خلاصه مطلب اینکه موضوع اساسی واصلی اتمولوژی را توضیح و تشریح واژه ها تشکیل میدهد وبس.
همچنان باید خاطر نشان ساخت که مفاهیم و اصطلاحات انتزاعی ، مطلق و مجرد نی بلکه پدیده های متحرک و زنجیروی را تشکیل میدهند که با همدیگرو جهان هستی مرتبط میباشند. کلمات ازلی وابدی نبوده بلکه آنها در یک مقطع خاص تاریخی مانند هر چیز دیگر تکوین و ایجاد شده اند، رشد وتکامل میابند ، مستحیل می گردند و بلاخره آرام آرام میمیرند و جای خویش را برای تولد دیگری بازمیکنند.
خب !حالا ببینیم که نژاد چیست و ریشه های تاریخی آن از کجا نشأت نموده است.برای دریافت تعاریف جداگانه نژاد بهتر است یک سری به دیکشنری انلاین اتمولوژی بزنیم که یکی از قاموس های پیشرفته تر تشریحی و توضیحی انگلیسی لغات در ساحه زبانشناسی میباشد .هر چند معانی توضیحی فراوانی برای نژاد ارایه گردیده اند؛ ولی من سعی میکنم ازین میان معمول ترین وکلی ترین آنها را برای خواننده گان گرامی برگزینم :
۱- جریان شدیدآب:اینگونه برداشت و مفهومی از نژاد در حوالی سالهای ۱۳۰۰ میلادی معمول بوده است که منظوراز آن اساسأ جریان شدید آب به جلو بوده است. این واژه از ریشه رس ( Ras ) زبان قدیمی نورس ( Norse) به معنی شتاب آمده و از ریشه لغوی نارمن- فرانسوی داخل زبان فرانسوی شده و شاید هم واژه انگلیسی ( Race ) نژاد با معنی خاص آن " ناودان جاری" ( بخصوص ناودان مصنوعی که برای آسیاب استفاده میگردد ) از آن الهام گرفته باشد.این مفعوم برای نژاد درزبان انگلیسی از ۱۵۶۰ثبت گردیده است .
۲- در حوالی سالهای ۱۲۰۰ میلادی واژه ریزن ( Rasen ) به مفهوم " تعجیل نمودن و یا عجله بخرچ دادن " معمول بوده است که از منابع سکاندنوی قریب به ( Race)انگلیسی با وجه تسمیه اسمی آن داشته که به معنی " دوش تیز" از ۱۷۵۷ بدینسو مورد استعمال میباشد.البته به معنی دوش در رقابت های ورزشی نیزازسال1809به اینطرف معمول واستعمال گردیده است .
۳-مردمی با تبار و نسل مشترک : تعریف دیگری است که به نژاد داده شده است.این طرزدیدبه نژادازواژه معمول قرن شانزدهم لغت نژاد ،مرحله اوسطی در تاریخ زبان فرانسوی منشا میگیرد که دراوایل(Razza) به معنی" نژاد،نسل، شجره ، فامیل " معمول بوده وازقرن 16 معانی فوق برای واژه مورد نظر،مروج بوده اند. شاید هم در دوره اوسط زبان فرانسوی از واژه ایتالوی غیر آشنا با ریشه مشترک Razz اسپانیایی وپرتگالی منشأ گرفته باشد .
این بود توضیح اجمالی درباره نژاد.حال سعی بعمل میاورم تا این موضوع را در لابلای نشرات اکادمیک ورساله های متعددی که درین راستا به نشر رسیده اند جستجو کنیم.به نظر من دایره المعارف فلسفی پوهنتون ستانفورد میتواند یکی از مأخذ های خوبی درزمینه باشد.این دایره المعارف رساله جامع و تحقیقاتی را درین راستا زیر عنوان"نژاد"که مولف آن مایکل جیمس میباشد به تاریخ ۲۸ می۲۰۰۸به نشر رسانیده است که باردیگر با مرورمجدد برآن در ۱۷ فبروری ۲۰۱۶ دوباره به چاپ رسید.این نوشته در بر گیرنده قسمت های ذیل میباشد :
۱- تاریخ محتوای نژاد
۲- آیا نژاد ها وجود دارند ؟؛بحث های معاصر فلسفی در زمینه نژاد
۳- نژاد معکوس قومیت
۴- نژاد در فلسفه اخلاق، سیاست و قانون
همچنان درختم این رساله منابع ریفرنسی واکادمیک، انترنتی و سایر تداخلات مطرح بحث نیز ضمیمه گردیده اند.
من سعی میکنم تا نکات مهم و برجسته جنبه های تاریخی این اثررا که با چگونگی ظهورمحتوای تاریخی این واژه ارتباط می گیرد با شما شریک سازم :
در پاراگراف هفتم قسمت اول می خوانیم که « موقف مسلط دانشمندی مبنی بر این است که نژاد حداقل یک پدیده مدرن در اروپا و قاره امریکامیباشد. توافق اندکی در زمینه وجود دارد که موضوع نژاد در جهان باستان، یونان و روم وجود داشته باشد.
تاثیر بسزای اثر کلاسیک فرانک سنودن ( ۱۹۷۰؛ ۱۹۸۳ ) مبنی بر تاکید فقدان تعصب ضد سیاه درجهان باستان،بسیاری دانشمندان را به این نتیجه رسانید که نژاد پرستی درآن عصر وجود نداشت ....»
در پاراگراف متعاقب همانجا بازهم خاطر نشان گردیده است که « شاید اولین شور و هیجان غیر اگاهانه پیرامون موضوع نژاد در میان باشندگان جزایر آیبیریا، قد برافراشته باشد.به دنبال فتح اندلوس در قرن هشتم ( C ,E) توسط مور ها، جزایر آیبیریا به محل تلاقی وامتزاج بین یهودی ها ، مسیحیان و باورمندان اسلام مبدل گردید.در جریان واپسگیری و فتوحات مجدد امارات اسلامی درین جزایر، شاهان کاتولیک هر یک بنام های ایزابل وفردیناند سعی نمودند تا دولت منظم مسیحی را با اخراج یهودیان درگام اول در ۱۴۹۲و بعدا مسلمانان در ۱۵۰۲، ایجاد کنند ؛مگر از آنجاییکه تعداد بزرگی از هر دوگروپ جهت جلوگیری از تبعید و تعجیز به مسیحیت بیعت کرده بودند، بنا شاهان فوق الذکر اصلیت یهودیان و مسلمانان را زیرسوال بردند.بدین ترتیب برای اطمینان به اینکه صرفا مسیحیان مومن و معتقد در قلمرو سلطنت آنها زیست بکنند ، مفتش بزرگی بنام تورکومادا چگونگی تفتیش عقاید را دوباره تنظیم نمود و آن اینکه جهت بررسی متهمین صرفاباعقاید و مراسم دینی شان تکیه نکرده بلکه بایستی نسب آنها را جستجو کنند.تنها کسانی که میتوانستند شجره خویش را به مسیحیانی که در برابر تهاجم مور ها مقاومت نمودند به نمایش بگذ ارند، از جایگاه امنی در قلمرو تاج و تخت سلطنتی برخوردار میشدند.به این ترتیب آیدیا Limpieza de Sangre
ویا خون خالص با محتوای کاملا بیولوژیکی آن وشاید هم وراثت خونی به مثابه عضویت دینی – سیاسی محتوای نژاد پا به عرصه وجود گذاشت...... »
مولف همچنان ادامه میدهد که :
« جزایر آیبیریا شاید هم مشوقه های نخستین نژاد پرستی ضد سیاهان وضد امریکایی های بومی راشاهد بوده باشد.زیرا این اولین منطقه یی در اروپا جهت بهره برداری از بردگی افریقا بودکه بطور تدریجی غلامی مسیحیان اروپایی رابه عقب میزدند.مسیحیان آیبیریا شاید به این نتیجه رسیده بودند که سیاهان ازلحاظ ساختار جسمانی و فکری برای نوکری و کار آماده هستند .درین رابطه تجار برده دار اعراب که دارای تجارب خوبی در محول نمودن وکار شاقه به بردگان سیاه پوست شان بودند و کار های بغرنج را به غلامان دارای جلد روشن و یا قهوه یی محول میکردند، تاثیر بسزایی را بالای آیبیریایی هاداشتند ...»
در اختتام این نوشته کوتاه فقط یاد آور میشوم که مقوله نژاد از آغازتمدن بشر وجودنداشته است. طوریکه مشاهده میکنید پیدایش و رشدایده ی نژاد پرستی با تاریخ استعمار، تکوین ، رشد و تکامل نظام سرمایه داری دراروپا متولد گردیده است. بنا نتیجه قطعی حاصله جهت امحای نژادپرستی مستلزم مبارزه بر علیه غول سرمایه و امحای آن میباشد .تاریخ بدیل دیگری را سراغ ندارد.
پایان