I

محمد شفیق همدم

I

فاتحه جنرال سلیمانی "مالک افغانستان" در کابل!

I

 

زمانی که در موارد افغانستان اخندها با کدام سؤال جدی مواجه می‌شدند به یکدیگر می‌گفتند که از مالک افغانستان یعنی جنرال سلیمانی بپرسید.
جنرال سلیمانی نیز در میان قدرت‌های منطقه و جهان به وکالت از افغانستان مثل یک مالک وارد تعامل می‌شد. پیامک اس ام اس او به جنرال پتریوس آمریکایی که برای هر نوع معامله در مورد عراق، خاورمیانه و افغانستان باید با او کنار بیاید جدی بود. بدون شک که او مثل شاهنشاه عراق و سر اعلی قومندان لبنان بود. اما تا دیروز باور نمی‌کردم که او مالک افغانستان باشد، لیک دیروز اجیرانش را بهتر و بیشتر شناختیم.

یک‌دهه قبل زمانی‌که مصروف مبارزه با فساد بودم. با اطلاعاتی مواجه شدم که جنرال سلیمانی به دفتر آقای کرزی خریطه های یورو می‌فرستد. آن زمان بیشتر علاقه‌مند شدم و خواستم این موضوع را بررسی و رسانه‌ای سازم. درعین‌حال نیاز به تحقیقات و شواهد بیشتر داشتم. در جریان تحقیقات دریافتم که جنرال سلیمانی یک مقدار پول گزاف را به دیگر رهبران سیاسی نیز می‌فرستد. او ده‌ها میلیون یورو را به رهبران سرشناس افغانستان به‌طور سالانه می‌فرستاد. باوجوداینکه من با اطلاعات موثق مواجه می‌شدم، اما باورش بدون شواهد کار آسان نبود.

اکثریت این رهبران در کنار پول از جنرال سلیمانی فرمان نیز می‌گرفتند. چون ماموریتم مبارزه با فساد و پول‌های سیاه بود در مورد فرمان و سیاست این اشخاص علاقه‌مندی نداشتم. زمانی که موضوع رشوه قدس به دفتر آقای کرزی در ارگ افشا شد، بسیار احساس خراب داشتم و فکر می‌کردم که چنین موارد به بدنامی افغانستان تمام خواهد شد و شاید توطه ‌یی در کار باشد. حتی باور نمیکردم که یک رئیس جمهور انقدر پست و ذلیل گردد. اما زمانی که آقای حامد کرزی بدون هیچ نوع شرمندگی و خجالتی با جرات تمام در یک کنفرانس رسماً اعتراف کرد که او از ایران پول نقد دریافت میکند. آقای کرزی گفت این پول‌ها فقط تحفه و برای مصارف دفتر وانمود کرد. کرزی گفت "ایران، سالی یک بار یا دو بار، گاهی پنج صد هزار، گاهی ششصد هزار یورو کمک می کند." بعد از این اعتراف احساس پشیمانی ازسرم دور شد و فهمیدم که هیچ توطه و دروغ در کار نیست و باید که چنین خیانت ها افشا میشد‌.

پژوهش در مورد پول‌های سیاه جنرال سلیمانی مرا وادار ساخت تا بیشتر در مورد شخص سلیمانی، زندگی، فامیل، تاریخچه و ارتباطات او معلومات دریافت کنم. هرقدر در مورد این مرد اطلاعات به‌دست میاوردم همان‌قدر برایم دشمن بزرگ افغانستان و خطرناک معلوم می‌شد. او هر گروه سنی یا شیعه،‌ پشتون، تاجیک،‌ هزاره، ازبک، پشیی و هر گروه که میخواست برای هموطن خویش مشکل ایجاد کند را در اغوش میگرفت. هدف او حمایت از این و آن نه بلکه فقط از ویران کاری بود.

او اهدافش را بر رهبران توسط پول، حمایت سیاسی، همکاری نظامی و حتی بعضا با تهدید تطبیق می‌کرد. سلیمانی پول های گزارف را از تیل و نفت عراق بدست میآورد و نظر به اطلاعات ایم ای سیکس رهبری حکومت عراق معادل ۱۰ میلیون دالر نفت را بطور روزانه به قدس و سلیمانی باج میداد. او کمبود پول نداشت و از پول های که از منابع نفت بدست میآورد استفاده میکرد.

ایجاد گروه های شروشی و جنگجویان نیابتی،‌ نصب و عزل مقامات در رده های مختلف در افعانستان و خاور میانه از کارهای اساسی او بود. ایستادگی در مقابل او کار خطرناک و دشوار بود. او هنوز هم وفاداران جدی خود را در رده های مختلف دولت و حتی در صفوف طالبان دارد‌.

بعد از سال‌ها مأموریت در عرصه مبارزه با شورش و تروریزم دریافتم که مشکل اساسی افغانستان و مردم این کشور تنها تروریست نه،‌ بلکه فساد و رشوت نیز است. فساد گستره در دولت علت اصلی همه نابسامانی ها است و از همین رو یکجا با دوستان عزیزم دست‌به‌کار شده و شبکه افغانی مبارزه با فساد را تقریبا یکدهه قبل ایجاد کردیم. این شبکه با سرعت تمام و باقوت از گوشه یک اتاق آغاز اما به یک شبکه فراگیر و ملی مبدل شد. دلیل رشد سریع این شبکه و قوت آن تنها در مدیریت و پشت‌کار نه بلکه نیازمندی بیشتر به این کار در جامعه بود.

در جریان این پژوهش و مبنی بر اطلاعات موثق دریافتم که جنرال سلیمانی در کنار اینکه مثل شاهنشاه عراق است،‌ او خود را مالک افغانستان نیز خطاب می‌کند. راستش باوجود تمام اطلاعات دست داشته و معلومات در مورد نفوذ این شخص باور نمی‌کردم که او این‌قدر در افغانستان نفوذ داشته باشد. اما ده سال بعد و دیروز بعد از مرگ سلیمانی و با عکس‌العمل‌های "رهبران سیاسیون" و یکعده "قومندان‌ها" درک کردم که واقعاً سلیمانی مالک این رهبران سیاسی خودفروش بود.

بدتر از همه تازه شنیدم که نماینده قدس در کابل یکایک "به‌اصطلاح رهبران" را وادار می‌سازد تا در حمایت از جنرال سلیمانی اعلامیه صادر کنند. آخرین معلومات ازاین‌قرار است که فاتحه سلیمانی را نیز قدس می‌خواهد بر یک گروه خودفروخته تحمیل کرده و مراسم دعاخوانی برای سلیمانی را در کابل برگزار کند. امید است که حکومت مانع چنین اوامر شده و نگزارد که چنین فرامین عملی گردد.

بیست دو سال تمام او باداری کرد، اما حالا همه چیز تغییر کرد و هیچ‌کس دیگر نمیتواند بدیل او شود و حتی‌ اگر تلاش بدیل شدن را نیز کند باید دو دهه مبارزه کند. آری سلیمانی مالک و معبود چند تن بود، اما او مالک افغانستان نیست. سلیمانی رفت، پول‌هایش نیز رفت، اجیرانش نزد ملت نجیب افشا شدند، اما افغانستان زیبا هنوز هم مثل همیشه با کوه‌های سر به فلک فقط و فقط ملکیت افغان‌های است که به روی آن زندگی می‌کنند و از آن حراست و حفاظت میکنند‌

با حرمت
شفیق همدم

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد