جمعه 18 مارچ 2016

تدقیق در زمینۀ تسلسل و ارتباط انکشافات و تحرکات سیاسی کشور طی چند ماه اخیر و همچنان شایعات کنونی در میان برخی از حلقات حاکم و حوالی و حواشی «خبیر» آنان، گردش شبهۀ را در فضای سیاسی افغانستان ترسیم مینماید که قدرت های خارجی دخیل، «تغییر» دیگری در ساختار قدرت را در نظر دارند. آنان زمینه های این تغییر  را قبلاً در «لابراتوارهای» نظام سازی شان؛ اما باز هم با بکارگیری «موش های افغانی»، تدارک دیده اند . اهم این رویدادها و انکشافات؛ از یک طرف عبارتند از:

ـ تبدیل انورالحق احدی از مدافع جدی «حکومت وحدت ملی» به مخالف سرسخت آن و تدارک «جبهه ملی نوین افغانستان» در 24 جدی 1394 خورشیدی تحت رهبری او، در حالیکه مولوی قلم الدین وزیر امر بالمعروف و نهی عن المنکر دوران حاکمیت طالبان در کنار او قرار داده شده است. زیرا این انورالحق احدی بود که توأم با اعلام موجودیت جبهۀ متذکره، «حکومت وحدت ملی» را «غیر قابل تحمل» خواند و شعار «براندازی قبل از وقت» آن را توأم با «چشم روشنی» موجودیت «الترناتیف» آن شعار داد و در نهایت این او است که برعکس گذشته، اینک بطور علنی در دفاع از طالبان و سهم شان در قدرت دولتی سخن میزند.

ـ رویداد دیگری انتصاب سید احمد گیلانی در رأس «شورای عالی صلح افغانستان» است که «پیر طریقت نقشبندیه» به فردای اشغال کرسی ریاست شورای متذکره، نه تنها فتوای مردود بود «جنگ با طالبان» را در یک مصاحبۀ رسمی خود اعلان نمود؛ بلکه از«احترام طالبان» نسبت به خود و همچنان از داشتن «روابط نزدیک» خویش با پاکستان نیز سخن به میان آورد.

ـ همچنان اظهار آمادگی گلبدین حکمتیار برای شرکت در مذاکرات صلح و بخصوص دیدار رسمی اخیر هیئت نمایندگی «حزب اسلامی» او با هیئت «شورای عالی صلح» بمنظور برجسته ساختن نقش این «شورا» و بخصوص نقش رئیس جدیدالتقرر این نهاد، آن انکشافاتی اند که در گذشته برای این «شورا» میسر نبود.

ـ تغییرات ملموس در خطوط ترسیم شدۀ جبهات جنگ که به حدسیات مبتنی بر توافقات پشت پرده بخصوص در شرایطط دامن زده است که رهبری سیاسی پاکستان ظاهراً تحت ساتر «حرف ناشنوی» طالبان وانمود می سازد که آنان را از پاکستان اخراج خواهند کرد، درین صورت آنان به ساحات تحت کنترول تضمین شدۀ خویش در داخل افغانستان ضرورت دارند.

طبعاً رویداد های فوق الذکر بدون عکس العمل طرف دیگر از قدرت های دخیل خارجی  دخیل در وضعیت سیاسی کشور و آرایش نیروهای خودی افغانی شان، تصور شده نمیتواند. اهم این عکس العمل های متسلسل و مرتبط به هم، عبارتند از:

ـ تشکیل شورای «حراست و ثبات افغانستان» تحت رهبری رسول سیاف در 24 قوس 1394 (18 دسامبر 2015) که اینک لبۀ تیغ مبارزه آن از ضدیت با «حکومت وحدت ملی»، عمدتاً در ضدیت با «جبهه ملی نوین افغانستان» و حامیان این جبهه در درون حاکمیت، بکار برده خواهد شد.

ـ بروز عکس العمل های متقابل و خشن عبدالله عبدالله و سایر شخصیت های قرار گرفته در پیرامون او در برابر اظهارات سید احمد گیلانی که بعد از تقرر خود در مورد طالبان و جنگ با آنان، به زبان آورده بود.  

ـ موضعگیری نامتعارف احمد ضیأ مسعود در تخار مبنی بر آماده باش گفتن و تسلیح «مجاهدین» برای وضعیت دشواری که او به آن توجه داشت.

انکشافات فوق الذکر را میتوان بمثابۀ پیش زمینه هایی به تحلیل گرفت که اینک وقواع احتمالی آن را شایعاتی مطرح مینمایند که در میان برخی از حلقات حاکم و حوالی و حواشی «خبیر» آنان توأم با «ترس» و تشویش شیوع یافته اند. این شایعات میرسانند که:

ـ با اشاره و چراغ سبز نشاندادن جناح بالفعل مؤثر قدرت خارجی، «حکومت وحدت ملی» را «ناکام» و «ناکار» اعلام کنند. درست مطابق آنچه که ساختار و در نتیجه عملکرد و ماهیت این حکومت، قبلاً به چنین هدفی (ناکام و ناکار بودن آن) مهندسی گردیده بود. زیرا همین «حکومت» بود که با چنین اشاره، چراغ سبز نشان دادن و سرانجام مداخلۀ مستقیم، به وسیلۀ کمسیون بی کفایت و نامستقل انتخابات و «توافقنامۀ سیاسی»، بر مردم افغانستان تحمیل گردیده بود.

ـ در عین حال با صحنه سازی عدم آماده بودن «طالبان» جهت مذاکرۀ مستقیم با حکومت موجود، پیشبرد مذاکرات آنان را با سرمشق قرار دادن نمونۀ حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، به «شورای عالی صلح» محول و از آن طریق تغییر در ساختار حکومت و قانون اساسی را مطرح و مورد توافق قرار خواهند داد.

 ـ با دستیابی به توافقات فوق، طالبان در پروسۀ «انتخابات» و یا در «ترکیب لویه جرگۀ عنعنوی» شرکت نموده و به این طریق زمینه برای تبارز «بدیل» ای مساعد ساخته خواهد شد که آقای انورالحق احدی از آن سخن به میان آورده اند. این «بدیل» نه تنها مجری تغییر در ماهیت نقش و اهداف قدرت های بزرگ دخیل در معضلۀ افغانستان نخواهد بود؛ بلکه افزار مؤثرتر فکری (دینی ـ مذهبی و سیاسی) را جهت دست رسی به اهداف استراتژیک منقطوی آنان در ماورای سرحدات شمالی و غربی کشور، تدارک خواهد دید.

انکشافات بعدی نشان خواهند داد که آیا تقابل و رویارویی آرایش قوتهای موجود و مؤثر در وضعیت سیاسی افغانستان زمینه های عملی تحقق شایعات فوق را تدارک  خواهند نمود و یا بازهم ناگذیر به دور دیگری از معاملات و سازش تن خواهند داد؟.

نتیجه چه رویارویی قاطع و یا هم دور دیگر از معاملات و سازش ها باشد، باز هم منافع صاحبان «لابراتوار» های فرا افغانی را با بکار گیری «موش های» افغانی شان در بر خواهد داشت، نه منافع ملی مردم افغانستان را. زیرا مردم افغانستان تا اکنون امکان نیافته اند ارادۀ شان را در وضعیت سیاسی تبارز دهند و نیروهای سیاسی مستقل ملی نیز نتوانسته اند نیرومندی یی را از خود تبارز دهند که بتوانند بر معادلات سیاسی اثر بگذارند.