کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی
قلعه فتح دارالحکومۀ سیستان بعد ازتخریب زرنج
امروز یک عکس تاریخی از قلعه فتح که درسال۱۸۸۴ توسط انگلیسها گرفته شده وتوسط داکترشاه ولی پوپل در فیسبوک گذاشته شده بودتوجهم را بخود جلب کرد. چون ۶۰ سال قبل من آن قلعه را دیده ام ولی در آن زمان چیزی در باره نمیدانستم، وشاید اکنون هم وطنداران نیمروزی ام در باره آن دقیق ندانند،اینک مطالبی در باره این قلعه تاریخی به علاقمندان نقاط باستانی نیمروز تقدیم میکنم.
در شصت كيلو متري جنوب زرنج، در سراشيبي دشت خوابگاه، در ساحل راست رودخانۀ هیرمند جلگه هموار و حاصلخيزي افتاده است كه بنام قلعه فتح ياد مي گردد. قلعه فتح نه تنها نام وادي وسيع و حاصلخيزي در كرانه راست رودخانه هيرمند در نیمروز است، بلكه نام قلعه معروف تاريخي نيز مي باشد كه با حومه پهناور وارگ پر شكوه خود براي مدتها مقر شاهزاده گان كياني ودارالحکومۀ سيستان بوده و برج مثمن آن تا هنوز نمودارشکوه روزگاران گذشته آن است.
پس از تخريب زرنج توسط تيمورلنگ، قلعه فتح درربع اول قرم پانزدهم میلادی اعمارشد و به عنوان کُرسى سيستان، مرکز ادارى و سياسى و تجارتى سيستان قرار گرفت و تا دو صدو سى سال بعد، از رونق و شکوه خاصى برخوردار بود.
قلعه فتح مانند اكثر شهرهاي قديم كشور داراي ربض و شارستان و كهندژي بود، چنانكه تا هنوز بقاياي سه باروي آن نمايان است. گرچه حصار حومه اين قلعه از سمت غرب و شمال توسط سيلابهاي رودخانه هيرمند خورده شده ولي ساحه آنرا از پانزده تا بيست هزار متر مربع مي شود تخمين زد.
ارگ قلعه فتح در نقطه نسبتاً بلند تري در جنوب شهر بشكل بيضوي (از شمال بطرف جنوب ) و دروازه قصر بطور جالبي در شمال ارگ (رخ بطرف غرب ) با ارتفاع پانزده متر واقع شده، ساختمان های داخلی ارگ در سه طبقه اکثراً درسمت غربی متراکم شده است.
کاپیتان سمت،یکی از همراهان هیئت حکمیت گولدسمید در۱۸۷۲، درمورد خرابه های قلعۀ فتح مینویسد:«خرابه های قلعه فتح در ساحل راست رودخانه هلمند واقع وبه مجرای رودخانه نزدیک هستند. فاصلۀ این خرابه ها از بند کهک ۲۰ میل(۳۲کیلومتر) است. فریه این خرابه ها را "گسترده ومبسوط ترین خرابه های سیستان" توصیف کرده است.البته نظریۀ فریه صحیح نیست زیرا او خرابه های قلعه فتح رابسیار بزرگتر از آنچه واقعاً وجود دارد، وصف کرده است. کل محیط دیورا شهر بیش از۲تا ۵/۲ میل(۳۶۰۰متر) نیست . جزیک کاروانسرای بزرگ در بیرون دیوار دور شهر، خانه ها وقصر(ارگ) داخل شهر تماماً از خشت پخته در آفتاب ساخت شده اند. وفقط قسمت پائین این ساختمان ها از آجرپخته ساخته شده است.
احتمالاً قدیمی ترین بنا، قصر داخل شهراست وبه نظرمی آید که شهر، ماحصل یک رشد بعدی در دور واطراف به ارتفاع۷۰ فوت است. اندازۀ پیرامون ارگ قابل توجه است و ما بیرون ارگ بعضی خرابه های ساختمان های با سقف قوسی شکل را دیدیم. خود شهرکه ساختمان های آن، دور واطراف ارگ واقع شده چیز جالب توجهی ندارد. حیاط های جا دار، باقیماندۀ مخازن وحوض ها، کاروانسرا ها، خانه های بزرگ وغیره همگی به تعداد کثیر در شهر دیده میشوند ولی نشانی از ساختمان های قابل توجه، اثری از بناهای فوق العاده ویا حتی نشانی از ساختمان های فوق معمولی دیده نمیشود. تنها چیزی که واقعاً ارزش توجه داشت، یک کاروانسرای جادار واقع در بیرون دیوار شهر بود. این کاروانسرا، در جنوب غربی باروی شهر واقع وتماماً از خشت پخته، به بزرگی ۱۱ اینچ مربع ساخته شده بود واز نظرطراحی واجرا زیبائی خاص داشت که در خرابه های باستانی سیستان، معمول نیست.
ساختمان کاروانسرا دارای یک حیاط مرکزی بزرگ با سقف گنبدی روی آن بود که در هرطرف آن بالهای متشکل از چندین اتاق وجود داشت. از بال راست راه ارتباطی با زاویۀ۹۰ درجه اصطبل ها ساخته شده بود. روی گنبد حیاط مرکزی واقعاً خوب بود، اما ظاهر ساختمان چنین به نظر می آمد که نیمه کاره بوده وساختمان آن به اتمام نرسیده است.زیرا اصطبل های لازم برای بال چپ وجود نداشت وهمچنین قسمت بالای گنبد نا تمام بود. مجاور این کاروانسرا ، یک یخچال بزرگ ساخته شده از خشت های گلی، ودر طرف دیگر آن یک گورستانی وجود داشت که روی آن خرده سنگ های مرمر وتکه های کاشی پراکنده بود. بعد از باز دید قلعه فتح به این نتیجه رسیدیم که این شهر خیلی قدیمی است.
در سیستان، امکان احداث بنا های سنگی دیرپا نیست وبناهای گلی هم به دلیل هوا زدگی نمیتوانند مدت خیلی طولانی پا برجا بمانند. گوشه های آجرها وکاروان سرای موصوف، عموماً تیز، خطوط ساختمان به خوبی مشخص وملات(گل) بین آجرها اغلب کامل بود وهمۀ این علایم نشان میدادند که از عمر قلعۀ فتح مدت زمان زیادی نگذشته است. دیوارگلی دور شهر که بوسیلۀ چندین برج به قطعاتی تقسیم شده بود ودر قاعده ضخامت شش فوت ودر رأس ضخامت یک فوت داشت،تقریباً کامل وسالم مانده بود. خرابه های خانه ها هم که در خیابانهای شرقی- غربی ساخته شده بودند،همین وضعیت را داشته وظاهراً از زمان احداث آن ها مدت زمان خیلی زیادی نمیگذشت.
طبق روایات محلی ، قلعۀ فتح آخرین پایتخت شاهان کیانی بوده است ووقتی نادرشاه افشار به آنان حمله کرد، آخرین پادشاه کیانی از قلع فتح فرارکرد و به قلعۀ بالای کوه خواجه پناهنده شد. از آن زمان به بعد کسی درقلعۀ فتح سکونت نگزیده است. معمولاً از جستجو در خرابه های قلعۀ فتح چیزی جز کاشی های شکسته که آنها هم چندان قدیمی نیستند، عاید نمیشود. کوره ای که در آن آجر های کاروانسرا پخته شده، هنوز هم به صورت کامل وجود دارد. ساختمان های خرابه ای که در ساحل راست هلمند در حدود قلعۀ فتح دیده میشوند، همگی دارای مشخصات کم و بیش یکسانی هستند. نشانی از وجود چوب دراین ساختمانها به چشم نمیخورد وسقف همگی قوسی شکل بوده ودیوارهای شهردارای تکیه گاه هایی به صورت پایه های گلی ضخیم در فواصل ۶ فوتی هستند. داخل خرابه های قلعه فتح پر از بوته های گز است و به علاوه تعداد زیادی شغال در خرابه ها به سرمی برند که شب هنگام محیط ترسناکی ایجاد میکنند.»( حسن احمدی، جغرافیای تاریخی سیستان، صص ۱۸۹-۱۸۱)
ملك شاه حسين صفاری نویسندۀ کتاب "احیاء الملوک" از اين قلعه در برابر حملات اُزبك هاي شيباني (طی سالهای ۹۹۸-۱۰۰۷قمری) دفاع نموده است ُ راجع به قلعه فتح مي نويسد:
«قلعه فتح كه در قديم برزير تلي ساخته بودند و به «قلعه سپاهان » مشهور بود ملك الملوك [ملك سلطان محمود کیانی متولد ۸۶۶هـ متوفي۹۶۰ هـ) به مولانا محمدي كدخداي سرابان رجوع كرد و شاه جلال خواهر زاده خود را نيز بر آن گماشت تا آن قلعه را ساختند. پنج جريب ديگر اضافه قلعه سپاهان كردند. آن نيز برزبر پشته اي است در كمال رفعت در ميان بلوك سرابان كه بهترين بلوكات سيستان است و آنجا بر حسب آب روان و خوشي بوستانها بهترين بلوكات سيستان است و آن چاه و پاياب دارد و خندق عميقي بر دور او محيط است ...»( احياء الملوك درتاریخ سیستان،ص۱۴۵).
پس از تخريب زرنج توسط تيمورلنگ، قلعه فتح اعمارشد و به عنوان کُرسى سيستان، مرکز ادارى و سياسى و تجارتى سيستان قرار گرفت و تا دو صدو سى سال بعد، از رونق و شکوه خاصى برخوردار بود.
باستان شناس وتاریخدان (جی. پی .تیت) در کتاب خود «سرحدات بلوچستان» میګوید که قلعه فتح در سال ۱۴۲۷ میلادی مطابق ۸۲۷ هجری قمری بنا شده است که احتمال میرود ماخذ او دراین زمینه کتاب "شجرةالملوک" [تاریخ منظوم سیستان" بوده باشد.( به کتاب سرحدات بلوچستان از جی،پی ، تیت.)
شرح قلعۀ فتح، از زبان تیت:
تیت، در مورد استحکامات قلعه مینویسد:«شرح قلعه فتح جالب توجه است. با توجه به اینکه بعد از ویرانی "زرنج» بنا گردیده ازاین نظر نمونۀ خوبی از سبک معماری سیستان در قرون وسطی است. "قلعه" کاربزرگی است که ملک قطب الدین[ابن ملک شاه علی) انجام داده وبرای حفظ ودفاع از آن ۳۰ فوت بالاتر از میدان دریک قطعه کِم (پرتگاه)جداگانه آنرا ساخت.
قلعه فتح[ارگ قلعه فتح] از خشت بنا شده وتعداد برجها در آن بسیار اندک وبه علت محدودیت مساحت[پشته] از نظر دفاعی هیچ فایده یی ندارند. داخل قلعه به دو کاخ تقسیم شده که بنام کاخهای غربی وشرقی موسوم اند. یکی از آنها محل زیست ونشیمن ملک بود ودیگرش محل اقامت اقوام وخدمه ونگهبانان وی. در امتداد دیوارها اتاقها وغلام گردها وجود دارند. در داخل حیاط قلعه چاه بزرگی موجود است که از سنگ وخشت درست شده که آب آن بواسطۀ دلوهای بزرگ وبقوت شتر بالا کشیده میشد. در داخل این قلعه مناره ای بلند مثل منارۀ ساروتارموجود بود که از بالای آن منظرۀ کامل اطراف آن دیده می شد. در زمان جنگ از همین مناره به عنوان دیده بانی استفاده میشد وهمچنین جای نصب بیرق شاهی نیز بوده است.
استحکامات قلعه:
دربلندای قلعه خط دوم دفاعی وجود دارد که راهی مسقف است ومانعی برای رسیدن دشمن بر قلعۀ اصلی شمرده می شود.به علت ناکافی بودن پشتوانۀ دیوارها وبرج ها، زمین بدون استفاده مانده است. خیلی جلوتر از این راه مسقف، دیوار شهر بصورت چهارپهلوی نامنظم وسمت شرقی آن نسبت به سه جهت دیگر کوچکتر ساخته شده است. میگویند برای حفاظت شهر دراین سه دیوار در هر سمت ۲۶ برج موجود بوده ، درحالی که برای سمت شرقی فقط ۱۶ برج دیده بانی ساخته شده بود.
شهر قلعۀ فتح با یک دیوار خارجی محصور بود که ۹۴ برج حفاظتی داشت. هرگاه حد اقل فاصله بین دو برج مجاور را ۲۰۰ فوت (۷۰متر)برآورد کنیم، محیط دیوار ها در حدود سه میل(تقریباً پنج کیلومتر) میشود.
درجاهای که رودخانه هیرمند علایم عظمت گذشته را از بین نبرده یا ریگ آنها را در زیرپوشش خود نیاورده ، آثار حمام ها وحوض ها هنوز باقی مانده اند.در شهرتا به حال یک حمام که در وسط خط دوم دفاعی و برروی قلعه قرار دارد و نیز یک حمام دیگر در داخل قلعه شناخته شده است. اما عظمت وشکوه قلعۀ فتح که سبب افتخار وتسخیر ناپذیری آن بوده، مدتها قبل از بین رفته است. این نام توسط ملک قطب الدین به این قلعه داده شده است که برای مدتی کوتاه توانست از همین قلعه برای فرد بالاترو برتر از خود چون شاهرخ مزاحمت ایجاد نماید.
دورتر از دیوارمزبور زمین های ییلاقی وباغها موجود بودند که بوسیلۀ انهار متعدد آبیاری می شدند. احتمال می رود که این انهار محلی بوده باشند ومنابع آب جاری آنها غیر از منبع نهری بوده که از جنوب قلعه فتح جریان داشته و پائین و متفاوت بوده است. دیوار خارجی قلعه وسنگر بندی ها را بدون تردید ملک معزالدین حسین (کشته در۸۵۹هجری) بنا نموده، اما احتمالا رودها و باغها همراه با استغنای تدریجی ناحیه رشد و توسعه یافته باشد. دراین داستان هیچ علتی برای تردید موجود نیست که باغها و دهکده ها تا سطح مرتفع سنگریزه ها امتداد داشته اند.
این شهر تا سال ۱۰۴۹هجری (۱۶۳۹میلادی) در اوج قدرت بود، ولی حالا(در۱۹۰۳) روبه انحطاط است.
سبک معماری در سیستان قرن پانزدهم:
قلعه فتح به قرن پانزدهم میلادی متعلق است،یعنی به زمانی که تیمورسیستان را مسخر کرده ومردم را از دم شمشیر گذرانده و شهرها وبندهای آب را ویران نموده ومشتی مردم مستاصل وسرگردان وبیچاره باقی مانده اند که فقط برای پیدا کردن یک لب نان شب وروز زحمت میکشیدند تا از گرسنگی نمیرند، در چنین شرایطی نمیتوان انتظار ساختمان های مجلل و پرشکوه را داشت.
تیت مینویسد: قلعه فتح نمونه ای از معماری قرن نهم اسلامی (قرن پانزدهم میلادی) است که در آن از خشت خام وگل استفاده شده است و در دیوارهای بلند، در برخی از جاها پنجره ها وسوراخهای بزرگ موجود ونمای خارجی دیوار ساده است، سوای بعضی از جاهای دیوار که برای تزئین از خطوط کوتاه متوازی وکج استفاده شده و بار خاطر بیننده نمیشود.
نمای خارجی دیوارهای زاهدان کاملاً ساده است و برروی کارِ گِل وآجر وروی سطح گچکاری شده هیچ حاشیه ای وجود ندارد. درساختمانهای معاصر با زاهدان هیچ علامتی از تزئین خارجی دیده نمیشود، اما زیبائی عمده کار مسلم است و به همین علت در قلعۀ قدیمی رامرود نمونه هایی از معماری زمان حاضر دیده میشود و این نسبت به کار های بعدی بهتر است.
محرابهای اطراف قلعه فتح از آجرهای مربع شکل که در کناره ها جای گرفته اند ساخته شده، در محرابهای ساروتار وکوه خواجه و رود بیابان از ورقه های نازک گل که در کنار یک دیگر قرار گرفته اند بناشده وبه زمانهای ابتدائی متعلق اند. در دروازۀ بختیاری زاهدان نیز زیبائی در ترتیب همین ورقه هاست که در آن حاشیه ای از سنگ وخشت هم وجود دارد.
میتوان گفت که در ساختمان های قدیمی سیستان تزئین داخلی وخارجی بسیار کم است، اما در ساختمانهای بعدی هنر زیبائی وتزئین بدرجه اکمال رسیده است واین شیوه تزئین در بناهای ملک جلال الدین وملک حمزه دیده میشود. دراین بناها خطوط عمودی وافقی هردو موجودند اما بناهایی که بعدتر ساخته شده اند فاقد این جزئیات هستند. بنابرین تاثیر کلی آنها ناگوار وبد جلوه میکند ودراین بنا ها عدم توجه ومهارت نیز به نظرمیرسد.»( جی، پی.تیت، سيستان باهتمام غلام على رئيس الذاکرين. ص ١٢۷)