به ادامۀ گذشته، قسمت چهل و دوم، مؤرخ: اول مارچ 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

قسمت چهل و دوم

1 ـ طرح پنج فقره ای صلح سرمنشی سازمان 

ملل متحـد و چـگونگی تـلاش بـرای تعمیـل آن

ایجاب مینماید تابه این مسئله اشاره گردد که به تعقیب امضای توافقنامه های ژینو توسط جمهوری افغانستان و پاکستان و آغاز مرحلۀ اول خروج نیروهای نظامی شوروی از افغانستان بود که نمایندۀ آن وقت سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان (دیه گو کوردوویز) بعد از دستیابی به امضای توافقات ژینو، بر بنیاد وظیفۀ سپرده شده، تلاش خود را در مورد «تشویق مشورت ها و مذاکرات در مورد تشکیل حکومت با پایه های وسیع در افغانستان»، بر بنیاد برداشت هایی آغاز نمود که طی مدت زمان مسوولیت خویش بحیث نمایندۀ سرمنشی آن سازمان از جریان ملاقات های خویش با جوانب مختلف داخلی و خارجی معضلۀ افغانستان اندوخته بود. درین زمینه خود او چنین مینویسد:«با اطمینان از اینکه خروج نیروها [هدف او خروج نیروهای نظامی شوروی از افغانستان است ـ ف. ودان] شروع شده، توجه ام را بسوی وظیفۀ دیگری جلب کردم که امضأ کنندگان معاهدات [ژینو] بمن سپرده بودند: تشویق مشورت ها و مذاکرات در مورد تشکیل حکومت با پایه های وسیع در افغانستان.

من درین رابطه نقش یک عامل شتاب دهنده را داشتم و شدیداً احساس میکردم که تمام تلاشها باید روی دو فرضیۀ اصلی معاهدات صورت گیرد: پایان کامل دخالت خارجی ها در قضیۀ افغانستان؛ و متناسب با آن، اتخاذ کلیه تصمیمات در مورد حکومت آینده توسط خود افغانها. همچنین احساس کردم برای افزایش میزان اعتماد و موفقیت کلیه طرح ها و پیشنهادها، ترویج گفتگوی بین الافغانی باید مطابق با رویه های سنتی یی صورت گیرد که آنان معمولاً برای حل مناقشات خود به آن رو می آوردند. بسیاری از افغانان مکرراً به من تذکر میدادند که بیشتر از صد سال است که کشور آنها درگیر مناقشات دوره ای داخلی بوده و آنان، خود شان، ابزارهای مؤثر برای غلبه بر وضعیت های بحرانی را یافته اند.

گفتگو هایم به افغانها مرا به این نتیجه رساند که اگر بتوانم نجیب الله را به کنار رفتن از قدرت متقاعد کنم، تلاشهایم به ثمر خواهد نشست. به نظر آنها گفتگوهای بین الافغانی در صورتی شروع می شد که کلیه شرکت کننده ها در سطح برابر قرار می گرفتند»(دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، صفحه 374، تکیه روی برخی جملات از: ف. ودان).

کوردوویز بعد از تبصره روی نقش ظاهر شاه بمثابه «نماد وحدت برای مردم افغانستان» در پروسه صلح و شکایت از وی «به خاطر فقدان عزم» که باعث شد تا نتواند «نقشی را بازی کند که شهزاده نوردم سهانوک در حل و فصل بحران کامبوج ایفا کرد»؛ مینویسد که:[«در چنین شرایطی به نظر من بهترین راه حل، و آنچه که نقش گرفتن ظاهرشاه را در قضیه ـ در صورت تمایلش ـ منتفی نمی کرد، این بود که گروهی از افغانهای سرشناس، مستقل و بی طرف در داخل و خارج افغانستان ـ آنهایی که «مسلمان های درستکار» نامیده می شدند ـ یک حکومت انتقالی ترتیب دهند. بدین ترتیب طرحی را تحت عنوان «راه صلح آمیز به سوی تشکیل یک حکومت مشروع و دارای پایه های وسیع در افغانستان» پیشنهاد و پس از مشورت های فراوان با واشنگتن و مسکو آن را به طرفهایم در تهران، اسلام آباد و کابل ارایه کردم. رؤس طرح؛ شامل موارد ذیل بود:

ـ یک «دورۀ مصالحه» که به افغانها اجازه دهد در وطن خود به تجدید همبستگی بپردازند و جامعۀ بین المللی را قادر سازد کمکهای انسانی مورد نیاز را بی درنگ در اختیار آنها بگذارند.

ـ تاسیس حکومت ملی برای استقرار صلح و بازسازی ظرف یک مهلت مورد توافق که وظیفۀ عمدۀ آن برگزاری لویه جرگه باشد(پیشنهاد شده بود که حکوکت انتقالی 6 ماه برسر کار باشد).

ـ برقراری آتش پس بین جناحهای رقیب از شروع به کار حکومت ملی یاد شده»(دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، صفحه 376).

کوردوویز طی سفر خود به کابل که از پنجم تا هشتم جولای 1988 را در بر گرفت، ضمن سایر ملاقاتها، با دوکتور نجیب الله نیز ملاقات و ضمن آن، طرح فوق الذکر خود و مبتنی بر آن ضرورت کناره گیری نجیب الله را نیز برای نخستین بار با او به گفتۀ خودش «با احتیاط کامل» در میان می گذارد. خود موصوف؛ درین زمینه چنین مینویسد:[«وقتی طرحم را با نجیب الله در میان گذاشتم، او گفت:«منظور شما را میدانم. من آماده ام. آمادگی دارم کنار بروم اگر اطمینان کافی پیداکنید که پاکستان و دوستانش مطابق طرح رفتار خواهند کرد. کناره گیری نمی کنم مگر اینکه کاملاً مطمین شوم آنها توافق را زیر پا نگذاشته و هموطنانم را به قتل نمی رسانند. تنها در صورتی کناره گیری میکنم که مسایل از طریق مذاکره حل و فصل گردد و به ما اطمینان کافی داده شود که «لویه جرگه» تشکیل یافته و مشارکت ما در آن تضمین خواهد شد»](دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 381، تکیه از: ف. ودان). کوردوویز برداشت خود را طی این ملاقات از نجیب الله، چنین افاده نموده است:«او [نجیب الله] نه یک مرد مقدس یا عصبی، بلکه آرام و مسلط به نظر میرسید که آماده بود با تمام عواقب بعد از خروج نیروهای شوروی مواجه شود». با چنین برداشتی است که بعد از ختم سفرش از افغانستان و مواصلت به اسلام آباد، طی ملاقاتی با یعقوب خان وزیر خارجۀ آن وقت پاکستان میگوید که:«نجیب الله طرح را رد نکرده و از ملزومات آن [اشاره به پیشنهاد کناره گیری اوست ـ ف . ودان] رنجیده خاطر نشده است. در مقابل، نجیب الله بمن اطمینان داده بود که اگر افغانها بر سر پذیرش طرح به اجماع نظر برسند، او خود را مؤظف احساس میکند به شیوۀ وطنپرستانه عمل کند و از قدرت کنار برود»(دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 383).

کوردوویز با وجودیکه بعد از انتخابات مورخ هشتم ماه می 1988 ریاست جمهوری در کشورش (اکوادور)، رئیس جمهور انتخاب شده، او را بحیث وزیر خارجه در کابینۀ جدید برگزید. او بنابر  خواهش سرمنشی سازمان ملل پیرز دوکوئیار و علاقمندی خودش به تداوم مسوولیت های خویش بحیث نمایندۀ او در مسایل افغانستان ادامه داد که این وظیفه تا خروج کامل قوای شوروی از افغانستان (26 دلو 1367 مطابق 15 فبروری 1989) ادامه یافت و به تعقیب آن طوریکه معلوم می گردد، باوجود تمایل کوردویز، ضرورت به  ادامۀ مسوولیت او در امور افغانستان از جانب ملل متحد منتفی گردید؛ زیرا او نفی تداوم مسوولیت خویش در امور افغانستان را«نوعی کودتا» علیه خود «توسط بعضی از دستیاران دبیر کل»، به این دلیل خوانده که از یک طرف «اظهارات [گلبدین] حکمتیار و تفسیر [برهان الدین]ربانی در نیویارک را دست آویز قرار داده و تلویحاً به قرار گرفتن سازمان ملل درین موضع به گفتۀ آنها شرمگینانه اشاره کردند که دو رهبر بنیاد گرا میتوانند طرح پیشنهادی آن [(کوردویز)] را وتو کنند» و از طرف دیگر«دستیاران دبیرکل به وضوح این تصور باطل را داشتند که دیدار بین ورنسوف و رهبران مقاومت در طائف عربستان نشانۀ آغاز مذاکرات به گونه ای بود، که طبق انتظارات آنان به تشکیل حکومت ایتلافی در افغانستان منجر می شد» (رک: دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 393، تکیه از: ف. ودان).

به عقیده این قلم، کوردوویز بخاطری با نارضایتی سبکدوشی خویش را از سمت نمایندۀ خاص سرمنشی در امور افغانستان، «نوعی کودتا» از جانب «دستیاران دبیرکل» میخواند که رقابت های کاری عوامل متذکره با او، باعث شد که به اخذ جایزه صلح نوبل نایل نگردد زیرا او نسبت به نقش اش در توافقات ژینو و مصروفیت اش برای صلح در افغانستان نامزد این جایزه گردیده بود.

 کوردوویز باوجود ابراز نارضایتی از سبکدوشی خویش، طرح پنج فقرۀ صلح سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان را آغاز مجدد فعالیت ملل متحد بربنیاد طرح های خویش دانسته آن را مورد تائید قرار داده است. او خود درین زمینه؛ چنین مینویسد:«سازمان ملل درین فاصله [فاصلۀ زمانی از سبکدوشی خودش تا اعلام طرح پنج فقره ای صلح سرمنشی ـ ف. ودان]، منفعل و شاید ناتوان از اینکه در هیچ سمتی حرکت کند، خارج از گود نشست. وقتی دستیاران دبیرکل چارچوبی را که من و همکارانم با زحمت درست کرده بودیم، خراب کردند، بخشهای وسیعی از جامعۀ افغان که شرکت شان در تشکیل یک حکومت فراگیر ضرور بود، از فرایند سیاسی محروم شدند. ... دستیاران دبیرکل به گونۀ رفتار کردند که گویا شوروی ها و احزاب پشاور تنها طرفهای بحران هستند. آنان عناصر میانه رو جامعۀ افغانهای خارج کشور را نادیده می گرفتند، در حالیکه سازمان ملل انتظار داشت به کمک آنها صلح به افغانستان بیاید.

البته درین جریان پرز دو کوئیار خودش دریافت که راه حل سیاسی مورد نظر دستیارانش ضد و نقیض است. به همین دلیل در ماه می 1991 او اظهاراتی کرد[هدف او طرح پنج فقره یی سرمنشی است ـ ف. ودان] که حاکی از تکیه اش بر پیشنهادات گذشتۀ سازمان ملل [(پیشنهادات خودش)]بود.

دبیرکل اصول اساسی مطرح شده در «سناریو»ی پیشنهادی سازمان ملل در سال 1987 و طرح تبین شده در اسلام آباد در ژوئیه 1988[اشاره به کنفرانس مطبوعاتی مطرح شده در صفحۀ 383 پشت پردۀ افغانستان است که خود کوردوویز در 9 ژوئیه 1988 در اسلام آباد دایر و ضمن آن طرح خویش را علنی ابلاغ نمود ـ ف. ودان] را مورد تأکید مجدد قرار داد: شناسایی حق مردم افغانستان برای تعیین شکل حکومت خود؛ گفتگوی بین الافغانی که منجر به مکانیزم انتقالی برای تشکیل حکومت دارای پایه های وسیع شود؛ و پایان خصومت ها و تدارک تسحیلات برای کلیه طرف های افغان» (دیه گو کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدلله شفایی، صفحه 396، تکیه از: ف. ودان).

به هر صورت، یک سال و یک ماه بعد از تکمیل خروج قوای نظامی اتحاد شوروی از افغانستان و قطع مسوولیت کودوویز، «بنین. وی. سیوان به تاریخ 15 مارچ 1990»(رک:فلیپ کاروین، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، ترجمۀ حکیم سروری، صفحه 25) به حیث نماینده خاص سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان تعیین شد. بنین سیوان از موضع «نمایندۀ خاص سرمنشی» صرف مسوولیت داشت «مساعی جمیلۀ سرمنشی را اعمال کند». تقریباً هشت ماه بعد از تعیین سیوان در امور افغانستان و رفت و برگشت او به منطقه و ملاقات با طرف های مختلف داخلی و خارجی قضیۀ افغانستان بود که اجلاس عمومی سازمان ملل، طی فیصله نامۀ 45 بر 12 مؤرخ 16 عقرب 1369(7 نوامبر 1990) خویش، به سرمنشی ملل متحد وظیفه سپرد تا برای دریافت «یک راه حل سیاسی جامع در افغانستان»  مساعی جمیله بخرج دهد و بر بنیاد همین فیصله نامه بود که تقریباً هفت ماه بعد از آن، سرمنشی ملل متحد به تاریخ 31 ثور 1370 (21 می 1991) طرحی را در زمینه اعلام نمود که در مطبوعات کشور بنام «پلان پنج فقره یی صلح سازمان ملل در مورد افغانستان» شهرت یافت.

 در مقدمۀ این طرح، «حل سیاسی موضوع افغانستان» یگانه راه دستیابی به صلح خوانده شده بود که این راه حل می باید مستلزم «توافق هایی در سطح بین المللی و ملی» می بود و تأکید بعمل آمده بود که «با توجه به پروسۀ رسیدن به این هدف، این روش باید بصورت قطع افغانی و عاری از هرگونه مداخلۀ خارجی باشد».

محتوی فقرات پنجگانۀ طرح مذکور عبارت بودند از:

«1 ـ ضرورت حفظ خود ارادیت، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی، عدم انسلاک و هویت اسلامی افغانستان.

2 ـ شناسایی مردم افغانستان در تعیین دولت دلخواه شان و انتخاب نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عاری از هرگونه دخالت، تخریب، اجبار و یا فشار خارجی.

3 ـ ضرورت برای یک دورۀ انتقالی (تفصیل آن ذریعۀ مذاکرات بین الافغانی طرح ریزی خواهد شد) قبل از تشکیل یک دولت وسیع البنیاد.

الف: آماده ساختن شرایط انتقالی قابل قبول برای اکثریت وسیع ملت افغان، شامل تاسیس یک میکانیزم (دستگاه یا سازمان سیاسی) بیطرف ولی قابل قبول با اختیارات و قدرت لازم، که از اعتماد مردم افغانستان برخوردار باشد و بتواند تضمین کند که ایشان در انتخابات آزاد، عادلانه و مطابق با عنعنات ملی برای تشکیل یک دولت وسیع البنیاد اشتراک کرده میتوانند.

ب: ضرورت آتش بس و توقف خصومت ها در دورۀ انتقالی.

ج: حمایه و کمک توسط سازمان ملل متحد و سایر موسسات بین المللی در جریان دورۀ انتقالی و انتخابات.

4 ـ ضرورت یک توافق همه جانبه (که تطبیق آن همزمان با سایر مراحل انتقال صورت گیرد) جهت قطع سلاح به جناحهای درگیر در جنگ افغانستان.

5 ـ پذیرفتن ضرورت کمک های کافی مالی و پولی برای کاهش مشکلات مهاجرین افغانی و ایجاد شرایط لازم غرض برگشت داوطلبانۀ شان به وطن و همچنین برای بازسازی اقتصادی و اجتماعی افغانستان».

در اخیر همین طرح سرمنشی سازمان ملل «از تمام رهبران افغانی التماس» نموده بود «تا منافع مردم افغانستان را فراتر از هر منفعت دیگری پنداشته، اختلاف ذات البینی خود را از طریق سیاسی حل و به این جنگ طولانی و تباه کن خاتمه دهند». همچنین «از تمامی کشورهای مربوط تقاضا» گردیده بود «تا از راه حل سیاسی پشتیبانی نموده و به حقوق افغانها در مورد تصمیگیری خود شان نسبت به آینده احترام گذارند.»

بعد از اعلام طرح متذکره، بنین سیوان نمایندۀ خاص سرمنشی سازمان ملل، در مورد تطبیق طرح متذکره کار عملی را از طریق گفتگو با تمام طرفهای افغانی آغاز نمود تا توافق این طرف ها را در مورد چگونگی ساختار و ترکیب «دستگاه یا سازمان سیاسی بیطرف ولی قابل قبول با اختیارات و قدرت لازم» (حکومت انتقالی دارای مشخصات متذکره) حاصل نماید. در جریان تلاش او درین زمینه بود که دوره کاری پریزدوکوئیار در مقام سرمنشی سازمان ملل به پایان می رسد و به عوض او پطروس غالی درین مقام انتخاب میگردد که انکشافات بعدی را درین زمینه به موقع آن تصریح خواهیم نمود.

با مرور نمودن چگونگی پروسۀ صلح ملل متحد، اسناد اساسی رهنمود دهندۀ آن و چگونگی برخورد مؤظفین سازمان ملل (نخست کوردو ویز و بعد بنین سیوان و همکاران شان) در قبال تعمیل این اسناد، اکنون به این موضوع توجه معطوف میداریم که عبدالوکیل وزیر خارجۀ افغانستان ـ که هم در زمان توظیف کوردویز و هم در زمان بنین سیوان، درین زمینه مسوول درجه اول بعد از رئیس جمهور محسوب می شد ـ  طی یادداشت های سیاسی مورد بحث خویش با این پروسه چگونه برخورد نموده است.

عبدالوکیل طی یادداشت های متذکرۀ خویش؛ نه تنها بنین سیوان و گروپ همکاران او و بخش اعظم کارمندان ارشد دستگاه سرمنشی سازمان ملل را مقصر ناکامی پروسۀ صلح در افغانستان میخواند؛ بلکه برعکسِ زمانِ مسوولیت خویش بحیث وزیر خارجه، در مجموع پروسۀ صلح ملل متحد و حتی طرح پنج فقره یی صلح سرمنشی آن سازمان را نیز مورد تردید قرار میدهد و بدین طریق، بطور غیر مستقیم از نقش خویش در سبوتاز این پروسه دفاع مینماید. آیا چنین ادعا میتواند درست باشد؟. جواب آن را در قسمت بعدی همین سلسله خواهیم خواند. 

ادامه دارد

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد