محترم نعیم سلیمی

 

کتاب « کشتار امید »

قسمت دوم

۰۲ /۱۲/ ۱۴۰۲

ویلیام بلوم William Blum

افغانستان ، 1979- 1992 :

جهاد آمریکا

سلیگ هاریسن متخصص بخش جنوب آسیادر سال 1979 مضمونی را دررواشنگتن پوست زیر نام "شاه،نه کرملین، انگیزه ی کودتا افغانی باچنین نتیجه گیری یی به نشر سپرد :

تصاحب قدرت کمونیستی در ماه اپریل سال 1978درکابل زمانی اتفاق افتاد و به شکل و نحوه ای به وقوع پیوست که شاه توازن شکننده ایرا که در افغانستان میان اتحاد شوروی و غرب حدود تقر یبا سه دهه وجود داشت،برهم زد.از دیدگاه ایرانی ها و آمریکایی ها تهاجم تهران صرفا چنین دیزاین شده بود تا کابل را واقعا بیشتر بسوی عدم انسلاک بکشاند .ولی این تهاجم فراتر از آن طی مسیرنمود . با داشتن سرحدات طولانی کم نظیر با افغانستان،اتحاد شوروی تبعات بزرگی را طی طریق میکند تا یکبار دیگر کابل را ازموقف حمایتش ازغرب بازدارد .وقتیکه شاه درجنوری 1979 سرنگون گردید؛ ایالات متحده امریکا متحد پایگاه عمده خود را در منطقه سرحدی شوروی از دست داد.همزمان با آن آمریکا تجهیزات نظامی و دستگاه های الکترونیکی ای را که اتحاد شوروی را با آن نظارت میکرد نیز از دست داد. حال جنگاوران سرد واشنگتن حتی میتوانستند افغانستان را بیشتر ازقبل حریصانه و آزمندانه نظاره کنند .

بعد از انقلاب اپریل حکومت جدیدتحت قیادت نورمحمدتره کی تعهدش را به اسلام در چوکات یک دولت سیکولار و غیر منسلک در سیاست خارجی اعلان نمود. چنین وانمود شدکه کودتا از خارج الهام نگرفته و کدام تصاحب قدرت کمونیستی انجام نشده و آنها کمونیست نیستند.بلکه ناسیونالیست ها و انقلابیون بودند.( هیچگاهی حزب رسمی و یا عنعنوی کمونیست در افغانستان وجود نداشت )[ نیویارک تایمز ، 4 می 1978 ، ص 11، لوویس دوپری ، " برچسپ کمونیستی توجیه ناپذیر است " ، مکتوبی به نیویارک تایمز ، 20 می 1978 ، ص 18 . دوپری انسان شناسی بودکه سالیان متمادی را در افغانستان زندگی نمود.همچنان او زمانی مشاور ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت ملی و یک فعال سیاسی هم در پاکستان و هم درایالات متحده آمریکا بر علیه حکومت چپ افغانستان بود که او را به حیث شخص نامطلوب اعلان نمود ]. مگراین حکومت بنابر پروگرام اصلاحات رادیکال مبتنی بر مبارزه طبقاتی و لهجه ضد امپریالیستی و حمایتش از مشکوکین همیشگی ( کوبا ، کوریای شمالی و غیره ) ، امضای معاهده دوستی و سایر قرارداد ها با اتحاد شوروی و حضور روز افزون مشاورین نظامی و ملکی اتحاد شوروی در کشور ( شاید کمتر از حضور آنچه که ایالات متحده امریکا در آنزمان در ایران داشت ) از جانب وسایل اطلاعات جهانی ومخالفین داخلی اش ، لقب کمونیست را کمایی نموده بود .

صرفنظر ازینکه حکومت جدید افغانستان بایدکمونیست خوانده میشد یا نه ، جدا ازاینکه این لقب گذاری کدام تفاوتی را به میان میآورد یا نه ؛ حالا دیگر مرز های سیاسی ، نظامی و جنگ تبلیغاتی خط کشی شده بودند : جهاد ( جنگ مقدس ) میان بنیادگرایان مسلمان و " کمونیست های ملحد " ؛ ناسیونالیزم افغانی در برابر حکومت رهبری شده شوروی ؛ زمینداران بزرگ ، خان های قبایلی ، سوداگران ، خانواده گسترده سلطنتی ، و دیگران در برابر ریفورم های اقتصادی حکومت .

صدر اعظم نو در مورد نخبگانی که میخواستند امور کشور را پیش ببرند گفت که " تمامی تلاشها برای جلب توجه آنها به خرچ داده خواهند شد .مگر ما می خواهیم آنها را به شیوه ای مجدداََآموزش بدهیم که باید در مورد مردم فکر کنند ؛ نه مانند گذشته که صرفا در باره خودشان که خانه خوب و موتر قشنگ داشته باشند . در حالیکه مردم دیگر از گرسنگی بمیرند( مجله نیویارک تایمز ، مورخ 4 جون 1978، ص52 ، نقل قول صدر اعظم ) .

ادامه دارد