کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی

استنتاج ازسیاست افراط گرایی پاکستان

بخش آخر

سه فکتور عمده یعنی داعیِۀ پشتونستان ، مسئلۀ کشمیربین هندو پاکستان وتجاوز شوروی برافغانستان در 1979 سه عامل عمده رشد افراط گرائی در پاکستان وبه خصوص درمناطق قبایلی آن کشوراست.به عبارت دیگر میتوان نکات آتیرا برجسته نمود:

۱- تهیه وتجهیز یک نیروی رادیکال وافراطی اسلامی برای جهاد علیه هند برسر مسئله کشمیر.مانند لشکر طيٌبه که حدود پنجاه هزار مليشه مسلح دارد و گروه اصلی در جهاد برای آزاد کردن کشميراست.

۲- به خاطر خنثی کردن داعیه پشتونستان ،پاکستان تا توانسته به ترویج اسلامگرائی وتکثر مدارس مذهبی درمناطق قبایلی پرداخت تا بنیادگرائی وپان اسلامیزم را جاگزین ناسیونالیزم پشتون کند. پاکستان به این نیت خود موفق گردید، وتمام تلاش هاو تبلیغات افغانستان را برای ایجاد پشتونستان به صفر ضرب کرد.وامروز به جای یک حزب نیرومند ناسیونالیست پشتون که برای آزادی خود از زیر سلطۀ پنجابی ها برزمد، شش حزب رادیکال اسلامی در مناطق قبایلی ظهور کرده اند که هشتاد در صد مردم قبایل را بدنیال خود میکشند وبا هرگونه روحیۀ همبستگی قومی وپشتونولی وپشتونستان خواهی در تقابل وتعارض قراردارند و احزاب ناسیونالیست پشتون ازقبیل : عوامی نیشنل پارتی برهبری اسفندیار ولی، وحزب پشتونخوا نیشل پارتی برهبری محمودخان اچکزی اجازه ندارند در مناطق قبایل آزاد از ترس بنیادگرایان جمعیت العلمای پاکستان وطالبان تندرو پشتون دست به فعالیت سیاسی بزنند. بدین سان پشتونستان خواهی ما به جای نفع به ضرر پشتونهای آنسوی خط دیورند تمام گردید.

۳- بهره برداری سیاسی امریکا از اسلام برای انتقام کشی از اتحاد شوروی، به بهانه مقابله با کمونیزم پس از تجاوزشوروی برافغانستان در دسمبر۱۹۷۹، سنت فراموش شده جهاد را دوباره وارد عرصه زندگی ساخت .وبیش از هروقت وهرچیز دیگر به تقویت وتعمیق بنیاد گرائی درپاکستان ومنطقه انجامید.

پاکستان، برای تطبیق پلانهای بعدی خود درافغانستان هفتن از وطن فروش ترین عناصر ضدحاکمیت ملی (یعنی گلبدین حکمتیار ، برهان الدین ربانی،رسول سیاف، مولوی خالص،صبغت الله مجددی، پیرسیداحمدگیلانی ومولوی محمدی) را مورد توجه خاص خودقرارداد وبنام رهبران تنظیم های هفت گانه مسما ومامورتخریب افغانستان کرد. اینهابا تخریب زیربناهای اقتصادی واجتماعی وفرهنگی افغانستان امتحان سرسپردگی خود را به پاکستان دادند و همین ها بودند که بعداز سقوط دولت نجیب الله در۸ ثور۱۹۹۲، اردوی نيرومند و با مهارت افغانستان را منحل کردند وافغانستان را برای بعلیدن پاکستان آماده نمودند.

۴-،ترساندن امریکا وکشورهای غربی از تروریزم، به منظورکسب امتیازات مالی به پاکستان، تا کشورهای غربی پاکستان را سدی در برابر افراط گرایان بدانند و این سد را همواره با پول وامکانات اقتصادی خود تقویت کنند؛ تا نشکند، که اگرشکست ، غرب خواب خوشی از دست تروریستان تربیت شده در پاکستان نخواهد داشت.

گرچه پاکستان باتوسل به اسلام سیاسی در راستای ناکام ساختن افغانستان بر سر مسئله پشتونستان ویا هندوستان برسرمسالۀ کشمیر، به موفقیت های زیادی دست یافت، مگر اکنون بهای بزرگی برسر اینکارخود می پردازد.

به کلام دیگر،آتشی را که پاکستان درمدت نیم قرن پف کرده تا دود آن چشم کابل ودهلی رابسوزاند، امروز به آتشفشانی مبدل شده که نزدیک است خود پاکستان را هم نابود کند.

مبارزه طلبی افراطیون اسلامی به نام تحریک طالبان پاکستان از اوایل سال ۲۰۰۷ آنکشور را به آشوب کشانده است. وزیرستان جنوبی وشمالی و دره سوات وباجوړبه گورستان عساکرپاکستانی مبدل شده وده ها هزار سرباز پاکستانی مستقر در مناطق قبایلی توان جلوگیری وخاموش کردن این آتش مشتعل شده را ندارند.

۵-ظهور جنبش تحفظ پشتونها درسال ۲۰۱۸ برهبری منظوراحمد موج اعتراضات ده ها وصدها هزار پشتون در مناطق قبایلی برضد سیاست تبیعیض آمیز اردوی پاکستان ، نشانگر این امر است که دیگر سیاست حمایت از اسلام افراطی به هدف تصعیف ناسیونالیزم پشتون موثریت خود را از دست داده است. سیاستی که برای ۷۰ سال جلو احساسات ناسیونالیزم پشتون را گرفته بود.

با قتل بیرحمانه ګیله من وزبر، شاعرپرشور ‌وپرجاذبه جنبش تحفظ پشتون در ۱۲ جولای ماه جاری ، خشم قبایل مختلف پشتون را بطور بی سابقه ای برانگیخته ومیلیونها جوانان آګاه پشتون را در وزیرستان شمالی وجنوبی وبنو وکرم وسوات وباجور و غیره را برآن داشت تا دست به تظاهرات وسیع بزنند وخشم ونفرت عمیق خود را در برابر سیاست تبعیض آمیز اردو ودستګاه جهنمی آی .اس. آی ابراز کنندو با فریادهای پرخروش «لراو بر یو افغان» اتحاد وهمبستګی خود را اعلام کنند وبا صراحت اظهار نمایند که نمیخواهند بعداز این ننګ غلامی پنجاب را قبول کنند ووقت أن رسیده است که برای تعیبن سرنوشت خود فیام کنند و تا بحقوق حقه خود نرسیده اند دست از اعتراض برندارند.

پایان