محترم نعیم سلیمی

کتاب « کشتار امید »

قسمت اول

۲۳ /۱۱/ ۱۴۰۲

همتــم بدرقـهٔ راه کن ای طــایرِ قـدس

که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم

"حافظ"

 

سخنی چند در باره مولف کتاب

«کشتار امید »

نعیم سلیمی

« کشتار امید»  : مداخلات نظامی ایالات متحده آمریکا و سی آی ای از زمان جنگ جهانی دوم » عنوان کتابی است که مولف آن ویلیام بلوم ( William Blum ) مورخ و منتقد سیاست خارجی آمریکامیباشد .نامبرده در سال 1967 وزارت خارجه ایالات متحده امریکا را به رسم احتجاج بر علیه سیاست خارجی آمریکا در قبال جنگ ویتنام ترک نمود .

من خواستم تا چپتری ازین کتاب را زیر عنوان « افغانستان ؛ 1979 – 1992: جهاد امریکا » بنابر ارتباط آن با پیش درآمد های ریشه شناسی بحران های کنونی در تازه ترین رویداد های سیاسی تاریخ معاصر افغانستان ازانگلیسی به فارسی برگردان نموده و آن را در دسترس خوانندگان قرار بدهم . سعی مینمایم تا مجموعه این چپتر را طی قسمت های جداگانه در اختیار شما قرار دهم . قبل ازینکه شروع به اتمام این کار نمایم توجه دوستان و علاقمندان کتاب را به نکات آتی جلب مینمایم :

1ــ تمامی شیوه نگارش در ترجمه منحصر به فرد خودم بوده و هیچ بخش و یا قسمتی از آن از کدام مرجمعی به زبان فارسی دری کاپی نگردیده است . اینکه قبلا شخصی و یا کسی به انجام چنین کاری اقدام نموده باشد، اطلاعی در دسترسم قرار نگرفته است .ولی به همه حال افراد مختلف میتوانند یک اثر را چه تاریخی ،سیاسی و یا غیره باشد ترجمه نمایند .

2ــ تمامی نظریات، برداشت هاو طرز دید ها درین نوشته متعلق و منحصر به فرد خود نویسنده این کتاب میباشد .من فقط در انتقال مطلب تا انجاییکه در توانم بوده نقشی را ایفا نموده ام تا آن را برگردان نمایم . هرگاه کمی و یا کاستی را در ترجمه و یا اغلاط تایپی آن مشاهده نمودید در آنصورت با وسعت نظر و رأفت معذورم بدارید .

3ــ البته در هر جریان سیاسی، حزب و یا تنطیمی انسان های بی گناه وستمدیده ای در طول تاریخ وجود داشته و دارند.بنا آرزومندم تا در صورت دریافت مطالب مندرج این چپتر اگر شما با طرز دید نویسنده و یا استنتاجات وی موافق نیستید ، نظریات خویش را با ارائه دلایل مقنع و مستند بدون هیچگونه خشونت ، عصبانیت و یا خارج شدن از چوکات اکادمیک بحث پیشکش نموده و اظهارات نقد گونه خود را در زمینه بیان نمائید تا دیگران نیزازآن مطلع گردند .

4ــ سعی مینمایم تا ضمایم و پاورقی های مربوط به این چپتر را جهت سهولت به ادامه پاراگراف های مربوطه از لحاظ ریفرنس پیشکش نمایم . چونکه موضوعات از لحاظ زمانی با هم پیوست دارند ،بنا ناگزیر باید منتظر مطالب بعدی باشید تا برای درک مفاهیم و موضوعات از گمان زنی ها جلوگیری بعمل آید .

در اخیر امیدوارم تا این کار اندک و ناچیزبرگردان این اثر ممد شناخت بهتری از گذشته و حال رویداد های داخلی کشور برای جوانان و نسل های بالنده باشد .

 

قسمت اول

ویلیام بلوم William Blum

افغانستان ، 1979- 1992 :

جهاد آمریکا

برگردان: نعیم سلیمی

پیروانش در آغاز باپاشیدن تیزاب به روی زنانی که حجاب نمیپوشیدند مورد توجه قرار گرفتند . با کارمندان سی آی ای ووزارت خارجه که من با ایشان صحبت نموده ام او را " وحشتناک " ، " شریر " ، " یک فاشیست " ، " یقینا از یک جنس دیکتاتوری " مینامند . [ تیم وینر ، چک سفید : بودجه سیاه پنتاگون ( موسسه نشراتی وارنر ، نیویارک ، 1990) ، صفحه 149 ].تمامی این مطالب ممانعت ازسرازیر شدن مبالغ هنگفت کمک به این شخص از جانب حکومت ایالات متحده آمریکا در ضدیت با حمایت اتحاد شوروی از حکومت افغانستان ننمود . نام وی گلب الدین حکمتیار بود . او امیر حزب اسلامی میباشد .او از ایالات متحده امریکا به آن پیمانه ای که از روسها بدش میامد ، نفرت داشت . پیروانش با بدرقه نمودن شعار های " مرگ برآمریکا " یکجا با آن " مرگ بر اتحاد شوروی " گلون پاره مینمودند. این تنها روس ها بودند که مبالغ هنگفت کمک را بالای وی نمیریختند ( همانجا ؛ صفحات 149 – 150 ).

ایالات متحده آمریکا در سال 1979 به کمک بنیادگرایان اسلامی افغانستان آغاز نمود و این زمانی بود که در ماه فبروری همان سال تعدادی از آن ها سفیر امریکا را در شهر کابل پایتخت افغانستان اختطاف نمودند که در نتیجه عملیات نجات منجر به قتل وی گردید .چنین حمایتی حتی بعد ازآ نکه برادران بنیادگرای آن ها در همسایگی ایران سفارت آمریکا را در تهران در ماه نوامبر اشغال نمودند نیز ادامه یافت که در اثر آن 55 تن از آمریکائی ها را برای بیشتر از یکسال گروگان گرفتند [ اشاره به رویدادی است که پیروان خط امام خمینی به رسم اشغال لانه جاسوسی امریکاسفارت آن کشور را در تهران به محاصره کشیده بودند ].بعد از همه ی این حال و هواحکمتیار و همکاران وی در جنگ بر علیه امپراتوری شیطانی شوروی عضو برجسته قوتهایی محسوب میشد که رونالد ریگن آنها را " رزمندگان آزادی " مینامید .

به تاریخ 27 اپریل 1978 کودتایی از جانب حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( ح د خ ا ) جهت سرنوگونی حکومت محمد داود به منصه ی اجرا در آمد .داود 5 سال قبل شاهی را برانداخته و جمهوریت را جایگزین آن ساخت . گرچه که او خودش عضو خاندان شاهی بود .امااز جانب جناح چپ در مساعی اش درینمورد حمایت می شد . ولی در فرجام این چرخش خون سلطنتی در رگهای داود غلیظ تر ازجریان مترقی آن از آب در آمد .وقتیکه رژِم داود باعث هلاکت یکتن از رهبران ح د خ ا گردید [ اشاره به مرگ میر اکبر خیبر یکتن از رهبران جناح پرچم ح د خ ا است ]،بقیه رهبران آن را دستگیر نمود و دست به تصفیه و پاکسازی صد ها تن از هواخواهان این حزب از کرسی های حکومتی زد . متعاقب آن ح د خ ا به کمک پشتیبانان حزب در اردو شورش نموده و قدرت را بدست گرفت .

افغانستان یک ملت عقب مانده بود: حد اوسط زندگی سن 40 سالگی بود ؛ پیمانه مرگ و میر در میان نوزادان 25 فیصد را تشکیل میداد . حفظ الصحه مطلقا در حد ابتدایی آن قرار داشت . سو تغذی ، بیسوادی بیشتر از 90 درصد جمعیت را دربر میگرفت ؛ موجودیت یکتعداد اندک شاهراه ها ، فقدان حتی یک مایل خط ریل از جمله معضلات دیگری بودند که به مشاهده میرسید . بیشترین جمعیت در قبایل کوچک و یا در قریه های کاهگلی که در آن دهقانان فقیر زندگی میکردند ، جابجا بودند .چهره جمعیت کشور بیشتر بازگو کننده هویت قومی بود تا اینکه بیانگریک محتوای سیاسی به یک پیمانه بزرگ آن باشد . زندگی به ندرت از قرون متمادی قبلی تفاوت مینمود .

اصلاحات معطوف به چرخش سوسیالیستی تلاش حکومت جدید را تشکیل میداد : ریفورم ارضی ( با حفظ نگهداشت مالکیت خصوصی ) . کنترول بر قیم و مفاد ، تقویت سکتور عامه و همچنان جدایی کلیسا و دولت [منظور جدایی مذهب از سیاست ]، امحای بیسوادی و آزادی زنان در یک سرزمین کاملا اسلامی .

هزاران مایل سرحد مشترک با اتحاد شوروی بطور همیش زمینه های یک مناسبات خاص را فراهم نموده بود .حتی از زمان نظام شاهی کشور تحت تاثیر نیرومند همسایه قدرتمند شمالی خود بود که از مدت زمان طولانی بزرگترین پارتنر تجارتی ، اعطا کننده امداد و تهیه کننده لوازم نظامی آن بود .اماافغانستان هیچگاهی از جانب شوروی ها قاپیده نشد .این شاید مدیون واقعیت اعتباری ادعای مکررشوروی مبنی بر سلطه آن بر اروپای شرقی صرفا برای ایجاد منطقه حایل میان آن [شوروی]و غربی که بطور متواتر در تهاجم است ،بوده باشد .

فلهذا برای دهه ها واشنگتن وشاه ایران سعی نمودند تا با پیشکش نمودن رشوه بالای افغانستان فشار وارد نمایند تا نفوذ روسیه را در کشور به عقب براند .در زمان رژیم داود ایران از جانب ایالات متحده امریکا تشویق و ترغیب گردید تا در صدد آن براید که جای اتحاد شوروی را به مثابه بزرگترین تمویل کننده کمک های کابل با پیکش نمودن 2 بلیون دالر کمک اقتصادی به آن ، تعویض نماید ؛ تاکید بعمل آمد تا افغانستان به سازمان همکاری منطقوی متشکل از ایران ، پاکستان و ترکیه ملحق گردد [ این سازمان از جانب اتحاد شوروی و دوستان آن در افغانستان به مثابه شاخه از سازمان سنتو مورد حمله قرار گرفت .پیمان همکاری منطقوی 1950 بخشی از پالیسی ایالات متحده جهت جلوگیری اتحاد شوروی بود].در عین حال پولیس بدنام ایران بنام ساواک مصروف انگشت نما سازی هواخواهان مشکوک کمونیست در حکومت افغانستان و اردو بود . داود 40 تن از افسران تربیت یافته افغانی در شوروی را با برانگیختنش از جانب ایران که اعطای کمک هایش را به آن مشروط ساخته بود در سپتامبر سال 1975 موقوف و برطرف نمود و کاهش پروگرام تربیتی وابستگی آینده افغانستان به اتحاد شوروی را رویدست گرفته . وتدابیر تربیتی با هند و مصر را آغاز نمود.از دیدگاه اتحاد شوروی مهمترین مساله این بود که داود بطور تدریجی اتحادش را با ح د خ ا قطع مینماید . او دست به تشکیل حزب خودش میزد و فعالیت های سیاسی دیگری را بنابر پیشنویس قانون اساسی جدید مورد نظر ، ممنوع قرار میداد .[ الف ( سی لگ هریسن ، " شاه ، نه کرملین ، انگیزه کودتاه افغانی " واشنگتن پوست ، 13 می 1979 ، ص C1؛ در بر گیرنده مثالهای دیگر شاه / کمپاین ایالات متحده امریکا . B ) هنا نگران ، " افغانستان : یک رژِیم مارکسیستی در یک کشور اسلامی " ، تاریخ کنونی ( فلادلفیا ) ، اپریل 1979 ، ص .173 .C ) نیویارک تایمز ، 3 فبروری 1975 ، ص.4.D) مرور کوتاه از دیدگاه شوروی ، تلاش های غرب در جریان سالهای دهه های 1960 و 1950 ، مراجعه شود به حقایق در باره افغانستان : اسناد ، فاکت ها ، راپور های شاهدان عینی ( موسسه نشراتی نووستی ، ماسکو ، 1981 ، تصحیح دوم ) صفحات 60 – 65 .E ) ، دوایت دی آیزنهاور ، سالهای قصر سفید : تلاش برای صلح ، 1956 – 1961 ( نیویارک ، 1965 ) صفحات 493 ، 495 ، 498 ، این صفحات از نگرانی آیزنهاور در باره نفوذ شوروی در افغانستان بحث میکند ].

ادامه دارد .....